نهضت حسینی (4)

فارسی 7223 نمایش |

ط: معارف شیعی در ادب فارسی>معارف دینی -عرفانی در ادب فارسی

+++نهضت حسینى در شاعرانه هاى علماى دین (1)


قیام جاودان امام ~حسین(ع)=امام حسین علیه السلام=12746~ سرچشمه دگرگونیهاى شگرفى در زمینه ادبیات اسلامى در حوزه هاى ادب عربى، فارسى، ترکى و اردو شده است.اما رشد شکوفایى و بالندگى و غناى ادب فارسى در بخش مرثیه سرایى وامدار اثرگذارى فرهنگ عاشوراست. تاریخ ادبیات نشان گر این نکته است که هر چقدر ما از تاریخ این رویداد دردناک دور مى شویم؛ توجه شاعران و اهل ادب به این واقعه افزون تر مى شود و سوگ سروده ها در رساى امام سالکان راه خدا یعنى حسین بن على(ع) افزایش مى یابد تا جایى که امروزه مرثیه سرایى به عنوان یکى از گونه هاى شعر فارسى درآمده است. در این منظومه ها شاعران نامدار به زیباییها و نیکوییهاى اخلاقى امام حسین(ع) و یاران او و رویداد جانگزاى کربلا پرداخته و خواننده و شنونده را در اندوهى ژرف فرو مى برند.

پیشینه سرودن مرثیه هاى عاشورایی
ادب عرب به زمان این رویداد سوگناک؛ یعنى سال 61هجرى برمى گردد. شاید بشیر بن جذلم نخستین شاعرى است که به دستور امام سجاد(ع) مرثیه سرود و پس از وى کمیت بن زید اسدى (ش:126ق) سید اسماعیل حمیرى (105ـ173هـ) دعبل غزاعى (148ـ246هـ) و سید رضى (359ـ406هـ) مرثیه سرایى کرده اند. اینان عاشورا و کربلا را دستمایه افشاگریهاى سیاسى و فریاد ضد ستم قرار دادند و به عاشورا با دید عدالت خواهى مبارزه با بیداد و خیزش حماسى نگریستند. همزمان با سرایش مرثیه ها، سوگنامه هایى نیز در بیان حماسى این رویداد غم انگیز نگاشته شد و روایت گران نخستین این سوگ بزرگ افزون بر خاندان امام حسین(ع) و بازماندگان کربلا، کسانى چون ضحاک بن عبدالله بن قیس مشرقىو عقبه بن سمعان که پا به پاى حماسه پرشور کربلا نقش آفرینى داشتند ولى شهادت بهره شان نشد و نیز رویارویان امام و همراهان دشمن که پس از شهادت امام حسین(ع) به بیان دیده ها و شنیده هاى خود پرداختند؛ از جمله: حمید بن مسلم ازدى به نسلهاى پسین راه یافت و بعد از آن در زمان امام صادق(ع) دو نفر از شاگردان ایشان: لوط بن یحیى معروف به ابى مخنف و هشام بن محمد معروف به کلبى در کتابهاى جداگانه اى با نام: مقتل الحسین گردآورى شد. و تاریخ نویسانى چون طبرى، ابن اثیر، ابوالفرج اصفهانى، مسکویه، رازى، ~ابوحنیفه=ابوحنیفه=10674~، دینورى، شیخ مفید، و بلاذرى از مقتل ابومخنف روایت کرده اند.
در سده ششم هجرى ابوالمؤید خوارزمى (م:568هـ) در مقتل کتابى نگاشت که به مقتل خوارزمى نامبردار شد و مورد اعتماد و وثوق بسیارى از عالمان شیعه و سنى قرار گرفت. و مناقب آل ابى طالب نوشته ابى جعفر رشیدالدین محمد بن على بن شهرآشوب (م:558هـ) نیز از کتابهاى مورد اعتماد این قرن است .على بن موسى بن جعفر بن محمد بن طاووس (م:664هـ) در سده هفتم کتابى را در مقتل فراهم آورد.مقتل نویسى در سده هاى بعد با پشتکارى و تلاش کسانى چون نجم الدین جعفر بن محمد حلى (م:849هـ) و دیگران دنبال شد.با سپرى شدن دوران شورها و خیزشهاى انقلابى و سیاسى شیعه کم کم حالتهاى واکنشى و برداشتهاى بازدارنده و شعرگرایانه از نهضت حسینى به میان شیعیان راه یافت و ادبیات شعرى و سوگنامه نویسى و نیز تعزیه پردازى را که داراى نگاه پویا پر شور و نشور بودند به نگاه غیر پویا دگرگون کرد.
نهضت عاشورا و شرح غمها و سوگهاى آن از سده نخستین هجرى به ادبیات فارسى راه یافت و در آستانه پدیدارى حکومت ایرانى دیالمه به جز شعر مراسم عزادارى نیز رواج داشت. هرچند ما در سروده هاى شاعران فارسى زبان پیش از سده هشتم هجرى نمونه هاى زیادى از مرثیه سرایى را در اختیار نداریم ولى این اندازه مى دانیم که جمال الدین عبدالرزاق اصفهانى (م:558هـ) در قصیده معروف لغراب به حماسه عاشورا اشاره کرده است و شیخ مصلح الدین سعدى شیرازى (600 ـ691هـ) با بزرگداشت خون پاک شهیدان کربلا سروده است:
یارب به نسل طاهر اولاد فاطمه
یارب به خون پاک شهیدان کربلا
دل هاى خسته را به کرم مرهمى فرصت
اى نام اعظمت در گنجینه ى شفا
پس از سعدى، امامى هروى (م:686هـ) و فخرالدین عراقى (م:688هـ) نیز اشعارى در سوگ حسین(ع) سروده اند. عارف نامدار نیمه دوم سده هفتم و سرآغاز سده هشتم هجرى سیف الدین فرغانى (م: پس از سال 705هـ) از قدیمى ترین مرثیه سرایان شمرده مى شود .به جز یادشدگان در شعر سلمان ساوجى (م:778هـ) خواجوى کرمانى (689 ـ753هـ) و سعید هروى (م:741هـ) نیز به سوگنامه هایى درباره امام حسین(ع) برمى خوریم.

بالندگی ادبیات عاشورایی در ادب فارسی
در سده هشتم و نهم ادبیات انقلابى شیعه به زبان فارسى زنده و بالنده شد و ملاحسین واعظ کاشفى(م:910هـ) کتاب مشهور «روضه الشهداء» را دراین دوره نگاشت و انتشار این کتاب با رسمیت یافتن تشیع در زمان شاه اسماعیل صفوى همزمان بود و خواندن آن در مجالس بزرگداشت یاد و نام حسین(ع) و یاران در محرم رایج گردید و مجلس روضه خوانى نام خود را از همین کتاب گرفت. فخرالدین على بن حسین فرزند واعظ کاشفى نیز اهل شعر و مرثیه خوانى بود و شرح ماجراى جانسوز کربلا را به نظم درآورد.پس از استوارى اورنگ صفویان (م:907ـ 1148هـ.ق) با توجه به علاقه و دلبستگى شاهان صفوى بویژه شاه طهماسب و شاه عباس اول به مرثیه سرایى و بزرگداشت امام حسین(ع) بازار منقبت گویى و مرثیه خوانى رواج و گرمى تمام یافت و با ظهور مولانا شمس الشعرا محتشم کاشانى (م:905ـ996هـ) فرزند خواجه میراحمد به اوج خود رسید. وى با سرودن ترکیب بند مشهور خود به عنوان معروف ترین مرثیه سراى ادب فارسى شناخته شد.

