محبت از نظر روایات اسلامی

محبت و مهرورزى به مردم و دلرحم بودن در بین همکیشان، علاوه بر محبوبیت در میان مردم و افزایش رزق و روزى در دنیا، مایه رضایت خدا و نجات در آخرت است. هر جامعه اى که مردم آن با همدیگر مهربان و با محبت و دلرحم باشند، زندگى کردن در آن جامعه زیبا و گوارا بوده و مایه خوشبختى خواهد بود. هر جامعه انسانى هر چقدر هم قانونمند باشد، اگر مهر و محبت در میان مردمانش نباشد، آن جامعه، یک جامعه خشک و بیروح خواهد بود و مردم در عین قانونمندى، از زندگى خود ناراحت و ناراضى خواهند بود، چرا که علاوه بر قانون، در زندگى جمعى باید روح انسانها و عاطفه بشرى آنها نیز در نظر گرفته شود.
چنانکه میدانیم جوامعى که تابع قانون خشک و خالى هستند، بالاخص جوامع مادى و صنعتى که فقط به فکر تأمین مادیات و پیشرفت صنعتى و تکنیکى خود بوده و بوئى از مهر و عاطفه انسانى نبرده اند، در چنین جامعه ها است که بسیارى از مردم دچار افسردگى شده و از همدیگر خبر ندارند، پیرانشان در خانه سالمندان بسر مى برند، پدر و مادر با فرزند و فرزند با پدر و مادر، برادر با برادر و خواهر با خواهر و... مانند بیگانه ها زندگى بی روحى دارند. اما جامعه هائى که علاوه بر رعایت مقررات و قانون، مهرورزى و محبت به همنوعان خود را جزء مقررات اخلاقى در زندگى جمعى قرار داده و به همدیگر عشق میورزند، مردمان آن جامعه شاداب و سرحال و در کارهاى انسانى خود موفق ترند.
اسلام که دین سازگار با سرشت انسان است، اگر بگوئیم دین محبت و مهرورزى است، مبالغه نکرده و گزاف نگفته ایم چرا که اسلام مهر و محبت را در زندگى جمعى محور قرار داده و آن را یکى از ارکان موفقیت در کارها و روابط اجتماعى میداند چنانکه خداوند متعال میفرماید: «محمد رسول الله و الذین معه أشداء على الکفار رحماء بینهم...؛ محمد فرستاده خداست، و کسانى که با او هستند، در برابر کفار سرسخت و شدید؛ و در میان خود مهربانند...» (فتح/ 29).
دینى که مهر و محبت و عاطفه انسانى در همه قوانین و مقررات آن قابل لمس و درک است و اصل اولیه در تمام قوانین و اجراى آن بر اساس مهر و محبت قرار داده شده و کتاب زندگى یعنى قرآن کریم، عاطفه و محبت را در همه امور یک اصل مهم و اساسى می داند، و رهبران راستین آن به تبعیت از فرمان خداوندى، هم خود در عین پایبند بودن به قوانین و مقررات دینى و اجتماعى و اجراى عدالت، پر از مهر و عاطفه بوده اند، پیروان خود را نیز در عین قانونمند و تابع مقررات بودن، دعوت به مهر و محبت نیز نموده اند. چنانکه پیامبر اکرم که خود پیامبر رحمت و محبت است، محبت و عاطفه را سرمایه عاقلان، و آن را در درجه دوم پس از تدین به اسلام دانسته و می فرماید: «رأس العقل بعد الدین، التودد إلى الناس و اصطناع الخیر إلى کل أحد بر و فاجر؛ محبت به مردم و خیر رساندن به هر فرد نیک و بد، بعد از تدین به دین اسلام، نشانه اى از عقل و خرد است». همچنین میفرماید: «نگاه کردن به صورت برادر دینى از روى مهر و محبت خدائى، عبادت است». به همین جهت مؤمنین و کسانى که تابع راستین پیامبر میباشند، در عین سرسخت بودن در برابر دشمنان، با همدیگر و برادران ایمانى و کسانى که با آنان در یک جامعه زندگى می کنند و همکیش هستند، مهربان و دلرحم بوده و درباره برادران دینى خود ظلم و اجحاف نمیکنند و به همدیگر کمک و یارى مینمایند حتى پشت سر آنان.
امام صادق (ع) می فرماید: «المسلم اخو المسلم لا یظلمه و لا یخذله و لا یخوفه و یحق على المسلم الاجتهاد فى التواصل و التعاون على التعاطف و المواساة لأهل الحاجة و تعاطف بعضهم على بعض حتى تکونوا کما أمرکم الله (رحماء بینهم)؛ مسلمان، برادر مسلمان است، و در حق او ظلم نمی کند و او را خوار و ذلیل نمیکند و او را سبک نمی شمارد و بر مسلمانان لازم است در محبت و نزدیک شدن قلبها سعى کنند و در راه مهربانى همنوعان خود یارى نمایند و با کسانى که نیازمند هستند، مواسات و همدردى نمایند و چنان با همدیگر مهربان باشند که مشمول آیه شریفه (رحماء بینکم) گردند....» (تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 77، به نقل از اصول کافى). باز آن حضرت درباره مواسات و همدردى با برادران ایمانى میفرماید: «تقربوا إلى الله بمواساة إخوانکم؛ مواسات و همدردى و همیارى با برادران، باعث نزدیک شدن به خداست» (بحارالأنوار، ج 74، ص 371، کتاب العشرة، باب 28، ح5).

آرامش در کنار برادران دینى
برخلاف جامعه هاى مادى، -که در آنها بسیارى از مردم بیگانه وار زندگى میکنند و از نظر عاطفى ارضا نمی شوند، پیامبر گرامى اسلام در حدیثى به اصل روانشناسى و جامعه شناسى اشاره کرده و به نیاز فطرى و روانى انسانها به مهر و مودت همنوعانش تأکید کرده، خاطرنشان میسازد که مؤمن در کنار برادر دینى اش با بهره مندى از دوستى و محبت، آرامش پیدا میکند و از زندگى خود لذت می برد همچنانکه اگر انسانى در بیابان گرم و سوزان، سرگردان و تشنه شود و سپس به سرچشمه آبى برسد و در کنار آن نشسته و جرعه اى از آن بنوشد، لذت میبرد: (إن المؤمن لیسکن إلى المؤمن کما یسکن قلب الظمآن إلى الماء البارد). اشخاص با ایمان و کسانى که پایبند به دین و مقررات دینى خود هستند، اشخاص با محبت و بى غل و غش بوده و کینه هیچ کسى را در سینه ندارند و وقتى به همدیگر میرسند، حتى در اولین برخوردشان، محبتشان به جوش مى آید و از ته دل همدیگر را دوست میدارند، گویا از قبل همدیگر را می شناخته اند، چنانکه خود ما هم این مسأله را لمس کرده ایم و گاهى کسى را دیده و یک مرتبه محبت او در دل ما جا کرده است، گویا قبلا آشنا بوده ایم.
امام صادق (ع) در جواب سدیر (یکى از یارانش) که گفت یابن رسول الله من وقتى با مرد مؤمنى ملاقات میکنم که نه من قبلا او را دیده ام و نه او مرا، اما شدیدا او را دوست می دارم و وقتى با او حرف میزنم میبینم او نیز مثل من، مرا دوست میدارد و از ته دل همدیگر را دوست میداریم، فرمود: «یا سدیر قلبهاى خوبان وقتى به همدیگر می رسند، محبتشان به سرعت جوش میآید بدون اینکه آن را اظهار نمایند مانند آب باران که به آبهاى نهرها می رسند، همچنانکه قلبهاى اشخاص فاسق و فاجر وقتى به هم میرسند، از عاطفه و محبت از همدیگر دورند مثل دورى حیوانات، ولو به ظاهر و با زبانشان اظهار محبت نمایند».

نتیجه و پاداش مهر و محبت به مردم
مهر و محبت، آثار و نتایج دنیوى و اخروى زیادى دارد. اما نتایج دنیوى که غالبا خود ما آنها را لمس کرده ایم اینکه کسانى که دست و دلبازترند، پیش مردم محبوب ترند چرا که دست و دلبازى یکى از عوامل مهر و محبت و مودت در بین مردم است، همچنانکه بخل و تنگ نظرى و مضایقه از احسان و بذل و بخشش باعث دشمنى مردم با انسان است و این اصل مهمى است در مسائل اجتماعى که امام صادق طى حدیثى به معلى (یکى از یارانش) می فرماید: «یا معلى! خف الله یخفف منک کل شى ء یا معلى تحبب الى إخوانک بصلتهم فان الله جعل العطاء محبة و المنع مبغضة؛ اى معلى! خود را با بذل و بخشش، نزد برادران و دوستانت دوست داشتنى کن و مهر و محبت آنان را به سوى خود جلب کن زیرا خداوند عطا و بخشش را مایه محبت و بخل و تنگ نظرى را مایه عداوت و دشمنى قرار داده است».
یکى از فواید محبت به مردم در دنیا، دفع بلاهاى آسمانى است که با وجود افراد مؤمن و با محبت در جامعه، خداوند بلاهاى آسمانى را از دیگران دفع میکند چنانکه رسول خدا میفرماید: «خداى تبارک و تعالى مردم یک شهر و یا روستا را که معصیت و نافرمانى او را از حد گذرانده اند، اما در میان آنان سه نفر مؤمن وجود دارد ندا میکند و میفرماید: اى بندگان گناهکار و نافرمان من! اگر نبود که در میان شما مؤمنینى هستند که براى رضاى من به مردم مهر می ورزند و با اقامه نماز، زمین و مساجد مرا آباد میکنند، و در سحرها از ترس من استغفار میکنند، عذاب خود را بر شما فرود میآوردم و سپس باکى نداشتم که بر سر شما چه می آید».
علاوه بر آثار و برکات دنیوى مهر و محبت به مردم، نتایج معنوى و اخروى بیشمارى دارد که خیلى مهم تر از آثار دنیوى آن است چرا که دنیا به منزله گذرگاهى میماند که دیر یا زود از بین می رود اما آخرت است که جاودانه و همیشگى است. امام صادق (ع) میفرماید: «مؤمنانى از شیعیان و پیروان ما وقتى بهم میرسند (و با هم با مهربانى برخورد می کنند)، نظر لطف خدا بر آنهاست تا اینکه پراکنده شوند و گناهانشان همچون برگ درختان می ریزد و همیشه دست خداوند به همراه آن کسى است که به دوستش مهربانتر است». باز آن حضرت میفرماید: «من فضل الرجل عند الله محبته لإخوانه و من عرفه الله محبة إخوانه، فقد احبه الله و من أحبه الله أوفاه أجره یوم القیامة؛ محبت و علاقه شخص به برادران دینى خود مایه فضیلت و ارزش او نزد خداى متعال است و هرکس وظیفه مهرورزى به برادران دینى را خوب انجام دهد، خدا او را دوست میدارد و هرکه را خدا دوست داشته باشد، پاداش او را کامل و تمام خواهد داد» (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 220).
راجع به محبت در سیره امام صادق آمده است: امام صادق (ع) شنیده بودند که از مسلمانان مردى به نام شقرانى شراب خورده است و به دنبال فرصتى بودند که نهى از منکر کنند. روزى او براى دریافت سهمى از بیت المال نزد حضرت آمد. حضرت ضمن این که سهمى از بیت المال به او دادند با لحنى ملاطفت آمیز فرمودند: کار خوب از هر کسى خوب است، ولى از تو به واسطه آشنایى که با ما دارى و آزاد شده پیامبر هستى زیباتر است و کار بد از هر کسى بد است، و از تو به خاطر همین انتساب زشت تر و قبیح تر است. شقرانى با شنیدن این جمله دانست که امام از شراب خوارى او آگاه بوده و در عین حال به او محبت کرده است. نادم گشت و در درونش تحولى ایجاد شد. آرى، توجه به کمالات، موقعیت و شخصیت افراد یکى از عوامل بازدارنده از منکرات و کارهاى زشت است.
در زمینه محبت در زندگی خانوادگی نیز امام صادق (ع) می فرماید: «من اخلاق الانبیاء حب النسا؛ محبت به زنان از اخلاق انبیاست». در زندگى زناشویى چیزى که قلب را تسخیر میکند مهربانى و محبت کردن است و زن یا شوهرى می تواند دوست داشتنى تر باشد که بامحبت تر است. یک زن ممکن است واجد خصایل نیکو باشد اما همه این خصایل نیک در برابر بى توجهى و بى محبتى به شوهر رنگ میبازد و ارزش خود را از دست میدهد. شاید بتوان گفت آنچه یک مرد را بیش از هر چیز دیگر از جاده ترقى و کامیابى منحرف می سازد و از تلاش و کوشش باز می دارد بى توجهى و بى محبتى اعضاى خانواده و بخصوص همسر نسبت به وى مى باشد و صد البته نکته ذکر شده به همین ترتیب براى یک شوهر بى محبت و بى علاقه نیز صادق میباشد به گونه اى که بى محبتى و عدم ابراز علاقه او نسبت به زنش حتى می تواند شالوده زندگى خانوادگیش را به خطر انداخته و موجب تخریب بنیان زندگیش شود.
به هر حال آنچنان که از روایات بر می آید، روح و جوهر دین غیر از محبت چیزی نیست. برید عجلی می گوید: در محضر امام باقر (ع) بودم، مسافری از خراسان که آن راه دور را پیاده طی کرده بود به حضور امام شرفیاب شد. پاهایش را که از کفش درآورد شکافته شده و ترک برداشته بود. گفت به خدا سوگند من را نیاورد از آنجا که آمدم مگر دوستی شما اهل البیت. امام فرمود به خدا قسم اگر سنگی ما را دوست بدارد، خداوند آن را با ما محشور کند و قرین گرداند: «و هل الدین الا الحب؛ آیا دین چیزی غیر از دوستی است؟» (سفینة البحار، ج 1، ص 201، ماده حب).
مردی به امام صادق (ع) گفت: ما فرزندانمان را به نام شما و پدرانتان اسم می گذاریم، آیا این کار، ما را سودی دارد؟ حضرت فرمودند آری به خدا قسم: «و هل الدین الا الحب؛ مگر دین چیزی غیر از دوستی است؟» سپس به آیه شریفه: «ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله؛ بگو اگر دوست دارید خدا را، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را برایتان ببخشاید» (آل عمران/ 31)، استشهاد فرمود: اساسا علاقه و محبت است که اطاعت آور است. عاشق را آن یارا نباشد که از خواست معشوق سربپیچد. ما این را خود با چشم می بینیم که جوانک عاشق در مقابل معشوقه و دلباخته اش از همه چیز می گذرد و همه چیز را فدای او می سازد. اطاعت و پرستش حضرت حق به نسبت محبت و عشقی است که انسان به حضرت حق دارد. همچنانکه امام صادق (ع) فرمود:
تعصی الاله و انت تظهر حبه هذا لعمری فی الفعال بدیع
لو کان حبک صادقا لاطعته ان المحب لمن یحب مطیع
خدا را نافرمانی کنی و اظهار دوستی او کنی؟! به جان خودم این رفتاری شگفت است. اگر دوستیت راستین بود اطاعتش می کردی زیرا که دوستدار، مطیع کسی است که او را دوست دارد.
امام صادق (ع) فرمود: «اذا احببت رجلا فاخبره؛ اگر به کسى علاقه و محبت داشتى، او را آگاه کن». در روایت است که مردى از مسجد گذر کرد، در حالى که امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نیز در مسجد نشسته بودند. یکى از اصحاب امام باقر (ع) گفت: به خدا قسم من این شخص را دوست میدارم. امام فرمود: پس به او خبر بده، چرا که این خبر دادن، هم مودت و دوستى را پایدارتر میکند، هم در ایجاد الفت، خوب است (الا فاعلمه فانه ابقى للمودة و خیر فى الالفة ). راجع به محبت به فرزندان می فرماید: از بهترین شکلهاى اظهار محبت، در آغوش گرفتن و بوسیدن فرزند در کودکى و هدیه دادن در نوجوانى و جوانى است. مفضل بن عمر نقل میکند که بر موسى بن جعفر (ع) وارد شدم در حالیکه فرزندش على بن موسی الرضا (ع) در کنارش نشسته بود و او را میبوسید و زبان او را میمکید و او را بر شانه خود میگذاشت و او را به خود میچسباند و میفرمود: پدر و مادرم به فداى تو باد چقدر خوشبو و پاکیزه است بوى تو و چقدر خلقت تو پاک و طاهر است و چقدر فضل تو ظاهر است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- عدل الهی- صفحه 411

  2. مرتضی مطهری- جاذبه و دافعه علی (ع)- صفحه 63-61

  3. محمدباقر مجلسی- بحارالانوار- جلد ‏71- ص‏فحه 181

  4. محمدبن یعقوب کلینی- کافى- جلد 5- صفحه 320

  5. محمدباقر مجلسی- بحارالانوار- جلد ‏47- صفحه ‏349

  6. مجله ‏درسهایى از مکتب اسلام

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/27322