تأثیر دروغ بر روح و روان انسان

هر گناهی یک مقدار روی قلب انسان و روی روح انسان اثر می گذارد و روح انسان را قسی و فاسد می کند. گناه صغیره یک ذره اثر می گذارد نه زیاد، ولی یک ذره اگر تکرار شد می شود دو ذره و ده ذره و صد ذره، بعد اثرش برابر می شود با یک گناه کبیره. حال اگر اصرار بر کبیره باشد، آنهم کبیره ای که از اکبر کبائر باشد، آن دیگر اثرش مسخ شدن روح انسان است، یعنی روح انسان آن فطرت انسانی خودش را به کلی از دست می دهد. مثلا دروغ از گناهان کبیره است، اگر انسان دائما دروغ بگوید و اصرار بر دروغگویی داشته باشد، این اصرار تدریجا انسان را به حالت مسخ شده در می آورد، انسان روحش بر روی عملش اثر می گذارد و عملش بر روی روحش؛ یعنی همین طور که اگر روح انسان خوب باشد عمل خوب انجام می دهد، همچنین عمل اگر خوب شد روح را خوبتر می کند و همین طور اگر روح انسان فاسد بود منشأ عمل بد می شود، عمل بد هم به نوبه خودش باز روح انسان را فاسدتر می کند.
قرآن کریم در آیات 7-9 سوره جاثیه درباره انسانی که بسیار دروغ و تهمت می زند می فرماید: «یسمع آیات الله تتلی علیه؛ آیات خدا را که بر او تلاوت می شود می شنود، اما چه می کند؟»، «ثم یصر مستکبرا؛ بعد در حالی که مستکبر است اصرار می ورزد بر استکبار خودش»، «کان لم یسمعها؛ گویی اصلا چنین آیات حقی نشنیده است، به گوشش نخورده، یعنی کوچکترین اثر خوبی روی روح او نمی گذارد»، «فبشره بعذاب الیم؛ مژده بده چنین آدمی را به عذابی دردناک»، یک چنین آدمی جز اینکه ما به تو بگوییم یک بشارتی، یک مژده ای به او بده، چیز دیگری باقی نمانده. خداوند در سوره نحل آیات 104-105 می فرماید: «إن الذین لا یؤمنون بئایت الله لا یهدیهم الله و لهم عذاب ألیم * إنما یفترى الکذب الذین لا یؤمنون بئایت الله و أولئک هم الکذبون؛ کسانى که ایمان به آیات الهى ندارند خداوند آنها را هدایت نمى کند و براى آنها عذاب دردناکى است، تنها کسانى دروغ مى گویند که ایمان به آیات خدا ندارند، و دروغگویان واقعى آنها هستند».
این آیه از آیات تکان دهنده اى است که در زمینه زشتى دروغ سخن مى گوید و دروغگویان را در سر حد کافران و منکران آیات الهى قرار مى دهد، گرچه مورد آیه، دروغ و افترا بر خدا و پیامبر (ص) است، ولى به هر حال زشتى دروغ اجمالا در این آیه مجسم شده است.
راستگوئى و اداء امانت دو نشانه بارز ایمان و شخصیت انسان است، حتى دلالت این دو بر ایمان از نماز هم برتر و بیشتر است. امام صادق (ع) مى فرماید: «لا تنظروا الى طول رکوع الرجل و سجوده، فان ذلک شىء قد اعتاده و لو ترکه استوحش لذلک، و لکن انظروا الى صدق حدیثه و اداء امانته؛ نگاه به رکوع و سجود طولانى افراد نکنید، چرا که ممکن است عادت آنها شده باشد، به طورى که اگر آنرا ترک کنند ناراحت شوند، ولى نگاه به راستگوئى و امانت آنها کنید». ذکر این دو با هم (راستگوئى و امانت) به خاطر این است که ریشه مشترکى دارند، زیرا راستگوئى چیزى جز امانت در سخن نیست، و امانت همان راستى در عمل است.
در روایات اسلامى دروغ به عنوان کلید گناهان شمرده شده است، امام علی (ع) مى فرماید: «الصدق یهدى الى البر، و البر یهدى الى الجنة؛ راستگوئى دعوت به نیکوکارى مى کند، و نیکوکارى دعوت به بهشت». امام حسن عسکری (ع) مى فرماید: «جعلت الخبائث کلها فى بیت و جعل مفتاحها الکذب؛ تمام پلیدیها در اطاقى قرار داده شده، و کلید آن دروغ است». رابطه دروغ و گناهان دیگر از این نظر است که انسان گناهکار هرگز نمى تواند راستگو باشد، چرا که راستگوئى موجب رسوائى او است و براى پوشاندن آثار گناه معمولا باید متوسل به دروغ شود و به عبارت دیگر، دروغ انسان را در مقابل گناه آزاد مى کند، و راستگوئى محدود. دروغ سرچشمه نفاق است -چرا که راستگوئى یعنى هماهنگى زبان و دل، و بنابراین دروغ ناهماهنگى این دو است و نفاق نیز چیزى جز تفاوت ظاهر و باطن نیست. دروغ با ایمان سازگار نیست- این واقعیت نه تنها در آیه مورد بحث که در احادیث اسلامى نیز منعکس است.
از امیر مؤمنان (ع) نقل شده است: «لا یجد العبد طعم الایمان حتى یترک الکذب هزله وجده؛ انسان هیچگاه طعم ایمان را نمى چشد تا دروغ را ترک گوید خواه شوخى باشد یا جدى». امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه خطبه 176 از پیغمبر نقل می کند که فرمود: «لایستقیم ایمان عبد حتی یستقیم قلبه و لایستقیم قلبه حتی یستقیم لسانه؛ ایمان بنده استوار نمی شود مگر اینکه قلبش استوار گردد و قلبش استوار نمی گردد مگر اینکه زبانش استوار گردد». در برخی از آیات قرآن بی ایمانها توصیف و نشان داده می شوند که اینها چه کسانی و چگونه هستند و چه روحی و چه روحیه ای دارند. خداوند با یک تعبیر قوی و شدید و محکمی در سوره جاثیه آیه 7 می فرماید«ویل لکل افاک اثیم؛ هلاک باد هر دروغگوی دروغ بند گناهکاری». ما کلمه «ویل» را معمولا در فارسی به وای ترجمه می کنیم. ممکن است کلمه وای همین مفهوم را برساند ولی در اصل در عربی این (کلمه) مفهومی مثل هلاک باد را می رساند. کلمه «افاک» صیغه مبالغه در افک است. افک یعنی دروغ و معمولا در مورد هر دروغی به کار برده نمی شود بلکه در مورد دروغهایی به کار برده می شود که عنوان تهمت دارد. ریشه افک انحراف است.
در قرآن هر جا «یؤفکون» به کار برده می شود یعنی «یصرفون». مثلا اگر مردمی از راهی بروند که راه درست باشد بعد کسی بیاید اینها را از آن راه برگرداند و به جای دیگر ببرد، اینجا تعبیر افک به کار برده می شود. بدیهی است که اثر دروغ منحرف کردن افراد است، یعنی انسان وقتی که به کسی دروغ می گوید می خواهد او را مشتبه کند، می خواهد او را از آنچه که راست و حقیقت است به چیز دیگر منحرف و منصرف کند. از این جهت به دروغ افک می گویند، و کلمه افک بیشتر در مطلق دروغها استعمال نمی شود. مثلا فرض کنید یک کسی دیشب فلان غذا را خورده می گوید نخوردم، پیش طبیب می رود، طبیب می گوید دیشب چه خوردی، یک چیز دیگر می گوید. این هم یک دروغ است، یک افک است. ولی معمولا افک را در موردی می گویند که پای تهمتی در میان باشد، مثلا برای اینکه شخصی، کتابی، دینی را خراب و لکه دار کنند و مردم را از او منصرف و منحرف نمایند به او تهمت می زنند و دروغ می بندند، و بدترین انواع دروغ همین است. دروغ گناه کبیره و ظلم است، یعنی در مورد هر چیزی و به هر کسی انسان دروغ بگوید، چون او را از حقیقت منحرف کرده، بنابراین به او ظلم کرده است.
این است که ما در قرآن «ویل یومئذ للمکذبین؛ آن روز وای بر تکذیب کنندگان» (مرسلات/ 15)، داریم نسبت به کسانی که پیغمبران را تکذیب می کنند، اینجا هم به این تعبیر به شکل دیگری داریم: «ویل لکل افاک» به مکذب کار ندارد، به خود دروغگو کار دارد ولی دروغگویی که تهمت می زند: وای به حال هر دروغ بند گنهکار، یا: تباه باد هر دروغ بند تباهکار گناهکار. این جمله را قرآن می گوید چون خود قرآن مواجهه و مبارزه کرد، با حربه دروغ بستن و تهمت زدن می آید با آن مواجه می شود. مسأله دوم مسخره کردن است. مسخره دیگر مایه ای نمی خواهد. وقتی آدم بخواهد کسی را به اصطلاح هو کند، با هوچیگری و مسخره کردن می خواهد طرف را از بین ببرد. هر حقیقتی را، هر درستی را می شود به یک شکلی مسخره کرد.
دروغ به طور کلی در قرآن ظلم تلقی می شود. ولی دروغ تا دروغ تفاوت دارد. هر دروغی گناه کبیره است، هیچ دروغی نداریم گناه صغیره باشد، ولی در میان دروغها، دروغ بستن به خدا و رسول، شنیع ترین دروغهاست و لهذا می بینید که روزه ماه رمضان با دروغهای عادی باطل نمی شود (البته چنین دروغی گناه کبیره است ولی روزه را باطل نمی کند) ولی اگر انسان به خدا و رسول دروغ ببندد، روزه اش باطل است. در آیه 7 سوره صف آمده: «و من اظلم ممن افتری علی الله الکذب و هو یدعی الی الا سلام و الله لایهدی القوم الظالمین؛ و کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ ببندد در حالی که به اسلام دعوت می شود؟ و خدا مردم ستمگر را هدایت نمی کند».


منابع :

  1. مرتضی مطهری- فلسفه اخلاق- صفحه 82-88

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 11- صفحه 416-412

  3. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 7- صفحه 23-21

  4. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 5- صفحه 176-174

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/24983