ابوذر از نگاه روشنفکران مسلمان مارکسیست

پاره ای از روشنفکران مسلمان مارکسیست می پندارند که راه فرهنگ انقلابی الزاما باید به "شکم" منتهی شود و همه انقلاب های بزرگ تاریخ، حتی انقلاب هایی که به وسیله پیامبران خدا رهبری شده، انقلاب شکم و برای شکم بوده است.
لهذا از ابوذر بزرگ، ابوذر حکیم امت، ابوذر خدا پرست، ابوذر مخلص، ابوذر آمر به معروف و ناهی از منکر، ابوذر مجاهد فی سبیل الله، یک "ابوذر شکم" و "ابوذر عقده ای" ساخته اند که گرسنگی را خوب احساس می کرده و به خاطر گرسنگی خودش، شمشیر کشیدن و افتادن به جان همه مردم را روا و بلکه لازم و واجب می شمرده است، بالاترین ارزش وجودی اش این بوده که چون درد گرسنگی را شخصا چشیده بوده می فهمیده که بر گرسنگان هم طبقه خود چه می گذرد، درد گرسنگی خلق را احساس می کرده و نسبت به مردمی که موجبات این گرسنگی ها را فراهم کرده بودند "عقده" پیدا کرده و مبارزه پیگیری را با آن گروه تعقیب می کرده و دیگر هیچ، تمام شخصیت این لقمان امت و این موحد عارف پروردگار و این مؤمن مجاهد پاکباخته اسلامی و این دومین مؤمن کامل اسلام در همین جا پایان یافته است.
این روشنفکران پنداشته اند که همان طور که مارکس نظر داده است: "انقلاب فقط می تواند از یک جنبش قهر آمیز و یک جنبش توده ای ناشی شود". اینان نمی توانند تصور کنند که اگر یک فرهنگ، یک مکتب، یک ایدئولوژی خاستگاه الهی داشته باشد و مخاطبش انسان و در حقیقت فطرت انسانی انسان باشد و پیامش جامع و کلی باشد و جهت گیری اش به سوی عدالت و مساوات و برابری و پاکی و معنویت و محبت و احسان و مبارزه با ظلم باشد، بتواند جنبشی عظیم به وجود آورد و انقلابی عمیق بر پا نماید اما انقلابی الهی و انسانی که در آن شور الهی، نشاط معنوی، جذبه خدایی و ارزش های انسانی موج زند، آنچنان که نمونه اش را مکرر در تاریخ مشاهده کرده ایم و انقلاب اسلامی نمونه روشن آن است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- جامعه و تاریخ- صفحه 205-206

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/23287