آثار و عواقب دنیوی گناه

فارسی 5022 نمایش |

در قرآن کریم و روایات اسلامی آثار سوء و عواقب بسیاری برای گناهان مختلف بیان شده است. این آثار سوء مختص به امور معنوی و اخروی نیست بلکه گناهان دارای ضررهای دنیوی نیز می باشند. برخی از اثرات بیان مختص به گناه خاصی نیست بلکه در مورد تمامی گناهان می باشد. اکنون به ذکر برخی از عواقب شوم گناهان می پردازیم.
در قرآن کریم، ده ها آیه پیرامون آثار و کیفر گناه آمده است از جمله: «و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیر؛ و هر گرفتارى که به شما رسد به خاطر اعمالى است که انجام داده اید و (خدا) بسیارى را نیز عفو مى کند» (شوری/ 30).
امام علی (ع) به نقل از پیامبر اکرم (ص) مى فرماید: «خیر آیة فى کتاب الله هذه الایة؛ بهترین آیه خدا در قرآن همین آیه است». سپس فرمود: «یا على! ما من خدش عود و لانکبة قدم الا بذنب؛ اى على! هر خراشى که از چوبى به انسان مى رسد و هر لغزش قدمى بر اثر گناهى است که از او سرزده است».

محرومیت از روزى و نعمت
یکى از آثار گناه که در زندگى دنیوى آشکارا دیده مى شود، محرومیت از نعمتها و تنگى روزى است. امام صادق (ع) مى فرمایند: «ان الذنب یحرم العبد الرزق؛ گناه بنده را از روزى محروم مى سازد». در روایت دیگرى از امام باقر (ع) نقل شده است: «ان الله قضى قضاه حتما لاینعم على العبد بنعمة فیسلبها ایاه حتى یحدث العبد ذنبا یستحق بذلک النقمه؛ خداوند حکم قطعى و حتمى فرموده که نعمتى را که به بنده اى مرحمت فرموده از او باز نگیرد، مگر زمانى که گناهى کند که مستحق کیفر گردد». امیرالمؤمنین (ع) نیز فرموده اند: «وایم الله ما کان قوم قط فى غض نعمة من عیش فزال عنهم الا بذنوب اجنرحوها، لان الله لیس بظلام للعبید؛ به خدا سوگند هرگز مردمى زندگانى خرم و نعمت فراهم را از کف ندادند مگر به کیفر گناهى که انجام دادند، زیرا خدا بر بندگان ستمکار نیست». امام صادق (ع) مى فرماید: پدرم همواره مى فرمود: «ان الله قضى قضاء حتما الا ینعم على العبد بنعمة فیسلبها ایاه حتى یحدث العبد ذنبا یستحق بذلک النقمة؛ خداوند حکم قطعى فرموده که نعمتى را که به بنده اش داده، از او نگیرد، مگر زمانى که بنده گناهى انجام دهد که به خاطر آن سزاوار کیفر گردد».

امیر مؤمنان على (ع) در خطبه 178 نهج البلاغه مى فرماید: «و ایم الله! ما کان قوم قط فى غض نعمة من عیش فزال عنهم الا بذنوب اجترحوها، لان الله لیس بظلام للعبید؛ به خدا سوگند هیچ ملتى از آغوش ناز و نعمت زندگى گرفته نشد مگر به واسطه گناهانى که مرتکب شدند، زیرا خداوند هرگز به بندگانش ستم روا نمى دارد»، سپس افزود: «و لو ان الناس حین تنزل بهم النقم، و تزول عنهم النعم، فزعوا الى ربهم بصدق من نیاتهم، و وله من قلوبهم، لرد علیهم کل شارد و اصلح لهم کل فاسد؛ هر گاه مردم موقعى که بلاها نازل مى شود، و نعمتهاى الهى از آنها سلب مى گردد، با صدق نیت رو به درگاه خدا آورند، و با قلبهائى آکنده از عشق و محبت به خدا از او درخواست حل مشکل کنند، خداوند آنچه را از دستشان رفته به آنها باز مى گرداند و هرگونه فسادى را براى آنها اصلاح مى کند» و از این بیان رابطه گناهان با سلب نعمتها به خوبى آشکار مى شود.

در کتاب کافی از امام صادق (ع) روایت شده است: «إن الله عزوجل بعث نبیا من أنبیائه إلى قومه و أوحى إلیه أن قل لقومک إنه لیس من أهل قریة و لا أناس کانوا على طاعتی فأصابهم فیها سراء فتحولوا عما أحب إلى ما أکره إلا تحولت لهم عما یحبون إلى ما یکرهون و لیس من أهل قریة و لا أهل بیت کانوا على معصیتی فأصابهم فیها ضراء فتحولوا عما أکره إلى ما أحب إلا تحولت لهم عما یکرهون إلى ما یحبون و قل لهم إن رحمتی سبقت غضبی فلا تقنطوا من رحمتی فإنه لا یتعاظم عندی ذنب أغفره و قل لهم لا یتعرضوا معاندین لسخطی و لا یستخفوا بأولیائی فإن لی سطوات عند غضبی لا یقوم لها شی ء من خلقی؛ خدا به یکی از پیغمبرانش که او را به سوی قومش فرستاد بود چنین وحی کرد: به مردمت اطلاع بده که (قریه یعنی محل جمع شدن. لازم نیست که حتما ده باشد. در اصطلاح امروز ما قریه یعنی ده، ولی در اصطلاح قرآن قریه به شهر هم اطلاق می شود. از ماده قری به معنی محل اجتماع است) مردم یک محلی، دهی، شهری و به طور کلی مردمی نیستند که بر راه من و اطاعت من باشند (یعنی صالح باشند) و به همین جهت برای آنها خوشی و نعمت و سعادت بیاید و بعد اینها از این نعمتها سوء استفاده بکنند یعنی بیافتند در عیش و فساد اخلاق، و فاسد بشوند (به عبارت دیگر مردمی نیستند که صالح باشند و پشت سر این صلاح، من برایشان سعادت بیاورم ولی بعد این سعادت و خوشی، آنها را به سوی فساد بکشاند یعنی از این نعمت سوء استفاده کنند) مگر اینکه من هم نظرم را درباره آنها تغییر بدهم و آنچه را که آنها دوست می دارند از ایشان بگیرم و چیزی به آنها بدهم که از آن بدشان می آید، یعنی بجای نعمت نقمت بدهم. و مردم جایی یا حتی مردم خانواده ای نیستند که بر معصیت من و در راه فساد باشند و در نتیجه به ایشان سختی برسد و برگردند از آنچه مورد کراهت من است به سوی آنچه محبوب من است مگر آنکه من دو مرتبه نظرم را درباره آنها تغییر بدهم و آنچه را که بر آنها سختی بود عوض کنم و به ایشان خوشی بدهم که آنها هم راضی بشوند و آن را دوست داشته باشند».

نزول بلا
گناه موجب نزول بلا و نکبت بر فرد و اجتماع گناهکار است. امام باقر (ع) فرمودند: «ما من نکبة تصیب العبد الا بذنب وما یعفوا الله عنه اکثر؛ هیچ رنج و مصیبتى به بنده نمى رسد مگر به سبب گناهى. و (تازه) آنچه را خدا مى بخشاید بیشتر است». مقصود از این عبارت، این است که هر گناهى مى تواند موجب رنج و مصیبت براى گناهکار باشد ولى خداوند به رحمت خود، بسیارى از گناهان را مى بخشاید و در اثر آنها مصیبتى نازل نمى فرماید. امام موسى کاظم (ع) مى فرمایند: «حق على الله ان لایعصى فى دار الا اضحاها للشمس حتى تطهرها؛ بر خدا سزاوار است که هر خانه اى را که در آن نافرمانى خدا مى شود خراب کند تا خورشید بر آن بتابد و پاکش کند».

قرآن کریم نیز از امتهایى یاد مى کند که از نعمت خداوند برخوردار بودند و در اثر گناه، آن نعمتها از آنان گرفته شد و هلاک شدند: «ألم یروا کم اهلکنا من قبلهم من قرن مکنهم فى الارض مالم نمکن لکم وارسلنا السماء علیهم مدرارا وجعلنا الانهر تجرى من تحتهم فاهلکنهم بذنوبهم وأنشأنا من بعدهم قرنا ءاخرین: آیا ندیده اند که پیش از آنان چه بسیار امتها را هلاک کردیم؟ (امتهایى که) در زمین به آنان امکاناتى داریم که براى شما آن امکانات را فراهم نکرده ایم، و (بارانهاى) آسمان را پى در پى بر آنان فرو فرستادیم، و رودها را از زیر (شهرهاى) آنان روان ساختیم. پس ایشان را به (سزاى) گناهانشان هلاک کردیم، و پس از آنان نسلهاى دیگرى پدید آوردیم» (انعام/ 6).
«فانزلنا على الذین ظلموا رجزا من السماء بما کانوا یفسقون؛ بر ستمگران به خاطر نافرمانى عذابى از آسمان فرستادیم» (بقره/ 59).
امام على (ع) نیز فرموده اند: «واحذروا ما نزل بالامم قبلکم من المثلات بسوء الافعال و ذمیم الاحوال؛ از کیفرهایى که بر سر امتهاى پیشین به سبب اعمال ناشایست و کارهاى نکوهیده آمد بپرهیزید» (نهج البلاغه، خطبه 192). در این عبارت نیز بیان شده است که چگونه زشتکارى و گناه موجب کیفر دیدن امتها مى شود.

