نقش بازرگانان مسلمان در بسط فرهنگ اسلامی در چین

اسلام به وسیله سوداگران مسلمان که بسیاری از آنها ایرانی بوده اند، در چین نفوذ یافت. در کتاب "اسلام، صراط مستقیم" در این باره چنین آمده است که: در عصر خلافت بنی امیه و بنی عباس مسافرت سوداگران و مبلغین مسلمان به چین افزایش یافت و عرب هایی که در خلافت بنی امیه به چین وارد شده بودند به "تازیان سفید پوش" معروف بودند.
در دوره خلافت عباسیان که روابط دوستانه بین امپراطورهای اسلام و چین توسعه بیشتری یافت، دسته های فراوانی از تازیان بدان دیار رفته و این عرب ها را "تازیان سیاه پوش" می گفتند....
در یک قرن و نیم، یعنی در فاصله سال 31 تا 184 هجری، عده قابل توجهی از بازرگانان عرب و ایرانی از راه دریا به چین وارد می شوند و در بندر "کوانگ چو" اقامت می گزینند و از آن تاریخ به بعد. رفته رفته در راسته ساحل به پیشروی خود ادامه می دهند و به شهرهای مهم آنجا نفوذ می کنند و بالاخره به اقصی نقاط شمالی چین و تا شهر "هانگ چو" نیز می رسند...
در این عصر تعداد سوداگران عرب و ایرانی در نواحی جنوبی رو به افزایش می گذاشت و رفته رفته با زنان چینی وصلت اختیار کرده و در آنجا ساکن می شدند. این مسلمین دارای جوامع مخصوصی بودند و از سایر مردم چین جداگانه زندگی می کردند تا بتوانند در مراسم عروسی و اعمال روزانه خود احکام مقدس اسلام را رعایت کنند. حتی آنها محاکم شرعی مخصوصی داشتند که در مسائل مربوط به ازدواج و طلاق و ارث و غیره مطابق فقه اسلامی رفتار می کردند. این استقلال جامعه مسلمین در آن عصر دلیل دیگری بر نفوذ و قدرت اسلامی در چین آن روز می باشد (اسلام، صراط مستقیم، صفحه 422 - 423 - 424 - 432)
ایضا می نویسد: تجار ایرانی و عرب، ابریشم و کالاهای صنعتی و ظروف چینی و سایر امتعه تجارتی از چین به شرق میانه و اروپا می بردند. و در بازگشت از نباتات طبی و ادویه و مروارید و سایر فرآورده های آن نواحی به چین می آوردند. این تجار در حقیقت واسطه ای بودند که به وسیله تجارت پر سود خود سایر مسلمین را برای تجارت و تبلیغ دین به طرف چین جلب می کردند و وقتی دسته های تازه ای از مسلمین به چین وارد می شدند باعث افزایش جوامع مسلمان در شمال غربی و جنوب شرقی کشور می شدند. (همان مأخذ)
و نیز می گوید: در قسمت های شمال، اغلب انحصار حمل و نقل به وسیله کاروان های الاغ و اسب و شتر در اختیار آنان بود و در امتداد رودخانه "یانگ تسه" و "هوایهو" و برنج زارهای اطراف نهرهای منشعب از رودخانه نیز داد و ستد غله و حمل و نقل به وسیله مسلمانان انجام می گرفت و همین امروز استعمال اصطلاحات و ارقام فارسی در داد و ستد غلات دلیل بارزی بر تفوق گذشته مسلمین در این نواحی است. (همان مأخذ)
و باز می گوید: مسلمانان چین به دو قسمت می شوند: مسلمانان سیکانیگ که به اصطلاح مسلمانان "عمامه دار" نامیده می شوند، مسلمانان چین خاص که به مسلمانان "هان" موسومند... مسلمانان "هان" در امور دینی معمولا عبارات عربی و فارسی، مخصوصا فارسی را در یک ترکیب خاص به کار می برند. (همان مأخذ، ص437)
و می گوید: رئیس روحانیان مسجد آخوند یا آخونک نامیده می شود که به معنی عالم یا تعلیم دهنده احکام دینی است. امام جماعت به منزله کمک و دستیار آخوند است (همان مدرک، صفحه 442 - 456)... شیوه تعلیم و تربیت سابق چین به تبعیت از درس های معمول ایران و عرب بود. (همان مأخذ)


منابع :

  1. مرتضی مطهری- خدمات متقابل ایران و اسلام- صفحه 377-378

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/23590