شیوه هاى تربیت دینى خانواده و عوامل موثر برآن

فارسی 4946 نمایش |

حیات

آدمی از دیر زمان در صدد بوده معمای حیات و مقصود از زندگی را بداند، از آینده و سرنوشت خویش تا حدی با خبر شود، توجیه درستی از رویدادهای این عالم به دست آورد و تفسیر معقولی نسبت به پدیده ها و دگرگونی های جهان داشته باشد. پاسخگوی این گونه مسائل، که همواره ذهن انسان را به خود مشغول داشته، بدون شک، در هر زمانی «دین» بوده است; زیرا حقیقت زندگی را تفسیر می نماید، هدف از آمدن و ماندن در این عالم را معنا می کند و مسیر درست زندگی و راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را نشان می دهد. (رجبعلی مظلومی، گامی به سوی تربیت، ص 80) اساسی ترین رکن دین، یعنی: ایمان به خدای یکتا، انسان را از نگرانی، اضطراب و دغدغه خاطر مصون داشته، در برابر رویدادهای نامطلوب زندگی ثابت و استوار نگه می دارد، به گونه ای که هیچ حادثه ای نمی تواند تزلزلی در او ایجاد نماید. بر اساس بینش اسلامی، هر انسانی از هنگام تولد با فطرت الهی و گرایش به خداشناسی قدم به عرصه زندگی می گذارد; ساختار وجودی انسان به گونه ای است که او را به سوی خدا هدایت می کند و در این میان، تفاوتی بین مسلمان و غیر مسلمان وجود ندارد، بلکه همه انسان ها در آغاز زندگی، از استعداد خاصی برای حقیقت جویی و نیل به کمال بهره مندند.
به فرموده پیامبر اکرم (ص) «کل مولود یولد علی الفطرة؛ هر نوزادی با فطرت خدایی زاده می شود.» (بحارالانوار، 3/281) با وجود این، فطرت و ساختار وجودی انسان در هر شرایطی به صورت یکسان عمل نمی کند و ممکن است عوامل نامساعد بیرونی و محیط ناسالم زندگی مانع از شکوفایی و بروز نقش صحیح آن گردد. (علیرضا اعرافی و همکاران، اهداف تربیت از دیدگاه اسلام، ص 119) بر این اساس، لازم است به این جنبه از وجود آدمی توجه ویژه ای مبذول گردد تا حس دینیش شکوفا گردد، به خصوص در مورد کودکان و نوجوانان، توجه به این جنبه وجودی آنان اهمیت فراوان دارد; زیرا نسبت به بزرگسالان تربیت پذیرترند. این کار تنها در سایه تربیت صحیح امکان پذیر است.

شیوه های تربیت دینی خانواده

تربیت دینی در محیط خانواده دارای دو شیوه اساسی کلامی و نمادین است که هر یک در تربیت کودک نقش اساسی دارد. به طور خلاصه، به آن ها اشاره می شود:

الف. شیوه کلامی
منظور از شیوه کلامی (دستوری- بیانی) امر و نهی های والدین و دیگر اعضای خانواده است که نسبت به بایدها و نبایدهای دینی کودک صورت می گیرد; یعنی به آنچه پدر و مادر در مورد انجام احکام و کارهای دینی به کودک دستور می دهند «شیوه» کلامی تربیت گفته می شود. این نوع تربیت به نوبه خود، در رشد و شکوفایی حس دینی کودک تأثیر فراوان دارد; زیرا کودک در دوره کودکی وابستگی کامل به والدین دارد و با دید مثبت به آن ها می نگرد و هر چه از آنان دریافت کند، می پذیرد. گفتارهای والدین، اعم از دستوری و غیر دستوری، حتی سخنان معمولی آن ها در شکل گیری رفتار و افکار کودک مؤثر است و چه بسیار سخنان نامناسب و احیانا دروغ ها، سرزنش ها و تهدیدهایی که در محیط خانه جریان می یابد در روح کودک اثر منفی می گذارد. بر این اساس، پدر و مادر لازم است درگفتار و دستورات خود به کودک، دقت نمایند تا عامل بدآموزی فرزندانشان نگردد.

ب. شیوه نمادین (عملی)
به آنچه کودک از اعمال و رفتار والدین و دیگر افراد خانواده یاد می گیرد بدون این که دعوتی از او شده باشد، «شیوه نمادین (عملی)» تربیت گفته می شود. این گونه یادگیری و تربیت به صورت پنهان صورت می گیرد و در شکل گیری شخصیت کودک بسیار مؤثر بوده و در عین حال، دارای دامنه گسترده ای است. اساسا یکی از شیوه های تربیتی انبیا (ع) تربیت از راه عمل بوده و برای تربیت دینی مردم از آن استفاده می کرده اند; یعنی پیش از آن که به مردم دستوری بدهند، خود به آن عمل می نمودند و برای مردم الگو قرار می گرفتند. بیشتر مردم و به ویژه کودکان، از رفتار ظاهری دیگران تقلید می کنند و یا پس از مشاهده رفتار آنها دست کم، زمینه تربیت کلامی برایشان فراهم می شود.
بر این اساس، حضرت ابراهیم (ع) برای هدایت بت پرستان از شیوه غیر کلامی و عملی استفاده می نمود و به جای موعظه و نصیحت با شکستن بت ها به آن ها نشان داد که چنان معبودهایی بی روح نفع و ضرری به حالشان ندارد و وقتی بت پرستان او را مورد بازپرسی و تهدید قرار دادند، برای او زمینه تربیت کلامی فراهم شد و با بیان قوی و استدلال منطقی به سؤالات بت پرستان پاسخ داد و وجدان خفته آن ها را بیدار ساخت. در اثر گفتار منطقی و بیان شیوای حضرت ابراهیم (ع)، فطرت توحیدی بسیاری از بت پرستان از پشت پرده های جهل و تعصب ظاهر گشت و گروهی از آنها به دین توحیدی گرویدند. (تفسیر نمونه، ج 13، ص 435- 442؛ المیزان، ج 14، ص 422- 426)
پیامبر گرامی (ص) نیز در موارد متعددی، مانند تعلیم نماز و حج، از این شیوه استفاده کردند و فرمودند: «صلوا کما رایتمونی اصلی؛ نماز بگزارید، آن گونه که می بینید من نماز می گزارم.» استفاده از شیوه غیر کلامی و عملی در تربیت دینی کودک نیز بسیار مؤثر است و باید در این زمینه، از آن بهره گرفت. دوره کودکی دوره وابستگی و اعتماد کامل کودک به والدین است و میزان تأثیرپذیری او از پدر و مادر بسیار عمیق و پابرجاست. از این رو برای تربیت دینی کودک فرصت مناسبی است. بیشترین ارتباط کودک در این دوره با والدین است و ارتباط در تمامی ابعاد پنهان و آشکار و کلامی و غیر کلامی آن زمینه ساز رشد و تحول کودک در جنبه های روحی و بدنی است. تنها الگوی مورد اعتماد کودک در این دوره، پدر و مادر است و تا آن جا که بتواند، خود را بر اساس رفتارهای آنان منطبق می سازد. (مصطفی عباسی، نقش اسوه ها در تعلیم و تربیت، ص 41 به بعد) چشمان ظریف و تیزبین کودک مانند دوربین حساس از تمام صحنه های زندگی خانواده و به خصوص حرکات و رفتار والدین و دیگر اعضای آن، فیلم برداری می کند. از لبخندها، زمزمه ها و نوازش های والدین درس خوش بینی، امیدواری، اعتماد و محبت می آموزد و به عکس، از تندی ها، بد رفتاری ها و عصبانیت های آن ها درس تندی و بداخلاقی می گیرد. معمولا کودک سخن گفتن، آداب معاشرت، رعایت نظم یا بی نظمی، امانت داری یا خیانت، راست گویی یا دروغ گویی، خیرخواهی یا بدخواهی را در محیط خانه فرا می گیرد. اگر پدر و مادر به دستورات دینی اهمیت دهند، اهل عبادت، نماز، دعا، تلاوت قرآن و توجه به معنویات باشند، بدون شک، بر ابعاد روحی و دینی کودک تأثیر می گذارند. (ابراهیم امینی، آیین تربیت، ص 101)
به همین دلیل، کودک سه یا چهار ساله هنگام مشاهده نماز والدین به نماز ترغیب می شود و مانند آنان به رکوع و سجده می رود. فرزندان کوچکی که همراه پدر و مادر به مساجد و حسینیه ها رفته در مجالس عزاداری امام حسین (ع) شرکت می نمایند و مانند پدر و مادر خود را به حالت گریه در می آورند، همه حاکی از تأثیر عملکرد والدین بر رفتار دینی فرزندان است. اظهار این گونه رفتارها از کودک ناشی از تأثیر عمیق رفتار والدین بر جسم و روح اوست که غالبا تبدیل به ملکه می شود و تا پایان عمر در او باقی می ماند. از میان اعضای خانواده، مادر نقش بیشتری در تربیت کودک دارد; چرا که او نخستین کسی است که رابطه ای مستقیم با کودک دارد، نیازهای او را تأمین می کند و به خواسته هایش پاسخ می گوید. از این رو، کودک از عواطف، احساسات، نگرش ها و اندیشه های مادر بیشتر متأثر می شود و بر این اساس، وظیفه مادر در قبال تربیت دینی کودک سنگین تر است.

عوامل مؤثر در تربیت دینی خانواده

تغذیه
هر چند از دیدگاه اسلامی، حقیقت انسان جنبه روحانی و معنوی اوست و هدف اصلی تربیت نیز پرورش حس دینی و رسیدن آنان به کمالات معنوی می باشد، ولی با وجود این، جنبه جسمانی او را نمی توان نادیده گرفت; زیرا جسم و روح رابطه متقابل با هم دارند و هر کدام بر دیگری تأثیر می گذارند. بنابراین، عوامل مؤثر در تربیت نیروی جسمی انسان بر جنبه روحی او نیز مؤثر است و بدین دلیل، باید به آن، توجه کرد. از جمله عوامل مؤثر بر جسم انسان، تغذیه، نوع غذا و کیفیت آن است که به لحاظ تأثیرگذاری بر نگرش، گرایش و عملکرد او باید مورد بررسی قرار گیرد.به نظر روان شناسان، «سلامت بدن بیش از هر چیز، به چگونگی غذای شخص مربوط است و حالات روانی و روحی نیز همواره از حالات بدنی متأثر می شود و بدین ترتیب، چگونگی تغذیه در رشد ذهنی و بدنی انسان اثر می کند.» (شعاری نژاد، روان شناسی رشد، ص 148) و امروزه از نظر علمی ثابت شده است که تغذیه سالم مادران پس از انعقاد نطفه، در دوره بارداری، در تکامل جسمانی و روحانی کودک تأثیر فراوان دارد. به همین دلیل، مادران در این دوره، از مصرف برخی داروها و مواد الکلی که ممکن است موجب بروز اختلالات عصبی و روانی کودک گردد، نهی شده اند. در مورد تأثیر غذا بر اعمال و رفتار انسان در دوره های گوناگون زندگی، روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) رسیده که به برخی آن ها اشاره می شود.
حضرت محمد (ص) درباره تأثیر غذا و کیفیت آن بر اعمال عبادی و دعاهای انسان فرمودند: «هر کس به اندازه یک لقمه حرام بخورد، چهل شب و روز نمازش قبول نمی شود و دعایش به اجابت نمی رسد و هر گوشتی که از حرام رشد کرده باشد سزاوار آتش دوزخ است.» در روایت دیگری از رسول اکرم (ص) در این زمینه، آمده است: «لایدخل الجنة جسد غذی بحرام؛ بدنی که از طریق حرام تغذیه کرده باشد داخل بهشت نمی شود.» در زمینه تأثیر غذا بر رفتار و تربیت دینی انسان، جای انکار نیست. از این رو، دین اسلام برای جلوگیری از پیامدهای ناگوار آن نسبت به تغذیه مادران و فرزندان، توصیه های فراوانی نموده که اگر به خوبی اجرا شود، مسلما مشکلات تربیتی پدید نمی آید. امروزه بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی در اثر غذاهایی است که به نحوی از راه حرام به دست آمده و در خانواده ها به مصرف می رسد. کودکانی که با غذای حرام تغذیه شوند و دوره حساس کودکی را به همین صورت سپری نمایند، فطرت دینی خود را از دست می دهند و به هر خلافی دست می زنند. دلیل بر این مطلب کلامی است از امام حسین (ع) که در روز عاشورا پس از ناامیدی از هدایت لشگریان عمر سعد خطاب به آنان فرمودند: «به تحقیق، شکم های شما از حرام پر شده است.» یعنی گوشت و پوست شما از حرام پرورش یافته و قابل هدایت و اصلاح نیستید و حتی کلام امام معصوم (ع) بر شما تأثیری ندارد.
در این زمینه، رسول خدا (ص) نسبت به زنان باردار می فرمودند: «زنان باردار را در آخرین ماه های حاملگی خرما بخورانید تا فرزندان شما بردبار و متقی شوند.» طبق این روایت، خوردن خرما در دوره بارداری توسط مادر، به تربیت دینی کودک کمک می کند و او را متدین و با تقوا بار می آورد. نخستین غذایی که پس از تولد، کودک از آن تغذیه می کند شیر مادر است. شیر مادر از جنبه های گوناگون بر کودک تأثیر می گذارد و آنچه مهم است تأثیرات روحی آن است. نسبت به تغذیه از شیر مادر و چگونگی آن دستوراتی از ائمه معصوم (ع) رسیده که قابل توجه است. حضرت علی (ع) فرمودند: «ما من لبن رضع به الصبی اعظم برکة علیه من لبن امه؛ چیزی برای کودک سودمندتر و پربرکت تر از شیر مادر نیست.» در مورد انتخاب دایه نیز فرمودند: «در انتخاب دایه چنان تلاش و دقت کنید که در ازدواج دقت می نمایید; زیرا شیر طبیعت کودک را دگرگون می سازد.» و نیز فرمودند: «توقوا علی اولادکم لبن البغی من النساء و المجنونة فان اللبن یعدی؛ از شیر زن های زانیه و دیوانه به فرزندانتان ندهید; زیرا شیر در اخلاق کودک سرایت می کند.»
از مجموع روایات، برمی آید که تغذیه حلال و مطلوب، اعم از شیر مادر و غذا، در دوره کودکی بر تربیت دینی کودک تأثیر فراوان دارد. از این رو بر پدران و مادران لازم است به این دستورات معصومین (ع) توجه کنند و از غذاهای حلال استفاده نمایند تا فرزندانی صالح و مفید، هم برای خودشان و هم برای جامعه تربیت کنند. شخصیت های بزرگ دینی و اسلامی در آغوش پدران و مادران مؤمن و متدین پرورش یافته اند که منشأ خیرات و برکات قرار گرفته اند. درباره شیخ انصاری (رحمه الله) نقل شده است که مادرش هیچ گاه بدون طهارت، به ایشان شیر نداد. مرحوم شیخ انصاری در اثر این مراقبت ها و تربیت درست خانوداگی به مقامی رسید که جهان اسلام و حوزه های علمیه شیعه تا کنون مدیون خدمات علمی و فرهنگی اوست.

دستورات والدین

نهاد خانواده یک نظام کوچک اجتماعی است که اعضای آن ارتباط متقابل با یکدیگر دارند. اگرچه افراد خانواده روابط گوناگونی با هم دارند، ولی آنچه بیش از همه مؤثر به نظر می رسد ارتباط کلامی است; زیرا بایدها و نبایدهای دینی و دیگر معارف اسلامی معمولا در قالب گفتگو و دستورات توسط پدر و مادر به فرزندان القا می شود. دستورات والدین نقش اساسی در تربیت دینی کودک دارد و آن ها می توانند با ارائه رهنمودهای درست به فرزند خود، پایه های فکری او را به شکل کاملا مطلوب بنیان نهند. در این زمینه، نکات چندی به نظر می رسد از جمله:

الف ـ درست بودن دستورات والدین
از عوامل مؤثر در شکل گیری نظام فکری و دینی کودک، امر و نهی های پدر و مادر و دیگر کسانی است که به او آموزش دینی می دهند. کودک تمامی فرمان هایی را که از ناحیه والدین و دیگر مربیان نسبت به او صادر می شود، درست می پندارد و به آن ها عمل می کند. یکی از شروط تربیت درست کودک و به خصوص تربیت دینی او، درست بودن فرمان هایی است که به وی داده می شود. اگر دستورات والدین به کودک در زمینه احکام و معارف دینی صحیح و آگاهانه باشد در تمام زندگی مشکل دینی نخواهد داشت; زیرا یادگیری در دوره کودکی بسیار پایدار و بادوام است و آنچه کودک در این دوره فرامی گیرد تا پایان زندگی از آن متأثر می شود.
بنابراین، لازم است خود والدین نخست آشنایی کامل با احکام و مسائل دینی پیدا کنند، سپس آن ها را به صورت درست به فرزندانشان منتقل نمایند. متأسفانه بسیاری از پدران و مادران با مسائل دینی آشنایی کافی ندارند و در این زمینه، مطالبی را به فرزندان ارائه می دهند که در واقع، خلاف احکام دینی است. آموزش های غلط والدین در محیط خانه موجب برداشت های نادرست کودک از دین می شود که از پیامدهای سوء آن انحراف فکری فرزندان است. گناه و کیفر این گونه آموزش های نادرست بر عهده والدین است که در عالم پس از مرگ مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت. در باب امر به معروف و نهی از منکر، آیات و روایات متعددی بر اهمیت این دو فرضیه الهی دلالت دارد و همه مسلمانان را به انجام آن دعوت می کند.
اما یکی از شروط اجرای این فرضیه بزرگ شناخت «معروف» و «منکر» است که مجری امر به معروف و نهی از منکر باید بداند معروف و منکر یعنی چه، وگرنه ممکن است به صورت وارونه (معروف را منکر و منکر را معروف) معرفی کند. از جمله جاهایی که این وظیفه عمومی باید اجرا شود، محیط خانواده است و این، شناخت پدران و مادران را از معروف ها و منکرهای دینی می طلبد. در نتیجه، درست بودن دستورات پدر و مادر نقش اساسی در تربیت دینی کودک دارد و بر این اساس، وظیفه والدین بسیار سنگین است و باید سعی کنند مسائل دینی را با شناخت کافی و به صورت صحیح، به فرزندان یاد دهند.

ب ـ هماهنگ بودن دستورات والدین
از دیگر عوامل مؤثر در تربیت دینی کودک، هماهنگی مربیان و به خصوص پدر و مادر در تربیت فرزندان، اعم از تربیت کلامی و غیر کلامی، است; یعنی اگر پدر کاری را بد بداند و کودک را از انجام آن باز دارد، مادر نیز آن کار را بد بداند و فرزند را از ارتکاب به آن نهی کند. اگر دستورات والدین به کودک، هماهنگ نباشد و کودک گفتارهای ضد و نقیض از آن ها بشنود، دچار سرگردانی می شود و نمی تواند راه درست را انتخاب کند. این گونه کودکان همیشه سعی می کنند تا در برابر ارتکاب خلاف راه فراری برای خود جستجو نماید. (محمد دشتی، مسئولیت تربیت، ص 112) اما اگر والدین به صورت هماهنگ، بایدها و نبایدهای دینی را به کودک ارائه دهند و از او رعایت آن ها را بخواهند، کودک تحت تأثیر فرمان های آنان، خود را ملزم به رعایت ارزش های صحیح می داند. به عنوان مثال، اگر پدر در محیط خانه نسبت به حجاب دختر اهمیت قایل شود و به رعایت آن امر نماید، مادر نیز رعایت حجاب را از دختر بخواهد، معلم هم بر این موضوع تأکید ورزد، آن دختر مسلما خود را موظف به رعایت آن می داند.
بر این اساس، مربیان کودک و نوجوان، اعم از والدین و معلمان، باید به این مهم توجه کنند و در ارائه ارزش ها و معارف دینی به کودکان، هماهنگ عمل نمایند، وگرنه ممکن است کودک در اثر اختلاف عملکرد و بینش مربیان دچار تضاد در یادگیری گردد و به اضطراب و بی اعتمادی گرفتار شود. هرگونه دستور ناهماهنگ در محیط خانه نسبت به ارزش های دینی موجب تزلزل در باورها و نظام ارزشی کودک می شود و در نتیجه کودک قادر به تصمیم گیری و نشان دادن واکنش مناسب در برابر حوادث نخواهد بود.

ج ـ قابل فهم بودن دستورات والدین
یکی از شروط لازم برای تأثیر امر و نهی والدین در محیط خانه، قابل فهم بودن آن برای کودک است. پدر و مادر باید با توجه به آمادگی ذهنی و ادراکی کودک به او دستور دهند. اساسا شیوه تعلیمات انبیا (ع) در تبلیغ دین به مردم این بوده که با هر کس به قدر استعداد و سطح درک و فهمش سخن می گفتند. به همین دلیل، پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «انا معاشر الانبیاء امرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم؛ ما گروه پیامبران مأمور شده ایم که با مردم به اندازه عقلشان سخن بگوییم.» این روش در سیره ائمه معصوم (ع) نیز وجود داشته و نحوه برخورد و گفتگوی آنان با توجه به تفاوت سطح فکری و علمی افراد متفاوت بوده است. بر این اساس، امام صادق (ع) در زمینه مسائل اعتقادی و اثبات صانع با کسی که از اهل علم بود، از روش پیچیده فلسفی استفاده کردند، ولی با دیگری که سطح فکری پایین تری داشت، برای اثبات امامت و رهبری، مثال ساده چوپان و گله را مطرح نمودند. این شیوه به لحاظ تربیتی، اهمیت فراوان دارد و بهره گیری مربیان از این روش و توجه پدر و مادر به آن ضروری است.
این شیوه تربیتی را از قرآن مجید نیز می توان استفاده کرد. خداوند در سوره نحل آیه 125 می فرماید: «ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن؛ با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به [شيوه ‏اى] كه نيكوتر است مجادله نماى.» خدای متعال به پیامبرش (ص) دستور می دهد که در برخورد با مردم با توجه به خصوصیات آنان، از سه روش استفاده کن: با یک دسته از مردم که اهل فکرند، با حکمت و استدلال، با گروه دیگر، با موعظه و نصیحت و با عده ای که اهل عناد و لجاجتند با جدال احسن برخورد نما. پیامبر گرامی (ص) نیز بر اساس دستور الهی، متناسب با میزان عقل و درک مخاطب با او سخن می گفتند و هیچ گاه از این روش عدول نکردند.
امروزه روان شناسان و کارشناسان امور تربیتی نیز به این نتیجه رسیده اند و مسأله رعایت تفاوت های فردی را مطرح می کنند; یعنی هر کس خصوصیات منحصر به فردی دارد که باید به آن توجه نمود، به ویژه در دوره کودکی، رعایت این تفاوت ها در تربیت کودک نقش اساسی دارد. تفاوت در استعداد و میزان درک و فهم مطالب از محورهای مهم تفاوت فردی است که باید در محیط خانه به وسیله والدین رعایت گردد.

مطابقت گفتار و رفتار والدین

یکی دیگر از عوامل مؤثر در تربیت دینی کودک، هماهنگ بودن علم و عمل مربی است; یعنی آنچه مربی از کودک می خواهد و به انجام آن دستور می دهد، پیش از هر چیز، خود عامل به آن باشد. انطباق علم و عمل در محیط خانه، که فضای شکل گیری منش ها و باورهای دینی و اخلاقی کودک است، اهمیت فراوان دارد. پدر و مادر، که نقش اساسی در تربیت و به خصوص تربیت دینی، کودک دارند، موظفند هر گاه کاری را از کودک می خواهند، خود نیز به آن بها داده، عمل نمایند. پدر و مادر به عنوان الگوی تربیتی برای فرزند، خودشان باید پاک، متدین و عامل به دستورات الهی باشند تا بتوانند فرزندان پاک و صالحی تحویل جامعه دهند، وگرنه چراغی که خاموش و فاقد نور است، نمی تواند به دیگران نور ببخشد.
درباره مطابقت گفتار و رفتار و اهمیت دادن به عمل، روایات متعددی از معصومان (ع) رسیده است; از جمله، در این باره، امام صادق (ع) فرمودند: «کونوا دعاة الناس باعمالکم و لاتکونوا دعاة بالسنتکم؛ مردم را با اعمال خود به خوبی ها دعوت نمایید و تنها به زبان اکتفا نکنید.» یعنی آنچه را با زبان خوب یا بد می دانید در عمل هم مورد توجه قرار دهید.
گذشته از گفتار، سیره معصومان (ع) نیز نشان می دهد که آنچه را آنان از دیگران می خواستند، پیش از همه، خود بدان عمل می کردند. به عنوان نمونه، فاطمه زهرا (ع) ضمن هدایت فرزندان به انجام فرایض دینی، خود ارزش واقعی آن را عملا به آنان نشان می دادند. در همین زمینه، از امام حسن مجتبی (ع) نقل شده است: «در یکی از شب های جمعه، دیدم مادرم، زهرا (ع)، تا صبح نماز خواند و برای تک تک همسایه ها دعا نمود ولی برای خود و اهل خانه دعایی نکرد. پرسیدم: چرا این همه برای دیگران دعا کردی و برای خودت دعا نکردی؟ فرمود: یا بنی، الجار ثم الدار; فرزندم، اول همسایه، بعد اهل خانه.»
از این روایت، استفاده می شود که شیوه حضرت زهرا (ع) در تربیت فرزند، تلفیق میان علم و عمل بوده و فرزندان ایشان نیز با الهام از رفتار مادر، چنان تربیت یافتند که هر کدام به عنوان یک مربی بزرگ، مسلمانان را هدایت کردند و اگر آنها نبودند امروز چیزی به نام اسلام وجود نداشت. از آنچه گفته شد، لزوم مطابقت رفتار با گفتار والدین در محیط خانه روشن گردید. پس لازم است پدر و مادر در برابر فرزندان، مراقب عملکرد خود باشند تا مبادا در اثر رفتار نادرست آنان، آسیبی به تربیت دینی کودک برسد.

تأیید رفتار نیک فرزند

عامل دیگری که در تربیت دینی کودک در محیط خانه بسیار موثر است تأیید رفتارهای مطلوب او به وسیله والدین است. کارهای درستی که از کودک مشاهده می شود (اگرچه غیر دینی و معمولی باشد) اگر با تأیید و تحسین والدین مواجه شود، تداوم می یابد. تأیید رفتار کودک از سوی والدین ممکن است به شیوه های زبانی یا عملی صورت گیرد که هر کدام به نوبه خود، در تکرار آن تأثیر فراوان دارد. اگرچه تأیید عملی از کارهای مثبت در تربیت او تأثیر دارد، ولی تأیید کلامی از او مانند گفتن «آفرین، بسیار خوب» بیشتر مؤثر است; زیرا کودک در دوره کودکی، برای جلب توجه والدین به خود، به دستورات آنان بیشتر عمل می کند. (محمدپارسا، روان شناسی تربیتی، انتشارات سخن، 1374،ص176 ـ 186)
اساسا یکی از شیوه های تربیتی قرآن مجید ایجاد انگیزه و رغبت در افراد صالح و برقراری موازنه میان عمل و پاداش است. عوامل ایجاد انگیزه در قرآن متعدد است; گاه از طریق وعده پاداش فراوان و چندین برابر عمل، فرد را به انجام کار نیک تحریک می کند. گاه از طریق تعلیمات عمیق دینی و اسلامی انسان را چنان صالح و متقی بار می آورد که خود به دنبال کارهای با ارزش می رود و جز به کسب رضایت خدا نمی اندیشد. در زمینه پاداش های اخروی اعمال نیک انسان، لسان آیات متفاوت است. برخی آیات می گویند: «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها و من جاء بالسیئة فلا یجزی الا مثلها؛ هر که عمل نیکی انجام دهد، ده برابر پاداش می گیرد.» (انعام/ 160) (تفسیر نمونه ج 6، ص 55 ـ 56) برخی دیگر از آیات تعبیر «اضعافا کثیرة؛ چندین برابر.» (روم/ 30) دارد. برخی نیز پاداش هفتصد برابر و بی حساب را ذکر می کنند. این تفاوت ها در میزان پاداش الهی بیان گر آن است که اجر و جزای اعمال بر اساس درجه اخلاص و نیت انسان تعیین می شود; یعنی هر اندازه کیفیت اعمال بالاتر باشد، پاداش بیشتر خواهد بود. بر این اساس، تأیید و تشویق کارهای مطلوب به منظور ایجاد انگیزه در افراد از روش هایی است که از آیات و روایات استفاده می شود و نقش اساسی در تربیت دینی دارد. وظیفه مربیان و والدین است که در تربیت دینی کودکان و نوجوانان از این روش بهره گیرند. پدران و مادران به جای سخت گیری، تحمیل کارهای ناخواسته، تهدید و تنبیه کودک، به جاست از شیوه متعادل همراه با ابراز عواطف و تأیید و تشویق در تربیت فرزند استفاده کنند.

جمع بندی
بر اساس آنچه گفته شد، روشن گردید که در نهاد هر انسانی، حس دینی و میل به خداجویی وجود دارد. در قرآن کریم، از این گرایش ذاتی به «فطرت الله» (بقره/ 245) تعبیر شده که از آغاز زندگی، به تدریج نمایان می شود و در رشد و شکوفایی آن، تربیت نقش اساسی دارد. به همین دلیل، تربیت درست و هماهنگ در محیط خانه و مدرسه زمینه رشد و شکوفایی سریع آن را فراهم می سازد. استفاده از شیوه های مناسب تربیتی در محیط خانه و عرضه درست معارف دینی و مذهبی به کودک در تربیت دینی او تأثیر فراوان دارد. بنابراین بر پدران و مادران لازم است که تمام تلاش خود را نسبت به تربیت مطلوب دینی فرزندان خویش به کار گیرند; از جمله اقدامات تربیتی در جهت تحقق یافتن عوامل اصلی تربیت دینی خانواده فعالیت های دینی و فرهنگی والدین است که به منظور تأمین شرایط مساعد تربیتی صورت می گیرد. به طور کلی، از نظر اسلام، تربیت یافته کسی است که در محور شناخت، ایمان و عمل به احکام کاملا فعال باشد.

منـابـع

محمد احسانى- مقاله تربيت دينى خانواده- مجله معرفت- شماره 32

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد