تفاوت اسلام با غرب در مورد حق حاکمیت مردم

اندیشه ای خطرناک و گمراه کننده در قرون جدید میان بعضی از دانشمندان اروپایی پدید آمد که در گرایش گروهی به ماتریالیسم سهم به سزایی دارد و آن اینکه نوعی ارتباط تصنعی میان ایمان و اعتقاد به خدا از یک طرف و سلب حق حاکمیت توده مردم از طرف دیگر برقرار شد. مسئولیت در برابر خدا مستلزم عدم مسئولیت در برابر خلق خدا فرض شد و حق الله جانشین حق الناس گشت. ایمان و اعتقاد به ذات احدیت که جهان را به "حق" و به "عدل" بر پا ساخته است به جای اینکه زیر بنا و پشتوانه اندیشه حقوق ذاتی و فطری تلقی شود، ضد و مناقض آن شناخته شد و بالطبع حق حاکمیت ملی مساوی شد با بی خدایی. از نظر اسلام، درست امر بر عکس آن اندیشه است، در نهج البلاغه، با آنکه این کتاب مقدس قبل از هر چیزی کتاب توحید و عرفان است و در سراسر آن سخن از خدا است و همه جا نام خدا به چشم می خورد، از حقوق واقعی توده مردم و موقع شایسته و ممتاز آنها در برابر حکمران و اینکه مقام واقعی حکمران امانتداری و نگهبانی حقوق مردم است غفلت نشده بلکه سخت بدان توجه شده است.
لزوم ادای امانت از طرف حکمرانان از نظر قرآن
قرآن کریم در سوره مبارکه النساء آیه 58 یادآور می شود: «ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل؛ خدا فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانشان برگردانید و در وقتی که میان مردم حکم می کنید، به عدالت حکم کنید.» چنان که ملاحظه می شود، قرآن کریم، حاکم و سرپرست اجتماع را به عنوان "امین" و "نگهبان" اجتماع می شناسد، حکومت عادلانه را نوعی امانت که به او سپرده شده است و باید ادا نماید تلقی می کند. برداشت ائمه دین و بالخصوص شخص امیرالمؤمنین علی (ع) عینا همان چیزی است که از قرآن کریم استنباط می شود.
لزوم ادای امانت از طرف حکمرانان از نظر امام علی (ع)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نیز در بحث روایی که در ذیل آیه 59 سوره نساء («یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اطاعت کنید خدا و رسولش را و ولی امر از خودتان را») منعقد شده است از درالمنثور از علی (ع) چنین روایت می کند: «حق علی الامام ان یحکم بما انزل الله و ان یودی الامانه، فاذا فعل ذلک فحق علی الناس ان یسمعوا الله و ان یطیعوا و ان یجیبوا اذا دعوا؛ بر امام لازم است که آنچنان حکومت کند در میان مردم که خداوند دستور آن را فرود آورده است و امانتی که خداوند به او سپرده است ادا کند، هر گاه چنین کند بر مردم است که فرمان او را بشنوند و اطاعتش را بپذیرند و دعوتش را اجابت کنند.
رابطه حقوق مردم با حقوق حکمرانان از نظر طبرسی
در سوره مبارکه نساء آیه 58 چنین می خوانیم: «ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل؛ خدا فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانشان برگردانید و در وقتی که میان مردم حکم می کنید، به عدالت حکم کنید.» طبرسی در مجمع البیان در ذیل این آیه می گوید در معنی این آیه چند قول است: یکی اینکه مقصود مطلق امانت ها است، اعم از الهی و غیر الهی و اعم از مالی و غیر مالی، دوم اینکه مخاطب حکمرانانند، خداوند با تعبیر لزوم ادای امانت حکمرانان را فرمان می دهد که به رعایت مردم قیام کنند. سپس می گوید: موید این معنی اینست که بعد از این آیه بلافاصله می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را اطاعت کنید و از پیامبر و کاردارانی که از شما هستند فرمان برید» (نساء/59) در این آیه مردم موظف شده اند که امر خدا و رسول و ولایت امر را اطاعت کنند. در آیه پیش، حقوق مردم و در این آیه متقابلا حقوق ولایت امر یادآوری شده است. از ائمه علیهم السلام روایت رسیده است که از این دو آیه یکی مال ما است (مبین حقوق ما بر شما است) و دیگری مال شما است (مبین حقوق شما بر ما است)... امام باقر (ع) فرمود: اداء نماز و زکات و روزه و حج از جمله امانات است، از جمله امانت ها اینست، که به ولاه امر دستور داده شده است که صدقات و غنایم و غیر آنها را از آنچه بستگی دارد به حقوق رعیت تقسیم نمایند.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- سیری در نهج البلاغه- صفحه 120-121

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/21569