علل رمزگویی عرفا‌ از نظر ناسیونالیستها

بعضی از ناسیونالیستها در مورد اشعار عرفانی از روی ظاهر قضات کرده اند، خیال کرده اند که این حرفها اختصاص دارد به شعرای ایرانی و فارسی زبان و این اصطلاحات هم فقط اصطلاح می و مغ و مغبچه است و یک دفعه افتاده اند به اینکه بله، یک چیز دیگر است و آن این است که این شعرای ما در زیر سلطه عرب و اسلام بودند، می خواستند اظهار علاقه کنند به ایران قدیم و ایران قبل از اسلام، راهی نداشتند، چاره ای نداشتند، آمدند این تعبیرات را آوردند برای اینکه اهل دل بفهمند که اینها دارند علاقه نشان می دهند به ایران قدیم و ایران زمان ساسانی. در کتاب عرفان اصول مادی «دکتر ارانی»، در آنجا مسخره کرده بود آن هایی را که این حرف ها را می زنند و نقل کرده بود که یک آقایی گفته که این شعر حافظ که می گوید:
بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی *** می خواند دوش درس مقامات معنوی
چون کلمه «پهلوی» اشاره به زبان پهلوی و مال ایران قبل از اسلام است مخصوصا از آن زبان می گوید، دارد علاقه اش را به زردشتی گری نشان می دهد و این نشانه احساسات ملی شاعر است. دکتر هروی نوشته بود اگر اینطور است پس شعر بعدش هم که می گوید:
یعنی بیا که آتش موسی نمود گل *** تا از درخت نکته توحید بشنوی
این هم تمایل یهودی گری شاعر است! و شعر بعدش که می گوید:
این قصه عجب شنو از بخت واژگون *** ما را بکشت یار به انفاس عیسوی
این هم علامت مسیحی گری شاعر است!! این مزخرفات یعنی چه؟ یک حرف هایی که استعمار قرن نوزدهم خواسته به ملت های اسلامی تلقین کند برای جدا کردن اینها از یکدیگر، این ها حالا می خواهند تا هزار سال پیش هم این حرف ها را ببرند. اینها دروغ محض است. هزار دلیل تاریخی بر رد اینهاست و استاد مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران در این قضیه بحث کرده اند.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- عرفان حافظ- صفحه 55

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/25055