اختیار و آزادی انسان در برابر شیطان

تسلط شیطان بر بشر محدود است، به اینکه خود بشر بخواهد دست ارادت به او بدهد: «انه لیس له سلطان علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون* انما سلطانه علی الذین یتولونه»؛ «همانا شیطان بر مردمی که ایمان دارند و به پروردگار خویش اعتماد و اتکا می کنند تسلطی ندارد، تسلط او منحصر است به اشخاصی که خودشان ولایت و سرپرستی شیطان را پذیرفته و می پذیرند.» (نحل/ 99 و 100)
قرآن کریم از زبان شیطان در قیامت نقل می کند که در جواب کسانی که به او اعتراض می کنند و او را مسئول گمراهی خویش می شمارند می گوید: «و ما کان لی علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی فلا تلومونی و لوموا انفسکم»؛ «من در دنیا قوه اجبار و الزامی نداشتم. حدود قدرت من فقط "دعوت" بود. من شما را به سوی گناه خواندم و شما هم دعوت مرا پذیرفته و اجابت کردید، پس مرا ملامت نکنید، خویشتن را ملامت کنید که به دعوت من پاسخ مثبت دادید.» (ابراهیم/ 22) ارتباط من با شما صرفا در حدود "دعوت" و "اجابت" بوده و بس.
فلسفه و حکمت این اندازه تسلط شیطان بر بشر، "اختیار" انسان است. مرتبه وجودی انسان ایجاب می کند که حر و آزاد و مختار باشد. موجود مختار همواره باید بر سر دو راه و میان دو دعوت قرار گیرد تا کمال و فعلیت خویش را که منحصرا از راه "اختیار" و "انتخاب" بدست می آید تحصیل کند.
از جهان دو بانگ می آید به ضد *** تا کدامین را تو باشی مستعد
آن یکی بانگش نشور اتقیا *** و آن دگر بانگش نفور اشقیا


منابع :

  1. مرتضی مطهری- عدل الهی- صفحه 88-89

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/2839