احادیث و روایات پیرامون رفع نیازمندی و عفو و گذشت

اولیاء گرامی اسلام برای آنکه با خودپرستی و خوی حیوانی مبارزه کنند و راه دگر دوستی  و اخلاق انسانی را به روی مردم بگشایند و آنان را به مکارم اخلاق متخلق سازند، از طرفی پیروان خود را به تعاون و ایثار که از مکارم اخلاق است تشویق نمودند و در این باره تأکید بسیار کرده اند و از طرف دیگر آنان را به بزرگواری و گذشت های اخلاقی که از صفات عالی انسانی است موظف ساختند و از خطر  انتقام جوئی که نمونه درنده خوئی است برحذر داشتند و درباره  هر دو قسمت، روایات بسیاری رسیده و در اینجا برای استشهاد،  به ذکر چند حدیث اکتفا می شود.

قسمت اول:
تعاون و سعی در حوائج مردم: 

علی علیه السلام فرموده: «شگفت آور است رفتار مرد مسلمانی که برادر دینیش برای حاجتی نزد وی می آید، او خود را مرد اینکار خیر نمی بیند و از انجام آن شانه خالی می کند. این فرد مسلمان اگر برفرض، امیدی به پاداش الهی و خوفی از عذاب خدا نمی داشت باز هم شایسته بود از جهت مکارم اخلاق به این کار سبقت گیرد و با سرعت حاجت او را برآورده سازد زیرا مکارم اخلاق، خود از عوامل رستگاری و هادی راه نجات و پیروی است.»

ابی بصیر می گوید: «از امام صادق علیه السلام شنیده ام که فرموده: هر یک از اصحاب ما که برادر دینیش برای حاجتی از وی کمک بخواهد و او تمام کوشش خود را در انجام خواسته او به کار نبرد بی گمان به خدا و پیغمبر و مومنین خیانت کرده است.»

قسمت دوم:
گذشت های اخلاقی و خودداری از انتقام

امام صادق علیه السلام به عبدالله بن جندب فرموده: «بپیوند با کسی که از تو بریده، عطا کن به کسی که تو را محروم نموده، نیکی کن درباره آنکس که به تو بدی کرده، سلام کن به کسی که تو را دشنام داده، انصاف ده در مورد آن کس که با تو خصومت نموده، و ببخش کسی را که به تو ستم کرده است.»

امام سجاد علیه السلام ضمن دعاهای خود از پیشگاه باری تعالی درخواست می کند: «مرا در فضیلت و حسن اخلاق، ثابت قدم بدار و توفیقی عطا کن تا در مقابل آن کس که نسبت به من دورنگ و ناخالص است پاکدل و با خلوص باشم، درباره آنکس که مرا ترک گفته نیکی نمایم، به آنکه مرا محروم نموده با بذل و اعطاء، عملش را پاداش دهم، کسی که از من قطع رابطه کرده به وی به پیوندم، آن کس که از من غیبت نموده است او را به خوبی یاد کنم، و موفق باشم که نیکی را شکر گویم و از بدی چشم پوشی نمایم.»

بدی های اشخاص را با بدی تلافی کردن و از آنان انتقام گرفتن باعث افزایش کدورت و مایه تشدید کینه توزی و عداوت است. برعکس لغزش های اخلاقی دگران و اعمال ناروای آنان را با خوبی پاداش دادن، می تواند تیرگی ها را بر طرف کند، دشمنی ها را به دوستی مبدل نماید، و بدکاران را از رفتار خلاف اخلاق بار دارد و به راه پاکی و فضیلتشان سوق  دهد. ولی فرونشاندن خشم و سرکوب کردن تمایل  انتقام، بسی دشوار و سنگین است. فقط نفوس بزرگوار و صاحبان مکارم اخلاق، دارای این گذشت انسانی هستند و می توانند بدی های دگران را با رفتار خوب خود پاسخ گویند.

"ولا تستوی الحسنه و لاالسیئه ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم. و ما یلفیها الا الذین صبروا و ما یلقیها الا دو حظ عظیم.." (سوره فضلت / آیات 35-34«هرگز نیکی و بدی یکسان نیست. ای رسول معظم، بدی های دگران را با رفتار خوب خود پاداش ده تا دشمنت نسبت به تو همانند دوستی مشفق و مهربان گردد. هیچکس به این مقام رفیع اخلاقی نائل نمی شود مگر آنکه در مقابل غریزه انتقام، خودنگهدار و صابر بوده و از سرمایه های ایمانی و معنوی نصیب بزرگی دارا باشد.»

امام سجاد علیه السلام با جمعی از دوستان گرد هم نشسته بودند. مردی از بستگان آن حضرت آمد در کنار جمعیت ایستاد و با صدای بلند، زبان به شتم و بدگوئی امام گشود و سپس از مجلس خارج شد. زین العابدین علیه السلام حضورا به او حرفی نزد و پس از آنکه رفت، به حضار محضر فرمود: «شما سخنان این مرد را شنیدید، میل دارم با من بیائید و پاسخ مرا نیز بشوید.» همه موافقت کردند. اما گفتند دوست داشتیم که فی المجلس به او جواب می دادید و ما هم با شما هم صدا می شدیم. آنگاه از جا برخاستند و راه منزل آن مرد جسور را در پیش گرفتند. بین راه متوجه شدند که حضرت سجاد(ع) آیه "و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین" ( سوره آل عمران / آیه 134) را می خواند، از فرونشاندن آتش خشم سخن می گوید و از عفو و اغماض نام می برد. دانستند که آن حضرت در فکر مجازات وی نیست و کلام تندی نخواهد گفت. چون به در خانه اش رسیدند، امام به صدای بلند او را خواند و به همراهان خویش فرمود: بگوئید اینکه تو را می خواند علی بن الحسین است. مرد از خانه بیرون آمد و خود را برای مواجهه با شر و بدی آماده کرده بود، زیرا با سابقه امر و مشاهده اوضاع و احوال، تردید نداشت که امام سجاد برای کیفر او آمده است. ولی بر خلاف انتظارش به وی فرمود: «برادر، تو رو در روی من ایستادی و بدون مقدمه سخنان ناروائی را آغاز نمودی و پی در پی گفتی  و گفتی. اگر آنچه به من نسبت دادی در من  هست از پیشگاه الهی برای خویشتن طلب آمرزش می کنم و اگر نیست از خدا می خواهم که تو را بیامرزد.»

عمل انسانی و کرامت اخلاقی امام سجاد (ع) آن چنان در او اثر گذارد که پیش آمد و میان دو چشم آن حضرت را بوسید و با شرمساری گفت: «آری به شما نسبت هائی دادم که از آنها منزه و مبرائی و من خود به گفته های خویش شایسته ترم.»

زین العابدین علیه السلام می توانست با آن مرد به خشونت سخن بگوید و در حدود موازین و مقررات اسلامی مجازاتش نماید ولی نه تنها از تندگوئی و کیفر او خودداری کرد بلکه در کمال ادب و بزرگواری با وی سخن گفت و عمل بدش را با خوبی تلافی  کرد. در آغاز او را برادر خویش خواند و با این کلمه، محیط دوستی و تفاهم بوجود آورد و سپس به گفته هایش اشاره کرد، با آنکه حقیقت امر روشن بود و هر دو می دانستند گناهکار کیست. اما حضرت سجاد(ع) شخص او را گناهکار نخواهد بلکه درباره گناهکار واقعی از خداوند طلب آمرزش کرد و اول از خود نام برد. امام علیه السلام با این عمل کریمانه از طرفی گناه او را بخشید و از طرف دیگر برای وی طلب مغفرت نمود و با دعای خیر کار بدش را به نیکی پاسخ داد و نتیجه آن شد که مرد جسور به خود آمد، در حضور دگران به گناه خویش اعتراف کرد و از آن پس بدگوئی و خصومت را ترک گفت.

شاگردان مکتب اسلام که درس بزرگواری و فضیلت را از اولیاء دین فراگرفته بودند مانند رهبران خود عملا  مکارم اخلاق را در برخوردهای اجتماعی رعایت می کردند، با سجایای انسانی و گذشت های اخلاقی، بدکاران را تنبیه می ساختند، و آنان را به براه درستکاری و پاکی سوق می دادند.


منابع :

  1. محمدتقی فلسفی- اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی- از صفحه 72 تا 78

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/401162