محرومیت از محبت خدا

فارسی 1972 نمایش |

وقتی محور محبت خداوند، معلوم شد، همه محبوبان الهی مشخص می شوند از اینجا محور محرومیت از محبت خداوند و محرومان از محبت الهی نیز معین می شود، چنانکه در قرآن می فرماید: «ان الله لا یحب المفسدین؛ خداوند مفسدین را دوست ندارد.» (قصص/ 77) «لایحب الفساد» (بقره/ 205) «لایحب الکافرین» (آل عمران/ 43) «لایحب الظالمین» (آل عمران/ 57) «لایحب من کان مختالا فخورا؛ خدا هیچ خود پسند مغرورى را دوست نمى دارد.» (لقمان/ 18) «لایحب من کان خوانا اثیما؛ خدا خیانتگر گناه پیشه را دوست ندارد.» (نساء/ 107) «لایحب المسرفین؛ اسراف کنندگان را دوست ندارد.» (انعام/ 141) «لایحب الخائنین؛ خیانت کاران را دوست ندارد.» (انفال/ 58) «لایحب الفرحین؛ خدا شادى‏ كنندگان را دوست نمى‏ دارد.» (قصص/ 76) «لایحب المستکبرین؛ مستکبران را دوست ندارد.» (نحل/ 23) و... خدا مستکبر، انسان فرحناک و مسرور، که به دنیا دل بسته است، اسراف کار، مختال و نیز انسان فخر فروش را دوست ندارد.
«مختال» یعنی خیال زده، کسی که با خیال کار می کند نه با عقل. خیال، مرزی ندارد، بعضی از افراد بدون معیار ثابت گاهی در حال محبت و گاه در حال عداوت، گاه در قهر و گاه در حال صفا هستند، علتش آن است که در محدوده خیال به سر می بردند و خیال هر لحظه رنگ جدید و نیرنگ تازه ای دارد، خیال آرام نیست و در اختیار شیطنت شیطان است هر لحظه به طرز جدیدی رخ می نمایاند، آن عقل است که غرایز سرکش نفس را عقال می کند، نیروی روشن الهی را، که توان عقال کردن دارد «عقل» می گویند چون همانند عقال، زانوی شهوت سرکش و غضب لجام گسیخته را مهار می کند. از رسول خدا (ص) رسیده است که: نورانیت و قدرت عقل، شهوت و غضب را عقال می کند، بستن زانوی شتر سرکش و چموش راعرب ها عقال می گویند عقل نیز چنین است، آن کس که عقل ندارد غرایز او سرکشی می کند.
بنابراین صفات ثبوتیه و صفات سلبیه رسول اکرم همگی محبوب خداست! صفات ثبوتیه آن حضرت را آیات قبل عهده دار بودند که او اهل احسان، طهارت، توبه، تقوا، صبر، توکل، اقساط و بنیان مرصوص بودن و... بود این صفات محور محبت و سالکان این کوی، محبوب حقند. صفات سلبیه آن بزرگوار این است که او مصون از فساد و افساد، کفر، ظلم، اختیال، فخرفروشی، خیانت، تبهکاری، اسراف، استکبار، مسرور شدن به متاع دنیا و امثال آن بود. انسان کاملی که دارای چنین صفات ثبوتیه و سلبیه باشد محور محبت خواهد بود و اسوه برای محبوب شدن دیگران است. خداوند پس از آنکه به رسول اکرم (ص) فضل عظیم داد و مزایای ثبوتی و سلبی وی را تشریح کرد فرمود: به او اقتدا کنید و نگویید قوانین اسلامی سلسله دستوراتی است که انجام پذیر نبوده یا الگو و نمونه ندارد بلکه شما همه آن ملکات فاضله را، به طور ظهور عینی، مشاهده می کنید، تقوای ممثل و مجسم را می بینید، در این صورت می توانید متقی و محبوب باشید، نور ممثل را نیز مشاهده خواهید کرد، و به نوبه خود نورانی می شوید.
خدای سبحان، درباره ی عده ای می فرماید: برخی مرده بودند ما آنها را زنده کردیم: «أو من کان میتا فأحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس؛ آیا کسى که مرده بود و زنده اش کردیم و برایش نورى پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه برود.» (انعام/ 122) برای آن که: پیامبر را مدار زندگی و نورانیت خود قرار داده اند و در حل مسائل علمی او را مرجع دانسته و در تشخیص راههای عملی مسیر او را معیار قرار داده اند. پیام قرآن این است که اگر شبهه ی علمی د ارید با وحی و نبوت در میان بگذارید، در طول زمان هیچ مشکلی پیش نمی آید جز آنکه قرآن درباره اش حکمی روشن دارد، حق را اثبات و باطل، را نفی می کند و حقیقت قرآن همان حقیقت رسالت رسول اکرم است، پس او مدار نورانیت و محور محبت است، هم حق را می یابد و هم آن را انجام می دهد.
چه کمالی بالاتر از این که انسان در بعد علم نورانی شود و در مسائل عملی، محبوب خدا گردد؟ محبوب خدا به چیزی دل نمی بندد و هرگز در حوادث زندگی فرو نمی ماند، مثلا کسی که تقوای علمی دارد، و در فراگیری علم کاملا پرهیزکار است هرگاه مطلبی علمی را تعقیب کرد سرانجام راه حل آن را خواهد یافت ولی اگر مطلبی اصلا طرح نشد و او رنجی برای فراگیری آن تحمل ننمود ممکن است از آن غافل باشد زیرا خداوند وعده داده: «من یتق الله یجعل له مخرجا* و یرزقه من حیث لایحتسب؛ هر كس از خدا پروا كند [خدا] براى او راه بيرون‏ شدنى قرار مى‏ دهد  و از جايى كه حسابش را نمى ‏كند به او روزى مى ‏رساند.» (طلاق/ 2- 3) یعنی هر کس اهل تقوی بود ما از راههایی که گمان نمی برد به او روزی (رزق مالی و علمی) می دهیم برای او راه نجات را می گشاییم، چون سراسر عالم مخزن خداست و مخزن خدا با اراده تأمین است، معنای اعطا از مخزن این نیست که خداوند چیزی را از جایی بگیرد و به جای دیگر بدهد بلکه اگر چیزی را اراده کرد فورا حاصل می شود، همان طور که ما در صفحه ی نفس خودمان هرچه بخواهیم بدون حرکت حاصل می شود و اگر نخواستیم مخفی می گردد، چیزی در جهان آفرینش معدوم نمی گرددبلکه همه ی اینها ظهور و خفا دارند نه وجود و عدم.
بهترین تعبیر از تحولات گوناگون اشیا همان سر و جهر و ظهور و خفاست نه وجود و عدم. ما در صفحه نفس خود خاطرات فراوانی را مجسم می کنیم وقتی به مطلب دیگری پرداختیم آن خاطرات اول غیبت می کنند یعنی در نهانخانه ی دل مخفی می شوند نه اینکه از بین بروند مثلا صحن شریف امام هشتم (ع) را در خاطر می آوریم سپس وقتی متوجه مطلب دیگری شدیم همه ی آنها در غیب ذات ما فرو می روند نه اینکه از بین بروند، زیرا صورتهای علمی اموری مجردند که از بین نمی روند و زمان بر نمی دارند.
 

منـابـع

عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 8 صفحه 259

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد