جدا نبودن درون گرایی و برون گرایی در قرآن

اسلام صریح می گوید: «ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا؛ تقوا داشته باشید، می بینید مایه تمیز در دل شما پیدا می شود.» (انفال/ 29) پاک باشید، خودتان را منزه نگه دارید، خدای متعال به دل شما نور می پاشد، مایه تمیز دادن حق از باطل به شما می دهد.
در آیه دیگر می فرماید: «و الذین اهتدوا زادهم هدی؛ کسانی که مهتدی هستند خدا بر هدایتشان می افزاید.» (محمد/ 17) تو یک قدم به سوی خدا بردار خدا یک قدم بزرگتر به سوی تو برمی دارد: «زادهم هدی
ببینید قرآن راجع به اصحاب کهف * چطور حرف می زند و چگونه معنویت و به اصطلاح مادیت، یا برون و درون را یکی قرار می دهد: «نحن نقص علیک نبأهم بالحق انهم فتیة امنوا بربهم و زدناهم هدی* و ربطنا علی قلوبهم اذ قاموا فقالوا ربنا رب السموات و الارض لن ندعو، من دونه الها لقد قلنا اذا شططا؛ ای پیامبر ما برای تو داستان این ها را که حقیقت است -افسانه نیست- بیان می کنیم: اینها جوانمردانی بودند که به پروردگار خود ایمان آوردند و تسلیم پروردگارشان شدند، ما هم بر هدایت معنوی آنها افزودیم، و بر دلهایشان قوت بخشیدیم آنگاه که (در مقابل مشرکان) قیام کردند و گفتند: پروردگار ما پروردگار زمین و آسمان است، غیر او هرگز معبودی را نخواهیم خواند که در این صورت حتما ناحق گفته ایم.» (کهف/ 13- 14)
آنها یک قدم به سوی ما برداشتند و ما دو قدم به سوی آنها برداشتیم: یکی اینکه به آنها روشنی بخشیدیم و دیگر آنکه به آنان قوت قلب عطا کردیم (که قرآن در بعضی موارد از آن تعبیر به "انزال سکینه" می کند: «فانزل الله سکینته علیه و ایده بجنود لم تروها؛ پس خدا آرامش خود را بر او نازل کرد و او را با سپاهیانی که نمی دیدید تقویت نمود.» (توبه/ 40) و در جای دیگر می فرماید: «ثم انزل الله سکینته علی رسوله و علی المؤمنین؛ آنگاه خداوند آرامش خویش را بر فرستاده خود و بر مؤمنان نازل کرد.» (توبه/ 26) که راجع به همه مؤمنین بیان می کند. اینها در یک نظام شرک آمیز و شرک آلود قرار گرفته بودند و بر علیه این نظام قیام و طغیان کردند، ما هم به حکم ایمان و عقیده ای که داشتند بر بصیرت و قوت قلب و شجاعتشان و بر حماسه و سطوت روحی آنها افزودیم، چرا؟ پاداش کارهایشان بود که به آنها دادیم، در همین دنیا پاداش دادیم.
«و قالوا ربنا رب السموات و الارض» پروردگار ما، آن پروردگاری که باید در مقابلش تسلیم شویم، آن نیرویی که فقط باید در برابر او خاضع شویم جز پروردگار آسمانها و زمین نیست، و جز او به پروردگاری ایمان و اذعان نداریم. اگر غیر از خدای عالم معبود دیگری برای خود اتخاذ کنیم خیلی اشتباه کرده ایم و به راه غلط رفته ایم. این، توأم بودن این دو با یکدیگر است.
بشر غالبا در حالت افراط یا تفریط است و در نقطه وسط کمتر می ایستد. قرنها غرق در موج های درون گرایی بودیم و اعراض از بیرون گرایی می کردیم، و حالا باز کم کم متوجه بیرون گرایی می شویم و در حال اعراض از درون هستیم، آن هم به عنوان اینکه در اسلام چنین مسائلی مطرح نیست.

*قرآن از اصحاب کهف به جوانمردان تعبیر می کند: انهم فتیة. از امام سؤال می کنند که چرا قرآن اینها را جوان نامیده، مگر اینها جوان بوده اند؟ فرمود: نه، اتفاقا جوان هم نبودند پیرمرد بودند، ولی جوانمرد بودند.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- شناخت- صفحه 74-72

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/21314