کسانیکه از مردن بر اثر نفخ صور قیامت استثناء شده اند

در آیات مربوط به نفخ صور در هنگام وقوع قیامت مراد از «من فی الارض» برزخیانی هستند که در عالم صورت محبوسند و نتوانسته اند خود را از عالم برزخ خارج کنند، و اینان اصحاب شمال هستند. و مراد از «من فی السمـاوات» فرشتگان و ارواح شهداء و سعدائی است که از برزخ گذشته ولی هنوز فنای در ذات احدیت پیدا ننموده اند، و اینان اصحاب یمین هستند. حال باید دید که مراد از استثناء چیست؟ و افراد مستثنی چه کسانی هستند؟
همه می میرند «إلا من شآء الله؛ مگر آن کسانی را که خدا بخواهد». (زمر/68) لابد باید آنها کسانی باشند که از فرشتگان و از ارواح اصحاب یمین و خوبان بالاتر و برتر بوده، و باید آنقدر تاب و توان داشته باشند تا صیحه شدیدی که از صور برمی خیزد و مردم برزخ را می کشد در قلب و گوش آنها هیچ اثر نگذارد؛ آن صیحه ای که ملک الموت را می میراند و جبرائیل و میکائیل و تمام فرشتگان مقرب را هلاک می کند در آنان بلا اثر باشد؛ نه آنها را بکشد و نه به وحشت و فزع اندازد. همانطور که گفتیم، این استثناء در دو آیه از سوره نمل و زمر آمده است.
حال در هر یک از این دو آیه جداگانه بحث و مراد از استثناء را از قرائن و امارات محفوفه به حول و قوه خدا نشان خواهیم داد. اما در آیه 87 سوره نمل: «و یوم ینفخ فی الصور ففزع من فی السمـاوات و من فی الارض إلا من شآء الله و کل أتوه داخرین؛ و روزی که در صور دمیده شود پس هر که در آسمان ها و هر که در زمین است به هراس افتد، مگر آن کس که خدا بخواهد. و جملگی خاضعانه به سوی او می آیند». (نمل/87) معنای «إلا من شآء الله» از آیات بعد استفاده میشود، چون بعد از ذکر یک آیه دیگر میفرماید: «من جآء بالحسنة فله خیر منها و هم من فزع یومئذ آمنون * و من جآء بالسیئة فکبت وجوههم فی النار هل تجزون إلا ما کنتم تعملون؛ «کسی که حسنه بیاورد، برای او پاداش و جزائی بهتر از آن حسنه خواهد بود و ایشان از فزع و هراس آن روز در امانند؛ و کسی که سیئه بیاورد پس با صورت و چهره خود به رو در آتش افکنده میشود، و به آنها خطاب میرسد: این جزا و پاداش مگر غیر از نفس عمل شماست؟» (نمل/89-90).
در این آیات می فرماید کسی که حسنه انجام دهد از فزع و هراس در ایمنی است، پس کسانی که در تحت استثناء «إلا من شآء الله» واقع شوند و فزع آنها را شامل نگردد، افرادی هستند که حسنه آورده باشند. و مراد از حسنه در این جا، مطلق حسنه است نه یک کار خوب و یا یک صفت و اخلاق خوب. چون اولا اگر مراد از حسنه، فی الجمله خوبی باشد، دیگر استثناء در آیه فزع معنی ندارد و همه باید از فزع در امان باشند، زیرا که احدی از افراد بشر نیست مگر آنکه فی الجمله حسنه و عمل خیری از او سر زده باشد. و ثانیا در اینجا حسنه در مقابل سیئه قرار داده شده است، و خداوند بر سیئه وعده جهنم داده؛ پس کسی که حسنه را با سیئه توأم نماید و نیکی و بدی را با هم در آمیزد از فزع آن روز در امان نمی باشد. و ایمنی را که خداوند مختص اهل حسنه قرار داده است حتما باید اختصاص به افرادی داشته باشد که حسنه را بطور مطلق انجام داده باشند؛ یعنی کسانی که ذاتشان نیکو و پاکیزه و کردار و صفات و اخلاقشان بطور کلی پاک و طیب بوده باشد؛ و اینان مورد استثناء از فزع در نفخ صور هستند.
و از طرفی می دانیم خداوند سیئه و زشتی از اعمال را خبیث شمرده و محلش را دوزخ مقدر نموده است: «و یجعل الخبیث بعضه علی بعض فیرکمه جمیعا فیجعله فی جهنم؛ خداوند بعضی از خبیث را روی بعضی دیگر می گذارد و انباشته و متراکم می کند، و یکجا و یکپارچه در دوزخ می اندازد» (انفال/37).
و نیز فرموده است: «الخبیثـات للخبیثین و الخبیثون للخبیثـات و الطیبـات للطیبین و الطیبون للطیبـات؛ زن های خبیثه برای مردان خبیث، و مردان خبیث برای زن های خبیثه هستند؛ و زن های طیبه برای مردان طیب، و مردان طیب برای زن های طیبه هستند» (نور/26) یعنی تمام سیئات و خبیثات حکم واحدی دارند.
و نیز هر کفر و نفاق و شرکی را پلیدی و رجس و نجاست شمرده است: «و أما الذین فی قلوبهم مرض فزادتهم رجسا إلی رجسهم و ماتوا و هم کـافرون؛ و اما افرادی که در دل های آنان از امراض روحی است، پس پلیدی به پلیدی آنان افزوده می شود و در حال کفر، از دنیا میروند» (توبه/125). «إنما المشرکون نجس؛ حقا این است و جز این نیست که مشرکین نجس میباشند» (توبه/28). و نیز بعضی از مراتب ایمان را شرک شمرده است: «و ما یؤمن أکثرهم بالله إلا و هم مشرکون؛ اکثریت این افرادی که ایمان می آورند در حقیقت شرک به خدای دارند» (یوسف/106).
و بنابراین، اکثریت مؤمنان از قذارت و نجاست شرک خفی در مصونیت نخواهند بود. پس آن کسانی که به تمام معنی کلمه از شرک خالص شده اند افرادی هستند که ابدا دل به غیر خدا نداده و سکونت و آرامشی غیر از حضرت او ندارند، و برای ذات مقدس کبریائی جل و عز هیچ شریکی در ذات و اسماء و صفات و افعالش قرار نمیدهند؛ و اینست معنای ولایت. افرادی که چنین باشند، طیب الذات و طیب الفعل می شوند؛ یعنی سر و حقیقت آنها از دستبرد شیطان و نفس اماره پاک و پاکیزه گشته و در حرم امن و امان الهی، بدون هیچ دغدغه و اضطراب، خوش و خرم آرمیده اند. و بازگشت کریمه شریفه: «الذین تتوفاهم الملائکة طیبین یقولون سلـام علیکم ادخلوا الجنة بما کنتم تعملون؛ همانا که فرشتگان جانشان را در حالی که پاکیزه اند می ستانند و می گویند: سلام بر شما، به پاداش آنچه می کردید به بهشت درآیید». (نحل/32) راجع به این کسان می باشد. چون طیبین به معنای طیب الذات و پاکیزه نهاد است؛ یعنی به ولایت که همان سپردن تمام امور جزءا و کلا به خداست، آنان پاک و پاکیزه شده اند. و سلام فرشتگان بر آنها همان معنای امان و امنیت است که در آیه فزع آمده است.
بنابر آنچه ذکر شد به دست آمد که مراد از «من شآء الله» کسانی هستند که تمام امور خود را به خدا سپرده و به مقام توکل و تفویض و تسلیم رسیده، و از آنها عبور نموده ذات خود را فانی در ذات حضرت احدیت نموده و هیچ شائبه ای از استکبار و فرعونیت و اظهار هستی در بقایا و زوایای نفس خود باقی نگذارده اند؛ و اینست معنای ولایت.


منابع :

  1. سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی- جلد 4- صفحه 175 و 179

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/25593