سعد بن عبدالله

فارسی 10422 نمایش |

مولی ابوخالد عمروبن خالد صیداوی ( مولی در زبان عرب به کسی می گویند که وابسته به فرد دیگری باشد یا به نحو آقا و صاحب یا به نحو غلام و بنده که صاحبش پس از اسارت او را آزاد کرده باشد و یا به معنی «هم پیمان» که طرفین ملزم به تعهداتی در برابر یکدیگر می شدند.) که بسیار شجاع و جنگجو بود. برخی مورخان او را ایرانی تبار می دانند. در جریان قیام مسلم بن عقیل در شهر کوفه، سعد بن عبدالله به همراه عمروبن خالد صیداوی جزو معدود افرادی بودند که با او بیعت کردند و به طرفداری از او برخاستند. پس از خیانت مردم کوفه به مسلم و مخفی شدن مسلم در کوفه، سعد با آقای خود عمروبن خالد و چند تن دیگر از دوستانش از کوفه بیرون آمدند و خود را از بیراهه با راهنمایی طرماح بن عدی در مسیر کربلا در منطقه «عذیب الهجانات» به کاروان امام حسین (ع) رساندند. آنها وقتی خیمه گاه امام را از دور دیدند این ابیات را می خواندند: (برخی مورخین گویند که این اشعار را فقط "طرماح" می خواند.)
یا ناقتی لاتذعری من زجری *** و شمری قبل طلوع الفجری
بخیر رکبان و خیر سفر *** حتی تحلی بکریم النجر
الماجد الحر رحیب الصدر *** اتی به الله لخیرامر *** ثمة ابقاء بقاء الدهر
ای شتر من، از زجر ضربه هایم ناراحت مباش، مرا قبل از سپیده صبح به مقصد برسان! با بهترین سواران و در بهترین سفرها تا به مردی برسانی که بزرگی و کرامت در سرشت و نژاد اوست! خداوند او را برای انجام بهترین امور بدین جا رسانده، خدایا تا آخر دنیا او را نگه دار (نگاهدارش باد)!
امام (ع) با دیدن آنان در جواب فرمود «... ام والله انی لارجوان یکون خیرا ما اراد الله بنا قتلنا اواظفرنا؛ به خدا سوگند امیدوارم اراده و خواست خدا درباره ما خیر باشد. خواه کشته شویم یا پیروز گردیم.» در برخی از روایات نقل شده است که حر بن یزید ریاحی مانع آنها شد و به امام گفت «اینها باید به کوفه برگردند زیرا از مکه همراه تو نیامده اند.» ولی امام فرمود «آنها از یاران منند و قرار ما بر این ست که تو متعرض من و همراهانم نشوی.»
از این رو، سعد با دوستانش تا کربلا ملازم امام (ع) بود. روز عاشورا سعد با اجازه از امام خود به همراه عمروبن خالد، مولایش و مجمع بن عبدالله عائذی و چند تن دیگر به میدان جنگ رفت و در یورش اولیه و همه جانبه ی لشگر عمر سعد جنگ سختی کرد اما دشمن آنها را محاصره کرد و از لشگر سیدالشهداء جدا نمود.
در این هنگام امام حسین (ع)، برادرش عباس بن علی (ع) را به کمک آنها فرستاد. حضرت عباس (ع) ناگهان به لشگر عمربن سعد حمله برد و سعد و یارانش را در حالی که مجروح شده بودند، نجات داد اما لشگر عمر سعد دوباره به آنها یورش برد و آنها با وجود جراحاتی که داشتند دوباره درگیر جنگی سخت شدند و آنقدر مبارزه کردند تا سرانجام همگی به شهادت رسیدند.
 

منـابـع

دائرة المعارف تشیع به نقل از اعیان الشیعه، انصار الحسین، تاریخ طبری، رجال شیخ طوسی و...

حاج شیخ عباس قمی- منتهی الامال

گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم- موسوعة الامام الحسین (ع)

سيد مصطفى حسينى دشتى- معارف و معاریف

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها