بررسی مساله کمرویی در کودکان

یکی از مسایلی که در بسیاری از کودکان و حتی بزرگترها ملاحظه می کنیم مساله کمروئی آنهاست که از نظر تربیتی به عنوان یک مشکل قابل طرح است و برای فرد و اولیای او دشواری هائی پدید می آورد. چه بسیارند افرادی که در همه جوامع از کمروئی و شرم و حیای افراطی خود رنج برده و در عرصه حیات اجتماعی شیوه انزوا و گوشه گیری را در پیش می گیرند. اینان افرادی هستند که وقتی در میان جمع قرار می گیرند دچار رنگ پریدگی شده وا گر بخواهند ابراز عقیده ای داشته باشند شدیدا به خود می پیچند. زندگی شان دائما توام با رنج و عذاب و روش کار و تلاش شان بسیار محرمانه و توام با احساس کمبود و شرمساری است.

مساله شرم و خجلت

بی مناسبت نیست که در بین دو مساله حیا و خجلت فرقی قائل شویم بویژه که در این رابطه اسلام هم نظر دارد. از نظر علمی شرم یا حیا عبارت است از یک حالت عاطفی که همچون ترمزی برای آدمی است. در مواردی خاص او را از ارتکاب یا ادامه عملی باز می دارد. آدمی در آن حالت سعی دارد خود را جمع و جور کند بدون اینکه برای نفس عمل قبحی قائل باشد. خجلت و کمروئی شرمی افراطی و بیحساب است که آدمی در آن حال احساس می کند عملش موجب هتک و کاهش شخصیت اوست و بدون اینکه دلیلی برای قبح عمل خود داشته باشد عملش را قبیح بحساب آورده و از ارتکاب و یا ادامه آن خودداری می کند. آثار آن زود از بین رفتنی است در حالی که حیا امری دائمی و برای دوران حیات آدمی است. آن یک آدمی را از کار و تلاش باز می دارد در حالیکه حیا مانع از کار نیست.

دیدگاه اسلامی ما:

در بینش اسلامی ما حیاء را ارزشی مهم و وجود آن ضروری حیات است. علامه مجلسی آن را خلقی جلیل و قدر و ارزش آن را عظیم می داند و می گو ید: «اگر حیا در جامعه ای نباشد:

-  حق والدین مراعات نخواهد شد

- امانت به صاحبش مسترد نخواهد گشت

- آدمی از گناه کبیره دور و مصون نخواهد ماند

- میهمان گرامی داشته نمی شود

- به وعده ها وفا نمی شود

- نیازها برآورده نمی شوند

- عمل نیکوئی پسندیده به حساب نمی آید

- و کاری زشت و پست به حساب نخواهد آمد» (بحارالانوار ج 3 ص80).

- اسلام اصل حیاء را خوب دانسته و صاحب آن را اهل بهشت می داند «الحیاء من الایمان و الایمان فی الجنة» (ص 165 کافی ج 3)، امام صادق (ع) و هم معتقد است: «آنکس که حیا ندارد ایمان ندارد»، «لاایمان لمن لا حیاء له» (همان سند ص 166).

ولی آنچه مهم است تفکیک  بین دو گونه حیاء است: حیای احمقانه که حاکی از نادانی است و حیاء عاقلانه که ناشی از علم است «الیحاء حیا ان، حیاء عقل و حیاء حمق، فحیاء العقل هو العلم و حیاء الحمق و حیاء الحمق هو الجهل»، امام صادق  (ع) ص166 کافی ج3).

تعریف کمروئی

با مقدمه ای که ذکر شد می توان تعریفی از کمروئی داشته و به توجیه آن پرداخت:

- کمروئی یک حالت انفعالی ناشی از یک حیای افراطی است که بر اثر خود دوستی و یا احساس حقارتی شدید پدید می آید. آن را عاطفه ای اجتماعی دانسته اند از آن بابت که در حیای میان جمع معنی پیدا می کند. آدمی اگر در کره زمین تنها باشد کمروئی معنی ندارد ولی به هنگامی که با چند نفر مصاحب و معاشر باشد جلوه هائی از آن بروز می کند. برخی آن را عاطفه ای اجتماعی ذکر کرده اند بدان خاطر که ناشی از شدت بیم و هراسی در بین جمع قلمدادش کرده اند، خواه فرد کمرو آن را نفهمد و ادارک نکند و خواه بفهمد.

- در تعریفی دیگر آمده است: کمروئی عبارت است از ترسی مزمن، ناشی از احساس شکست و نگرانی از نتیجه و عاقبت کار. یا گفته اند:

-کمروئی حالتی است هیجانی، همراه با ترس فرد از وضع موجود محیط و توجه شدید به خود.

ماهیت آن

ماهیت کمروئی را بی اعتمادی دانسته اند و قائلند اگر میل به اعتماد به نفس و گرامی و ارجمند بودن با بی اعتمادی نسبت به عرضه و لیاقت خود همراه شد، کمرویی پدید می آید. بر این اساس کمروئی از مظاهر ترس است و نشان می دهد که افراد درباره خود احساس خطر می کنند. بعضی ماهیت آن را احساس حقارت ذکر کرده اند و معتقدند افراد کمرو در واقع خود را پست و حقیر می یابند و به همین نظر خجالت می کشند که در بین جمع ظاهر شوند. برخی از روانشناسان کمروئی را حاکی از وجود نوعی آشفتگی در درون ذکر کرده و آن را نشانه ترس می دانند و می گویند افراط در دوست داشتن خویش است که نمی خواهد گردی بر دامن کبریایش بنشیند و از تصور اینکه روزی شکست بخورد احساس ناراحتی می کند. به همین نظر در موقعیت های جدید مراقب خویش است و سعی دارد از ملاقات با افراد جدید و درگیر شدن با اوضاع و احوال خودداری کند. برخی از روانکاوان ماهیت آن را احساس شرمندگی در برابر گناهان گذشته ذکر کرده اند و کمروئی در حقیقت نوعی پوشش و لفافه است برای مخفی داشتن که اغلب با محتوای خود در ارتباط نیست و آنچه در اعماق وجود فرد قرار دارد در سایه آن پنهان می شود. مسائل دیگری هم در این رابطه قابل ذکر است مثل میل به جلب محبت و عدم توان تهیه آن، جنبه درونگرائی که طبیعتا آدمی را به سوی خود می کشاند و در این صورت برای آن باید منشأ زیستی و روانی قائل شد و.....

عمومیت آن

کمروئی مساله خاص یک ملت و یک جمع نیست. در همه جوامع، در همه تیپ ها و نژادها، با درجاتی از شدت و ضعف به چشم می خورد. طبیعی است که در این زمینه مساله سنت ها، آداب و رسوم و کلا فرهنگ دخالت دارند. ممکن است حالتی در جامعه ما کمروئی بحساب آید و در جامعه دیگر آنچنان نباشد. از نظر علمی همه کودکان در مراحل مختلف ناگزیر از یک مرحله خجالت و کمروئی می گذرند. عمومیت آن امری انکار ناپذیر و در عین حال مساله ساز است. آن را از جدی ترین مشکلات در رابطه با سلامت جسم، روان و اخلاق بحساب آورده اند. براساس تحقیق کانون پرورش فکری کودکان این امر در جامعه ایران جزء سومین مرحله از مجموعه مسائل و مشکلات است. آن را مشکل می نامیم از آن بابت که واقعا برای نسل و خانواده ها مشکل آفرین است. چه بسیارند مفاسد و انحرافاتی که صرفا از کمروئی ناشی می شوند، مثل لغزش های غریزی با همه انواع و اشکالش، تن دادن به گناه و  انحراف ناشی از درخواست دیگران.

نوع کمروئی ها

کمروئی ها ممکن است موقت و یا بادوام باشد. معمولا کمروئی های موقت بر اثر احساس عامل محدود چون احساس گناه پدید آمده و بر اثر از میان رفتن عامل، زائل شده و از میان می روند. ولی کمروئی های مداوم امری است که دارای صورت عادتی بوده و برای مدتی طولانی در فرد باقی می مانند و اینگونه کمروئی بعدها به صورت یک نارسازگاری روانی و همیشگی در می آید. کمروئی ممکن است در یک زمینه و یا چند زمینه باشد. گاهی کودکی را می یابند که در یک مورد خاص مثلا حرف زدن در میان جمع دچار کمروئی است و در دیگر موارد حال و وضع عادی دارد. طبیعی است که در چنین صورتی تنها عاملی خاص سبب بروز و ظهور آن است و باید با آن مبارزه شود. و زمانی هم دیده می شود که فردی در همه زمینه ها دچار این احساس است و همان کسی است که عادتا کمرو خوانده می شود. کمروئی گاهی در یک خانواده برای یک جنس است. مثلا در خانواده ای که چند دختر وجود دارند ممکن است در برابر پسران تحقیر  شده و کمرو شوند و زمانی ممکن است این امر برای هر دو جنس باشد که در آن صورت عامل محیط و تربیت در آن موثر است.

کمروئی در سنین مختلف

آغاز بروز و ظهور آن همان سنین خردسالی و حدودا از یک سالگی است. البته برخی از روانشناسان نخستین آثار آن را در 4 ماهگی ذکر کرده اند و آن زمانی است که اشخاص غریبه ای با کودک ارتباط معاشرتی برقرار می کنند و او حجب و حیائی در خود بروز می دهد. ولی این امر در پایان سال اول زندگی پایدارتر است از آن جهت که وقتی با او صحبت می شود با دست چشمانش را گرفته و ساکت پشت سر مادر پنهان می شود. کمروئی در سه سالگی وضع شناخته شده تری دارد و ما می توانیم آنها را از دیگر کودکان باز شناسیم. در عین حال کودکان بسیاری را می شناسیم که در سنین5و6 دچار کمروئی شده و پس از آن دچار چنان گرفتاری می شوند و حتی نوجوانانی را می شناسیم که کمروئی شان از آن سنین آغاز شده و قبل از آن چنان وضع و موقعیتی را نداشتند. در سنین نوجوانی معمولا کمروئی پدیدآمده و در سنین 15 در پسران و13و14 در دختران به حد نهائی خود می رسد. اینان در این سن از برخوردها ناراحت بوده و فعالیت های خود را به تعویق می اندازند. البته بروز کمروئی در این سنین خود می تواند عامل خوبی برای حفظ اینان از خطرات گوناگون باشد. پسران و دختران هر دو دچار شرم می شوند ولی پسران بیشتر دست و پای خود را گم می کنند و بیشتر به رنگ دختران در آیند.

تیپ افراد کمرو

اغلب اینان افرادی هستند حساس، زود رنج، مشکل پسند، درونگرا، سختگیر، دارای شخصیت عاطفی، عصبانی، بی ثبات، بی اختیار، غیر قابل تغییر، نازکدل، ناراحت از کمترین انتقاد یا عیبجوئی، مهرطلب و نیازمند شدید به محبت، دچار حالت هیجانی و اضطرابی ناخودآگاه. و نیز برخی از اینان افرادی هستند متکبر، خودستا، مغرور، در دوری و پرهیز از دیگران، دچار حالت دودلی، افسردگی، بی اعتمادی به خود، خود مدار و خودسر و فراتر از حد متعارف به خود علاقمند، بلغمی مزاج، دمدمی، خودنسرد، بد اخلاق، وصف ناپذیر، ضعیف النفس، فاقد اراده، تسلیم حوادث، دارای حرکت در جهت حرکت موج جامعه. خود را بزرگتر از دیگران می دانند و البته گاهی هم شدیدا دچار احساس حقارتند. از دیگران کناره گیری دارند خواه به علت غرور و تکبر و خواه به علت احساس  کهتری، عیب و گاهی هم نقاط مثبت خود را  بسیار بزرگ می کنند و بنظر فوق العاده ای به آن می نگرند. اینان اغلب از خانواده هائی هستند که مادرانی مسلط داشته اند، از آنها اطاعت بسیار خواسته می شد، افرادی بودند فعل پذیر، خجالتی، بی کفایت، چون والدین آنها با آنان حشر و نشر نداشتند، تبادل اندیشه ای، در میان نبود، فقط امر و نهی در میانشان حاکم بود، کودک در آن خانواده مورد مقایسه و همیشه شکست خورده بود. در دوران کودکی همبازی نداشت، کمتر او را به بیرون و درون اجتماع می برده اند و یا به علت کمبود محبت وادی واپسگریانه در آنان به چشم می خورد. سعی نکرده اند او را با دیگران جوشش داده و یا با افرادی قویتر مانوس سازند. البته اینان از نظر هوش و استعداد ضعیف نیستند و توانائی و شایستگی شان اندک نیست. استعداد و درکشان خوب است ولی جرات کافی برای ابراز آن را ندارند. اگر کمروئی شان از میان برود چون دیگر کودکان در جامعه می درخشند.


منابع :

  1. دکتر علی قائمی- خانواده و مسائل عاطفی کودکان – از صفحه 288 تا 292 و صفحه 300 تا 302

https://www.tahoor.com/fa/Article/PrintView/402239