کوتاهی عمر
در طول تاریخ جوامع بسیارى بوده اند که بر اثر ظلم و ستم و هوسبازى و انواع گناهان به اصطلاح جوانمرگ شدند، و به تعبیر قرآن به اجل مسمى نرسیدند. در حدیث جامع و جالبى نیز از امام صادق (ع) مى خوانیم: «من یموت بالذنوب اکثر مما یموت بالاجال، و من یعیش بالاحسان اکثر ممن یعیش بالاعمال: آنها که با گناه میمیرند بیش از آنها هستند که با اجل طبیعى از دنیا مى روند و آنها که با نیکى زنده میمانند (و طول عمر مى یابند) بیش از آنها هستند که به عمر معمولى باقى میمانند». قرآن کریم در چندین آیه به این مطلب اشاره می فرماید: «فاهلکناهم بذنوبهم؛ آنها را به خاطر گناهانشان نابود ساختیم» (انعام/ 6). «فتلک بیوتهم خاویة بما ظلموا: این خانه هاى آنهاست که به خاطر ظلم و ستمشان خالى مانده است» (نمل/ 52). «مما خطیئاتهم اغرقوا: آنها به خاطر گناهانشان غرق شدند» (نوح/ 25).

همچنین ارتکاب گناهان آثار و عواقب سوء دیگری نیز می شود که به برخی از آنها اشاره می کنیم: گناه، سبب عدم امنیت از حوادث می شود. امیرمؤمنان على (ع) فرمودند: «گنهکار نباید خود را از بلاهاى شبانه و حوادث ناگهانى ایمن بداند». قرآن کریم در مورد قوم ثمود می فرماید: «فدمدم علیهم ربهم بذنبهم فسواها؛ پس خدا آنها (قوم ثمود) را به خاطر گناهانشان درهم کوبید و سرزمینشان را صاف و مسطح کرد» (شمس/ 14).
گناه موجب نزول بلاهاى بى سابقه می شود. امام رضا (ع) می فرمایند: «کلما أحدث العباد من الذنوب ما لم یکونوا یعملون أحدث الله لهم من البلاء ما لم یکونوا یعرفون؛ هر زمانی که بندگان گناهانی را انجام دهند که قبلا انجام نمی دادند، خداوند بلاهایی را بر ایشان نازل می کند که قبلا آنرا نمی شناختند».

گناه موجب تسلط اشرار بر مؤمنین می شود. امام صادق (ع) می فرمایند: «یقول الله عزوجل إذا عصانی من عرفنی سلطت علیه من لا یعرفنی؛ خداوند عزوجل می فرماید: هنگامی که شخصی که مرا می شناسد مرا نافرمانی کند، شخصی را که مرا نمی شناسد بر او مسلط می کنم». امام صادق (ع) فرمودند: «إن أحدکم لیکثر به الخوف من السلطان و ما ذلک إلا بالذنوب فتوقوها ما استطعتم و لا تمادوا فیها؛ همانا یکی از شما ترس و خوف بسیاری از سلطان پیدا می کند و این نیست مگر به خاطر گناهان. پس تا آنجا که می توانید از آنها پروا کنید و آنها را ادامه ندهید».
گنهکاری یک قوم موجب کم بارانی منطقه آنها می شود. امام باقر (ع) می فرمایند: «هیچ سالی کم باران تر از سال دیگر نمی شود ولی خداوند آن (باران) را در هر مکانی که بخواهد قرار می دهد. همانا هنگامی که قومی مرتکب گناهان شوند، خداوند مقدار بارانی را که در آن سال برای آنها مقدر کرده بوده به اقوام دیگر و...»

منـابـع

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- ج 3 صفحه 138-140

محمود فتحعلی خانی- آموزه های بنیادین علم اخلاق اسلامی- ج 1 درس 25

محسن قرائتی- گناه شناسی- صفحه 163-148

شیخ کلینی- اصول کافى- ج 2 باب الذنوب

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد