اقسام توحید و صراط و حقیقت توحید رسول الله

فارسی 5425 نمایش |

توحید دو قسم است: توحید عام، و توحید خاص، چون هر کدام از عناوین صراط مستقیم (هدایت و رحمت) نیز به دو قسم عام و خاص تقسیم می شود. خدای سبحان در تشریح اوصاف یاد شده آنها را به دو قسم مطلق و مقید تقسیم می کند، عام و مطلق همسان اصل هستی است و هرگز مقابل ندارد، زیرا مقابل هستی مطلق عدم است نه عنوان خاص، و هیچ یک از هدایت مطلقه، رحمت مطلقه و صراط مستقیم که عین هستی مطلقند، مقابل ندارد مگر عدم؛ اما عناوین خاص آنها مقابل دارد، مثلا هدایت خاصه که مقابل آن ضلالت است، و این همان رحمت خاصه ای است که مقابل آن غضب است و صراط مستقیم خاص که مقابل آن سبیل غی و راه شیطان است.
سیره توحیدی نبی اکرم (ص) همان توحید ناب و خاص است که صراط مستقیم مخصوص به آن استوار است؛ نه صراط مستقیم همگانی، که کافران و ملحدان و منافقان بر آنند، چون آن صراط مستقیم عام تکوینی، هم به دوزخ می رسد و هم به بهشت، و هر دو از نشانه های استقامت راه تکوین، و خارج از بحث رسالت است.

صراط همگانی
صراط مستقیم همگانی و عام، صراطی است که خدای سبحان در جهان آفرینش آن را ترسیم کرده و هر موجودی بر این صراط حرکت می کند و خارج از آن نیست زیرا خارج جز عدم نیست. این صراط همگانی همان نظم کلی علی و معلولی جهان آفرینش است و مسبب آن حضرت مسبب الاسباب است که هر موجودی را از مبادی خاصه خود می پروراند تا به اهداف مخصوصش هدایت کند، لذا گاهی درباره انسان و گاهی درباره سایر جنبنده ها می گوید: همه شما در مسیر الی الله هستید؛ درباره انسان می گوید: «یا أیها الإنسان إنک کادح إلی ربک کدحا فملاقیه؛ اى انسان حقا كه تو به سوى پروردگار خود بسختى در تلاشى و او را ملاقات خواهى كرد.» (انشقاق/ 6)
مؤمن و کافر در این صراط مستقیم عمومی برای راهیابی به لقاء الله در حرکتند، لیکن مؤمن به لقای جمال حق راه می یابد، که: «وجوه یومئذ ناضرة* إلی ربها ناظرة؛ آرى در آن روز صورتهايى شاداب و مسرور است. و به پروردگارش مى‏ نگرد.» (قیامت/ 22- 23) و کافر به لقای جلال حق که مظهر آن جهنم است بار می یابد، آنها در عین کوری، بینا هستند، جمال، رحمت، فیض خاص حق، اولیا، بهشت و فرشتگان رحمت را نمی بینند ولی عذاب و شعله و دوزخیان را می بینند «زفیر» و «شهیق» جهنم را می شنوند، با اینکه خدای سبحان درباره اینها فرمود: «و نحشره یوم القیمة أعمی؛ و روز قیامت نابینا محشورش کنیم.» (طه/ 124) اما می گویند: «ربنا أبصرنا و سمعنا فارجعنا نعمل صالحا؛ پروردگارا عذاب تو را به چشم دیدیم و به گوش گرفتیم ما را به دنیا بازگردان تا از آن پس صالح و نیکو کار شویم.» (سجده/ 12)
چون در دنیا از دیدن حقایق کور بودند ولی باطل را می دیدند، باطل نگر و باطل گرا بودند نه حق نگر و حق گرا، همین معنا در جهنم ظهور می کند، جهنم بین و جهنم طلبند، بهشت بین و بهشت خواه نیستند، خواهشی لفظی دارند، لیکن سریره آنها، که معیار ارزیابی خواهش راستین است، خواهان دوزخ. این گروه اهل ضلالت در صراط عامند تا به لقای جلال حق برسند. همان طور که اهل ایمان برای رسیدن به لقای جمال حق، در همان صراط عام قرار دارند.
خداوند درباره جنبنده های دیگر هم فرمود: «ما من دابة إلا هو اخذ بناصیتها إن ربی علی صراط مستقیم؛ زمام اختیار هر جنبنده ای به دست مشیت اوست و البته پروردگار من به راه راست خواهد بود.» (هود/ 56) یعنی هیچ جنبنده ای نیست جز اینکه زمام امورش به دست خداست (خدا زمامدار هر جنبنده ای است) تحقیقا کار خدا بر صراط مستقیم است و هر جنبنده ای را بر صراط مستقیم خود رهبری و راهنمایی می کند، خواه هدهد سلیمان باشد یا کلب اصحاب کهف یا مار و عقرب و… هریک در صراط مستقیم هدایت می شود تا از کارش در اثر پیمودن راه مستقیم بهره بگیرد.
گاهی از این وسیعـتر، جریان مبدأ و معاد را هم کنار آن گوشزد می کند: «و ما من دابة فی الأرض و لا طائر یطیر بجناحیه إلا أمم أمثالکم ما فرطنا فی الکتاب من شیء ثم إلی ربهم یحشرون؛ هيچ جنبنده ‏اى در زمين نيست و نه هيچ پرنده ‏اى كه با دو بال خود پرواز مى‏ كند مگر آنكه آنها [نيز] گروه‏هايى مانند شما هستند ما هيچ چيزى را در كتاب [لوح محفوظ] فروگذار نكرده ‏ايم سپس [همه] به سوى پروردگارشان محشور خواهند گرديد.» (انعام/ 38) یعنی همه جنبنده های زمین و پرنده های فضا مانند شما انسانها دارای امتها و جوامع هماهنگ و همسان و همسو هستند، و هر نوع و صنفی به نوبه خود، امامی دارند و امامی، بزرگراهی و راهنمایی، مقصدی و مقصودی، در حشر اکبر نیز به سوی خدای سبحان محشور خواهند شد.
گاهی از این نیز فراتر می فرماید: «ألا إلی الله تصیر الأمور؛ هش‏دار كه [همه] كارها به خدا بازمى ‏گردد.» (شوری/ 53) «امور» که جمع محلی به الف و لام است شامل تمام اشیا می شود، یعنی همه موجودات خواه انسان، یا جنبنده زمینی، پرنده فضایی یا گیاه و هر چیز دیگر، هر کدام به نوبه خود به سوی خدا در صیرورت و شدن هستند همه به سوی خدا، که کمال مطلق است، در حرکتند، البته هر موجودی به اندازه سعه ی هستی و استعداد خود به مقصد رسیده و مقصود را می یابد. همان طور که در قوس نزول همه اشیا از خدا هستند با حفظ درجات، در قوس صعود هم همه به سوی خدایند لیکن با حفظ مراتب؛ نه اینکه اگر گفته شد: همه اشیا به سوی خدایند یعنی همه به لقاء الله بار می یابند و مشمول آیه «ثم دنا فتدلی* فکان قاب قوسین أو أدنی؛ سپس نزدیک آمد و نزدیک تر شد. تا به اندازه دو کمان یا نزدیک تر گردید.» (نجم/ 8- 9) می شوند بلکه وزان قوس صعود مانند وزان قوس نزول است و هر موجودی با حفظ درجه خاص و مرتبه مخصوص از خدا صادر می شود و به طرف خدا صائر می گردد.
به بیان دیگر همان طور که در قوس نزول همه «من الله» هستند، یعنی همه از خدایند نه اینکه صادر اول باشند، زیرا صادر اول در قوس نزول فقط وجود مبارک رسول اکرم و نور طاهر خاندان او (ص) است که در نشئه تجرد تام و تعین اول یک نورند، بعد فرشتگان، سپس ارواح متوسط تا برسد به ماده اولی؛ در قوس صعود نیز درجات و مراتب محفوظ است. به طوری که هر موجودی به اندازه خود این راه کمالی را طی می کند. تعبیر جامع قرآن کریم این است که فرمود: «ألا إلی الله تصیر الأمور» (شوری/ 53) و در کنارش فرمود: هیچ جنبنده ای نیست جز اینکه مانند شما انسانها به نوبه خود امتی هستند و از این روشنتر آیه «ما من دابة إلا هو اخذ بناصیتها إن ربی علی صراط مستقیم؛ هيچ جنبنده ‏اى نيست مگر اينكه او مهار هستیش را در دست دارد به راستى پروردگار من بر راه راست است.» (هود/ 56) است و این صراط، صراط توحیدی خاص است، چون مبدئی دارد و منتهایی و زمام موجوداتی که در بستر این صراطند به دست خدای یگانه و یکتاست که همه آنها را از یک فیض منبسط آفریده و به نحو خاصی هم رهبری می کند و غیر از این صراط راه دیگری نیست؛ شیطان و همه ی جنبنده ها هم در این صراطند و در قبال این صراط جز عدم نیست این هدایت و رحمت عامه و صراط مستقیمی است که مقابلش عدم است نه ضلالت و غضب و سبیل غی و...، منظور از سیره ی توحیدی رسول اکرم (ص) این صراط مستقیم نیست.

صراط خاص
در قبال صراط مستقیم مطلق، صراط مستقیم مقیدی هست که مقابل دارد و آن صراط مستقیم خاص است که مقابلش سبیل غی است، این را صراط مستقیم نمی گویند بلکه راه شیطان و سبیل غی می نامند. صراط مستقیم را «سبیل» می گویند اما سبیل گمراه و ضلالت را صراط نمی نامند. این صراط خاص که مقابل دارد، مسیر همه انبیا و اولیا مخصوصا وجود مبارک رسول خدا (ص) است لذا خدای سبحان به پیامبر فرمود: «یس* و القران الحکیم* إنک لمن المرسلین* علی صراط مستقیم؛ يس سوگند به قرآن حكمت ‏آموز كه قطعا تو از [جمله] پيامبرانی بر راهى راست.» (یس/ 1- 4) یعنی سوگند به قرآن حکیم تو بر صراط مستقیمی. همان صراط خاص که در مقابل ضلالت و سبیل غی است، نه صراط عام، وگرنه هر موجودی و هر انسان تبهکار یا پرهیزکاری در صراط، به معنای عام و همگانی آن در حرکت است.
پیامبر اکرم (ص) عین این صراط ممثل و مجسم است و سر سوگند به قرآن آن است که محتوای قرآن که با حقیقت رسالت رسول گرامی (ص) متحد است متن صراط مستقیم است، و چون سوگند خداوند به بینه است نه در مقابل بینه، دلیل صراط مستقیم بودن رسول اکرم آن است که با حقیقت قرآن متحد بوده، و آن حقیقت عین صراط مستقیم است.

منـابـع

عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 8 صفحه 148

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد