خوف از خدا، تولی و تبری و اهتمام به نماز، از عوامل ورود به بهشت در قرآن

درباره اوصاف بهشتیان آیات فراوانی در قرآن مجید وارد شده که در مجموع صفات و اعمالی که انسان را به بهشت می رساند و او را در آن جایگاه رفیع و والا جای می دهد، کاملا مشخص می سازد، و دیدگاه اسلام را در مسأله نجات و سعادت ابدی و تکامل بشر روشن می کند.

خوف از خدا
ترس از خداوند  یعنی ترس از عدالت و حساب و کتاب و مجازات او، سپری است در برابر انواع گناهان و عامل نیرومند بازدارنده ای است در مقابل ظلم و فساد و عصیان، و به همین دلیل از کلیدهای بهشت شمرده شده است چنانکه در آیه 46 رحمن می فرماید: «برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشتی است» "و لمن خاف مقام ربه جنتان".

در تفسیر «مقام ربه» دو احتمال ذکر کرده اند، گاه گفته اند منظور از آن احاطه علمی پروردگار نسبت به تمامی اعمال و نیات انسان است، و گاه گفته اند منظور ایستادن انسان در برابر دادگاه عدل خدا در قیامت است (در این صورت آیه تقدیری دارد و در تقدیر چنین است (مقامه بین یدی ربه). هر یک از این دو تفسیر را انتخاب کنیم چنین خوفی سرچشمه ترک معاصی و شهوات می شود، چنانکه در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم: "من علم ان الله یراه و یسمع ما یقول من خیر و شر فیحجزه ذلک عن القبیح من الاعمال، فله جنتان" «کسی که بداند خداوند او را می بیند و آنچه از خیر و شر می گوید می شنود، و این علم و آگاهی او را از اعمال قبیح باز دارد،  برای او دو باغ بهشتی است». درباره «جنتان» (دو بهشت) نیز تفسیرهای مختلفی ذکر شده:

1- منظور بهشت «مادی» و «معنوی» است، همان چیزی که در سوره آل عمران آیه 15 از آن تعبیر به «جنات تجری من تحتها الانهار و رضوان من الله» شده است که اولی باغهای است که از زیر درختانش نهرها جاری است، و دومی خشنودی معبود محبوب حقیقی یعنی خداوند است.

2- بهشت اول در برابر ایمان، و بهشت دوم در برابر ایمان اعمال صالح است.

3- بهشت اول در برابر اطاعت، و دیگری در برابر ترک گناه است.

4- بهشت اول پاداش عمل است و دومی تفضل الهی است.

البته هیچکدام از این تفسیرها دلیل خاصی ندارد هر چند تفسیر اول از همه مناسبتر به نظر می رسد، و جمع میان آنها نیز کاملا ممکن است.

تولی و تبری
دوستی دوستان خدا و دشمنی با دشمنان حق، یا به تعبیر دیگر همسوئی با نیکان و پاکان، و ناهماهنگی با بدان و شروران، یکی دیگر ازکلیدهای بهشت است که در آیات قرآن به آن اشاره شده است. در آیه 22 مجادله می فرماید: «هیچ جمعیتی را که ایمان به خدا و روز قیامت دارد نمی یابی که با دشمنان خدا و رسولش  دوستی کنند، هرچند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندان آنها باشند» " لا تجد قوما یومنون  بالله والیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا آبائهم او ابنائهم  او اخوانهم او عشیرتهم". سپس می افزاید: «آنها کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه قلوبشان رقم زده و با روحی از سوی خودش آنان را تقویت نموده، و آنها را در باغهائی از بهشت وارد می کند که نهرها از زیر درختانش جاری است» (اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدیهم بروح منه و یدخلهم جنات تجری من تحتها الانهار.... ) (مجادله/ 22). در ذیل آیه نیز اشاره به پاداش معنوی آنها با این تعبیر شده: "رضی الله عنهم و رضوا عنه" «هم خدا از آنها خشنود است و هم آنها از خدا خشنودند»، و بالاخره تاج افتخار «اولئک حزب الله» را بر سر آنها زده است.

ناگفته پیداست که در قلب دو محبت جمع نمی شود، یا محبت خدا یا محبت دشمنان خدا، بنابراین نیرومندترین علاقه های خویشاوندی و دوستی هنگامیکه در برابر علاقه به خدا قرار گیرد مسلما کمرنگ و بی درنگ خواهد شد، به علاوه مسأله تنها مسأله علاقه نیست، بلکه علاقه مقدمه ای است برای همسوئی و همگامی در تمام برنامه ها، در ظلم ظالمان، و فساد مفسدان، و گناه مجرمان، و حزب الله از این بیگانه اند.

تعبیر به "اولئک کتب فی قلوبهم الایمان" (در دلهای آنها ایمان نوشته شده) تعبیری است بسیار زنده و پر معنی زیرا نوشتن، آن هم با دست توانای خداوند، آن هم بر صفحه قلوب، همه بیانگر رسوخ حقیقت ایمان در وجود آنها تثبیت کامل آن است. آری چنین افرادی که موید به روح القدس نیز هستند شایسته نام «حزب الله» و مظهر تولی و تبری دربرابر اویند.

اهتمام به نماز
در سوره معارج از آیه 22 تا 34 مجموعه صفاتی را (ضمن بیان نه صفت) بیان می کند و به دنبال آن وعده بهشت به صاحبان آنها می دهد. این صفات عبارتند از مداومت بر نماز، قرار دادن حق ثابتی در اموال برای محرمان، ایمان به روز جزا، ترس از عذاب پروردگار، حفظ دامان از بی عفتی، اداء امانت، وفای به عهد، اداء شهادت به حق، و محافظت بر آداب و شرائط و روح نماز، و به دنبال آن می فرماید: "اولئک فی جنات مکرمون" «این گروه با عظمت، در باغهای بهشتی گرامی داشته می شوند».  تعبیری که هم واجد نعمتهای مادی و هم روحانی است.

جالب اینکه: این صفات نه گانه از نماز شروع می شود، و به نماز پایان می یابد، با این تفاوت که در مرحله نخست از مداومت بر نماز سخن می گوید، و در مرحله آخر از محافظت بر آن که تفسیر به حفظ آداب و شراوط و خصوصیات آن شده است، آداب و شرائطی که هم ظاهر نماز را از فساد و بطلان حفظ می کند، هم روح نماز را که حضور قلب است تقویت می نماید، و هم موانعی را که سد راه قبول آن است. به این ترتیب آغاز اعمال خبر نماز است، و پایان آنها نیز نماز می باشد، و اتفاقا از نظر برنامه زمانی  نخستین چیزی که بر انسان بالغ واجب می شود نماز، و آخرین چیزی که تا پایان عمر نیز همراه او است، نماز است. جالب اینکه محافظت انسان نسبت به نماز طرفینی است، هم او باید نماز را از فساد خلل حفظ کند و هم نماز انسان را از تباهی و فساد محافظت می کند و شاهد آن «ان اللصوه تنهی عن الفحشاء والمنکر» است. این سخن را با حدیثی از رسول خدا (ص) پایان می دهیم، فرمود: "من حافظ علیها کانت له لورا  و برهانا و نجاه و یوم القیامه" «هرکس نماز خود را محافظت کند نماز برای او مایه نور و روشنائی و آگاهی و نجات در روز قیامت است».


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 6- صفحه 197 و صفحه 221 تا 224

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/400470