موقعیت شناسی رهبر اسلامی

از نظر اسلام شخص رهبر از آن نظر که رهبر است و نقطه مرکزی جامعه اسلامی است و اوست که باید روح ها را اداره کند و ارضاء نماید و بسیج کند وظایفی دارد که دیگران چنین وظیفه ای ندارند و خود رهبر نیز در پست رهبری چنین وظیفه ای ندارد. همه ما از زهد خارق العاده امیرالمومنین (ع) خصوصا در دوره زعامت و رهبری آن حضرت داستان ها شنیده ایم. داستان ذیل که معروف است و غالبا شنیده ایم از نظر مسأله رهبری و وظایف خاص رهبر فوق العاده روشنگر است.
امیرالمؤمنین در دوران خلافت، به خانه شخصی در بصره به نام علاء بن زیاد حارثی وارد شد، پس از یک سلسله گفتگوها آن مرد از برادرش عاصم بن زیاد شکایت کرد که زهدگرا شده است، زن و زندگی را رها کرده و جامه درشت پوشیده و منحصرا به عبادت و ریاضت پرداخته است.
امیرالمؤمنین دستور داد او را احضار کردند همین که با آن قیافه زاهدانه ظاهر شد به تندی به او فرمود: «یا عدی نفسه» ای ستمگر بر خود این چه کاری است که می کنی؟ چرا بر خود جفا می کنی؟ آیا گمان کردی خداوند که نعمت های پاکیزه دنیا را خلق کرده است آنها را بر تو حرام نموده است و اگر از آنها استفاده کنی از تو مؤاخذه خواهد کرد که چرا نعمت حلال مرا خوردی؟ تو کوچکتر از آن هستی.
عاصم که این عتاب ها را شنید جواب بسیار روشنی داشت. او خود علی (ع) که جلو چشمش بود می دید که دو تکه لباس بیشتر تنش نیست؛ یکی را روی دوش انداخته و یکی را به کمرش بسته است. غذای علی را هم می دانست که نان جو خشک است، تعجب کرد که از علی چنین سخنانی را دارد می شنود، تعجب کرد که علی سرآمد زهاد، او را به واسطه زهدش ملامت می کند، لهذا گفت یا امیرالمؤمنین خودت هم که همین طوری. من به تو اقتدا کردم، لباس تو که از من ژنده تر است، غذای تو از من بدتر است.
امیرالمؤمنین به او فرمود: اشتباه کردی، آنچه تو در من می بینی رهبانیت و تحریم حلال خدا نیست. من رهبرم، من امامم، من زعیم جامعه ام. رهبران و زعما تکلیف جداگانه دارند فرمود: «ان الله تعالی فرض علی ائمة العدل أن یقدروا انفسهم بضعفة الناس کیلا یتبیغ بالفقیر فقره؛ خداوند برای کسی که می خواهد مردم را رهبری کند وظیفه خاصی قرار داده است، تو از افراد عادی هستی.» (نهج البلاغه/ خطبه 209)
من باید به تمام افراد ملت خود و رعایای خودم نگاه کنم و ببینم پایین ترین طبقات کدام است؟ آنکه دستش از همه کوتاه تر است کدام است؟ البته من هم مایلم که سطح زندگی آنها بالا برود. اما تا وقتی در مملکت من افرادی هستند که توانایی ندارند و نمی توانند لباس بهتری از آنچه من اکنون به تن دارم بپوشند. تا وقتی که در مملکت من ژنده پوش و نان جو خور بالاضطرار هست، من به حکم آنکه رهبرم و می خواهم مردم را هدایت و رهبری کنم باید با آنها همدل و همدرد باشم، باید خود را با فقیرترین مردم اجتماع تطبیق دهم اگر غیر از این باشد آن فقیر حق دارد به هیجان بیاید، اعتراض کند و فریادش به آسمان بلند شود زیرا خیال می کند دروغ می گویم که در فکر او هستم ولی حالا باور می کند که راست می گویم. اصول رهبری ایجاب می کند که من این چنین زندگی کنم.
این مطلب که رهبر در پست رهبری وظیفه خاص دارد ضمنا یک معما را حل می کند، آن مسأله معما مانند، این است که می بینیم سیره ائمه اطهار علیهم السلام از نظر سخت گرفتن بر خود و از نظر به اصطلاح زاهدانه زندگی کردن فی المثل متفاوت است. امام جعفر صادق (ع) یک جور لباس می پوشید، امیرالمؤمنین طور دیگر، این خود یک معما است که چرا رهبران اختلاف روش دارند؟
حل معما به این است که بدانیم که موقعیت اجتماعیشان متفاوت بود به علاوه موقعیت زمانیشان نیز فرق داشت. امام جعفر صادق (ع) فرمود: اگر امروز می بینید من لباس عالی می پوشم و پیغمبر و علی نمی پوشیدند، زمان آنها با زمان من فرق داشت، سطح زندگی مردم امروز با مردم آن زمان هم فرق می کند.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- امدادهای غیبی- صفحه 118-121

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/24435