نقد سخن سرجان ملکم درباره فتح ایران توسط اعراب

سرجان ملکم انگلیسی در کتاب تاریخ ایران می نویسد: پیروان پیغمبر عربی از پایداری و لجاجی که ایران در دفاع از ملک و مذهب خویش نمودند چنان در خشم بودند که چون دست یافتند هر چیز را که موجب تقویت ملیت دانستند عرضه تخریب و هلاک ساختند. شهرها با خاک یکسان و آتشکده ها با آتش سوخته شد و موبدان را که مأمور مواظبت امور و مباشرت خدمات معبدها و هیکل ها بودند از دم تیغ گذراندند و کتب فضلای ملت اعم از آنکه در مطلق علوم نوشته شده بود یا در تاریخ و مسائل مذهبی، در معرض تلف آوردند. عرب متعصب به جز قرآن کریم در آن ایام نه کتابی می دانست و نه می خواست بداند. موبدان را مجوس و ساحر می دانستند و کتب ایشان را کتب سحر می نامیدند. از حال کتب یونان و روم می توان قیاس کرد که کتب مملکتی مثل ایران چقدر از آن طوفان باقی خواهد ماند.

نقد سخن سرجان ملکم خان
آنچه این به اصطلاح مورخ می گوید خیلی تازگی دارد، زیرا در هیچ سند و مدرک تاریخی یافت نمی شود. ناچار باید فرض کنیم که این مورخ به سند و مدرکی دست یافته که چشم هیچ حلال زاده ای آن را ندیده و دست احدی به آن نرسیده و مصلحت هم نبوده است که آن سند و مدرک افشا شود. آری ناچاریم چنین فرض کنیم زیرا اگر چنین فرض نکنیم ناچاریم خدای ناخواسته در حسن نیت و کمال صداقت و نهایت راستگویی این مورخ عظیم الشأن که البته هیچ مأموریتی از طرف وزارت امور خارجه انگلستان برای تألیف این کتاب نداشته است اندکی تردید روا داریم و چنین چیزی چگونه ممکن است؟ آنچه این مورخ در اسناد و مدارک غیر مرئی که جز در آرشیو وزارت امور خارجه انگلستان پیدا نخواهد شد، یافته است این است که، بر خلاف گفته همه مورخین، ایرانیان در دفاع از ملک و مذهب خویش پایداری و لجاج می نمودند و با آن همه پایداری ها و لجاج ها و با آن جمعیت فراوان که بالغ بر صد و چهل میلیون در آن عصر تخمین زده شده است و با آن همه ساز و برگها از یک جمعیت چهل پنجاه هزار نفری عرب پا برهنه که از لحاظ عدد کمتر از یک دهم سربازان تحت سلاح ایران بودند و از لحاظ ساز و برگ جنگی، طرف مقایسه نبودند و به فنون جنگی آن روز نیز چندان وارد نبودند، شکست خوردند. پس قطعا این شکست را طبق اظهارات این نویسنده باید به حساب نادانی و ناتوانی ملت ایران گذاشت نه به حساب نارضایی آنها از حکومت و آیین و نظامات داخلی خود و نه به حساب جاذبه آیین و ایدئولوژی جدید به نام اسلام. شهرهای ایران به وسیله اعراب مسلمان با خاک یکسان شده است. این شهرها در کجا بوده و چه نامی داشته است و در کدام کتاب تاریخ نام آنها برده شده است؟ جوابش را خود سرجان ملکم باید بدهد.
موبدان و مباشران معبدها از دم تیغ گذرانده شده اند و آتشکده ها با آتش سوخته شده است، اما اینکه مورخینی مانند مسعودی و مقدسی و غیر آنان نوشته اند که تا زمان آنها (در حدود قرن چهارم) هنوز آتشکده ها باقی و پا بر جا بوده است و حتی امرای مسلمان ضمن پیمان عهد متعهد می شدند که معابد اهل کتاب و از آن جمله مجوس را حفظ کنند، مطلبی است که آقای سرجان ملکم نمی خواهد بحثی در آن باره بکند. کتابهای علمی و مذهبی ایران و کسانی که این کتابها در تصرفشان بوده است یکجا در معرض تلف واقع شده اند که این نیز معلوم نیست در کجای تاریخ است.
اعراب مسلمان موبدان را ساحر و کتب مجوس را کتاب سحر می نامیدند این نیز مطلبی است که برای اولین بار از زبان این مورخ بی غرض باید شنیده شود.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- خدمات متقابل اسلام و ایران- صفحه 149-148

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/23125