هدف نهضت اسلامی ایران

این نهضت چه هدفی را تعقیب می کند و چه می خواهد؟ آیا دموکراسی می خواهد؟ آیا می خواهد دست استعمار را از این کشور کوتاه کند؟ آیا برای دفاع از آنچه امروز حقوق بشر نامیده می شود به پا خاسته است؟ تبعیض ها، نابرابری ها را می خواهد معدوم کند؟ ریشه ظلم را می خواهد بکند؟ ماتریالیسم را می خواهد نابود سازد؟ آیا...
پاسخ این پرسش ها را از ماهیت نهضت و ریشه های آن و هم از بیانیه ها و اعلامیه های رهبران نهضت می توان به دست آورد. آنچه اینجا به اجمال در پاسخ این پرسش ها می توان گفت اینست که: آری و نه. آری، یعنی همه آن هدف ها جزء اهداف نهضت است و نه، یعنی محدود به هیچیک از آنها نیست. یک نهضت اسلامی نمی تواند از نظر هدف محدود باشد. زیرا اسلام در ذات خود یک "کل تجزیه ناپذیر" است و با به دست آوردن هیچیک از آن هدف ها پایان نمی پذیرد.
البته این به معنی این نیست که نهضت از نظر تاکتیک، برخی هدف ها را بر برخی دیگر مقدم نمی دارد و مراحل وصول به هدف را در نظر نمی گیرد. مگر خود اسلام از نظر تاکتیک تدریجا پیاده نشد؟ امروز نهضت مرحله نفی و انکار و در هم کوبیدن استبداد و استعمار را می پیماید. فردا که از این مرحله عبور کرد و به سازندگی و اثبات رسید، هدف های دیگرش را دنبال خواهد کرد.
جمله هایی که در نهج البلاغه از بیان مولای متقیان امام علی (ع) درباره هدف های اصلاحیش نقل شده و فرزند بزرگوارش امام حسین (ع) نیز عین آن جمله ها را در بیان نهضتی که قصد آن را داشت، در عهد معاویه در جمع کبار صحابه و شخصیت های برجسته اسلامی در موسم و موقف حج آورده است، و به طور اجمال بیانگر اهداف کلی همه نهضت های اسلامی است، و البته در هر دوره ای هر نهضتی یک سلسله هدف های فرعی و جزئی خاص خود نیز دارد.
هدف های کلی در چهار جمله بیان شده است:
«نرد المعالم من دینک»؛ «نشانه های محو شده راه خدا را - ه جز همان اصول واقعی اسلام نیست- بازگردانیم.» یعنی بازگشت به اسلام نخستین و اسلام راستین، بدعت ها را از میان بردن و سنت های اصیل را جایگزین کردن، یعنی اصلاحی در فکرها و اندیشه ها و تحولی در روحها و ضمیرها و قضاوت ها در زمینه خود اسلام.
«نظهر الاصلاح فی بلادک»؛ «اصلاح اساسی و آشکار و چشمگیر که نظر هر بیننده را جلب نماید و علائم بهبودی وضع زندگی مردم کاملا هویدا باشد، در شهرها و مجامع به عمل آوریم.» یعنی تحولی بنیادین در اوضاع زندگی خلق خدا.
«یأمن المظلومون من عبادک»؛ «بندگان مظلوم خدا از شر ظالمان امان یابند و دست تطاول ستمکاران از سر ستمدیدگان کوتاه شود.» یعنی اصلاحی در روابط اجتماعی انسان ها.
«تقام المعطلة من حدودک»؛ «مقررات تعطیل شده خدا و قانون های نقض شده اسلام بار دیگر بپا داشته شود و حاکم بر زندگی اجتماعی مردم گردد.» یعنی تحولی ثمربخش و اسلامی در نظامات مدنی و اجتماعی جامعه. (نهج البلاغه، خطبه 131)
هر مصلحی که موفق شود این چهار اصل را عملی سازد: افکار و اندیشه ها را متوجه اسلام راستین سازد و بدعت ها و خرافه ها را از مغزها بیرون براند، به زندگی عمومی از نظر تغذیه و مسکن و بهداشت و آموزش و پرورش سامان بخشد، روابط انسانی انسان ها را بر اساس برابری و برادری و احساس اخوت و همسانی برقرار سازد و ساخت جامعه را از نظر نظامات و مقررات حاکم طبق الگوی خدایی اسلامی قرار دهد به حداکثر موفقیت نائل آمده است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر- صفحه 69-71

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/22632