اسماعیل بزیع

بزیع بن موسی (حائک) یکی از افراد غالی (غلوکننده) که در زمان امام جعفر صادق (ع) زندگی میکرد و امام صادق را مقام الوهیت (خدایی) میداد. او می گفت که امام صادق، همان خداست که در نظر مردم به صورت انسان، نشان داده می شود. بزیع را بعضی بزیغ گفته اند و گروه و پیروانشان را بزیعیه و بزیغیه خوانده اند. بزیع در ابتدا جزو گروه ابوالخطاب (خطابیه) بود، ولی بعد از آنان جدا شد و برای خودش گروهی تشکیل داد و بعد ادعای پیغمبری کرد. او امام صادق را خدا می دانست و چنین گمان می کرد که حضرت به آسمان رفته و خداوند دست بر سرش کشیده و آب دهان بر دهانش ریخته و در اثر این رحمت الهی، سینه اش پر از حکمت شده است. پیروانش (بزیعیه) هم می گفتند: بزیعیه مخاطب وحی الهی اند و مقام شان، از فرشتگان مقرب و حتی رسول خدا برتر است.
بزیع، مدتی همچون "مغیرة بن سعید" و "بیان بن سمعان" از غالیان مشهور، امامان را خدا می دانست و خود را بنی و باب ایشان می گفت. او هرگز عقیده استواری نداشت. امام صادق (ع) از ادعای او بیزار بودند و او را در شمار افرادی از غالیان معروف، و کسانی که بر امامان دروغ می بستند یاد می کردند و لعنت می کردند. در حدیثی از "کشی" از هشام بن حکم روایت می کند که امام صادق (ع) فرمودند: «خدا لعنت کند "بیان'' که بنیانگذار فرقه بیانیه و از غالیان مشهور بود، و بزیع را که شیطان به بهترین صورتی از صورتهای آدمی از فرق تا ناف بر آنها ظاهر شد»، و در جای دیگر است که حضرت سؤال کردند بزیع چه می کند؟ ابن ابی یعفور جواب داد: کشته شد. حضرت فرمودند: «الحمدلله. همانا این مغیریه را چیزی بهتر از کشته شدن نیست. زیرا هرگز توبه نمی کنند». و باز روایت دیگری است که امام صادق فرمودند: «ما خاندانی راستگو هستیم، اینان می خواهند با دروغ های خود، راست ما را بزدایند. ما از دست این دروغ پردازان ایمن نیستیم». به عقیده ابوالحسن اشعری و بعضی دیگر، بزیع و پیروانش، علاوه بر افکار و آراء مشترک با برخی اندیشه های غلات شیعی، به تأویل قرآن نیز معتقد بودند و آراء خود را بر اساس منظری تأویلی از قرآن استنباط می کردند و از این جهت معتقد بودند آنچه که بر دلهای آنان واقع یا القا می شود، همانا وحی است.


منابع :

  1. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی

  2. دائرةالمعارف تشیع

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/26831