تحریف سخن پیامبر درباره شهادت عمار توسط معاویه

در روزی که مسجد مدینه را بنا می کردند، عمار یاسر فوق العاده تلاش صادقانه می کرد، نقل کرده اند (از نقل های مسلم است) که پیغمبر اکرم (ص) فرمود: «یا عمار! تقتلک الفئة الباغیة؛ ای عمار! تو را آن دسته ای می کشند که سرکشند.» (سیره حلبی، جلد 2، صفحه 77) اشاره به آیه قرآن است که می فرماید اگر دو دسته از مسلمانان با یکدیگر جنگیدند و یک دسته سرکشی کرد، شما به نفع آن دسته دیگر علیه دسته سرکش وارد شوید و اصلاح کنید. این جمله را که پیغمبر اکرم (ص) درباره عمار فرمود: شخصیت بزرگی به او داد. لهذا عمار که در صفین در خدمت امام علی (ع) بود، وزنه بزرگی در لشکر علی (ع) شمرده می شد، حتی افراد ضعیف الایمانی بودند که تا وقتی که عمار کشته نشده بود هنوز مطمئن نبودند عملی که در رکاب علی (ع) می کنند، به حق است، یعنی کشتن معاویه و سپاهیان او جایز است.
روزی که عمار به دست اصحاب معاویه در لشگر امیرالمؤمنین (ع) کشته شد، ناگهان فریاد از همه جا بلند شد که حدیث پیغمبر صادق آمد. بهترین دلیل برای اینکه معاویه و یارانش بر باطل اند این است که اینها قاتل عمار هستند و پیغمبر اکرم (ص) در گذشته خبر داد: «یا عمار! تقتلک الفئة الباغیة» (مسند ابن حنبل، ج 2، ص 199) که اشاره است به آیه: «و ان طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بغت احدیهما علی الاخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفی ء الی امرالله»؛ «و اگر دو طائفه از مؤمنان با هم جنگیدند میان آن دو را اصلاح کنید و اگر یکی از آن دو بر دیگری تعدی کرد، با آنکه تعدی می کند بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد.» (حجرات/9)
امروز مثل آفتاب روشن شد که لشکر معاویه، لشکر "باغی" یعنی سرکش و ظالم و ستمگر است و حق با لشکریان علی است. پس به نص قرآن باید به نفع لشکریان علی (ع)، علیه لشکریان معاویه وارد جنگ شد. این قضیه تزلزلی در لشکر معاویه ایجاد کرد. معاویه که همیشه با حیله و نیرنگ کار خود را پیش می برد، اینجا دست به یک تحریف معنوی زد، چون نمی شد انکار کرد و گفت پیغمبر (ص) درباره عمار چنین چیزی نگفته است، زیرا اقلا شاید پانصد نفر در آنجا بودند که شهادت می دادند که ما این جمله را از پیغمبر (ص) شنیدیم و یا از کسی شنیدیم که او از پیغمبر شنیده بود. بنابراین، این جمله پیغمبر درباره عمار قابل انکار نبود. شامی ها به معاویه اعتراض می کردند که عمار را ما کشتیم و پیغمبر فرمود: «تقتلک الفئة الباغیة»، گفت اشتباه کردید!
درست است که پیغمبر فرمود عمار را آن فئه سرکش، طائفه سرکش، لشکر سرکش می کشند، ولی عمار را ما نکشتیم! گفتند لشکریان ما کشتند. گفت نه! عمار را علی کشت که او را به اینجا آورد و موجبات کشته شدنش را فراهم کرد!
عمروعاص دو پسر داشت، یکی مانند خودش دنیادار و دنیاپرست و دیگری نسبتا جوان مؤمن و با ایمانی بود و با پدرش هماهنگی نمی کرد. اسم او عبدالله بود. در یک جلسه ای که عبدالله حاضر بود، همین مغلطه معنوی را به کار بردند. عبدالله گفت این چه حرفی است که می زنید، این چه مغلطه کاری است که می کنید؟! چون عمار در لشکر علی بود پس علی او را کشت؟! گفتند بله! گفت پس بنابراین حمزه سیدالشهداء را هم پیغمبر کشت، چون حمزه سیدالشهداء در لشکر پیغمبر بود و کشته شد. معاویه ناراحت و عصبانی شد به عمروعاص گفت چرا جلوی این پسر بی ادبت را نمی گیری؟! این را می گویند تحریف معنوی حوادث و وقایع تاریخی.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- حماسه حسینی جلد 1- صفحه 67-69

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/24458