افول ابعاد حماسی عاشورا در ادب فارسی
محتشم در ادبیات عاشورا شنس الشعراء نامیده شد؛ از دلیلهاى توفیق محتشم حماسى بودن شعرها و مرثیه هاى اوست. او برخلاف دیگر مرثیه سرایان از بهره گیرى از واژه هاى حاکى از عجز زارى و التماس پرهیز کرده است.برخلاف اندک سوگنامه هاى این دوره چون دوازده بند محتشم که داراى درونمایه عرفانى و حماسى است دوره صفویه به دلیل گذار جامعه ایران از نهضت به نظام و از انقلاب به استقرار، حالتهاى حماسى ادبیات عاشورایى فروکش کرد و عاشورا در ادبیات فارسى حالت حماسى خود را از دست داد و این جریان حتى به ادبیات شمارى از بزرگان حوزه نیز که ما امروزه به دیوانها و دفترهاى شعرى آنان دسترسى داریم راه یافت. شاید همین صورت گرایى و شعار زدگى سبب شد تا بسیارى از بزرگان حوزه از جمله میرداماد و شاگردش ملاصدرا و شاگردان او: ملامحسن فیض کاشانى و بهاءالدین محمد عاملى (شیخ بهایى) برخلاف ذوق شعرى و داشتن دیوان و دفترهاى شعرى به مرثیه سرایى و نوحه گرى نپرداختند. آنان با قشرگرایى و دروغ پردازى بسیارى از مداحان عصر صفوى ناسازگارى داشتند و از بستن پیرایه هاى دروغین به رویداد عاشورا و از گزافه گویى و حرکتهاى ناشایست مى پرهیختند و مى پرهیزاندند و فهم و عمل به پیامهاى حیات آفرین عدالت خواهانه و بیدارگرانه و جهل ستیزانه ى امام حسین(ع) و یاران او را بایسته تر مى دانستند. و آنان به همین دلیل کوشش داشتند تا از اسلام عامیانه فاصله بگیرند.

فیاض وشکوه از نحوه نگرشهای بد دینی
در میان چهره هاى بلند پایه روحانى عصر صفوى تنها کسى که به شرح مرثیه سروده، ملا عبدالرزاق حسین لاهیجى(م:1072هـ) متخلص به فیاض است. وى از حکیمان و متکلمان بزرگ قرن یازدهم هجرى داماد و شاگرد ملاصدرا و استاد قاضى سعید قمى است.لاهیجى از ارادت مندان ناب خاندان پاک پیامبر(ص) بود و بیش از همه این بزرگواران به امیر مؤمنان امام على(ع) عشق مى ورزید.
او بیش تر در ستایش امامان قصیده سروده است و ترکیب بندى در چهارده بند در سوگ سالار شهیدان امام حسین(ع) و ساقى نامه اى در مدح ساقى کوثر سروده است.
در مناقب امام حسین مى سراید:
زمانه کیست که با او در افتدى به گزاف؟
سپهر کیست که با او درآیدى به فسون؟
خلافش ار گذرد آفتاب را به ضمیر
چو داغ لاله سیه رو نشیند اندر خون
لاهیجى در بخشى از ترکیب بند خود از چگونگى دیندارى مردم در عصر خود شکوه مى کند و با یک اشاره مى فهماند دین در زمانه او بى پناه مانده است درست به همان گونه که در عصر امام حسین(ع) دین بى پناه مانده بود و او با شهادت طلبى خود آن را احیا کرد:
بى اهتمام حضرت او اهل بیت شرع
چون شرع در زمانه ى ما مانده بى پناه (دیوان لاهیجى، ص162)
با این حال لاهیجى از وصف حماسه دردناک کربلا و تصویرپردازى از رخدادهاى آن فراتر نرفته و به حقیقت پیام امام اشاره نکرده است.

ابعاد چهارگانه گرایشهای واقعه کربلا
با چشم پوشى از دوره صفویه ما در یک نگاه فراگیر به اشعار و دیوانهاى بر جاى مانده از عالمان برجسته دین از دوره قاجاریه تا انقلاب اسلامى مى توانیم چهار گرایش و دیدگاه عرفانى حکمى، هنرى و سیاسى را در ادبیات عاشورایى آنان بیابیم. هرچند نمى توان چنین نتیجه گرفت که هریک از این نگاه ها از نگاه هاى دیگر بى بهره اند؛ چون به عنوان نمونه در فهم عارفانه از رویداد کربلا از ابزار ادیبانه و هنرى نیز به عنوان نمونه استفاده شده است ولى نگاه چیره یا عرفانى است یا عقلانى و یا….

الف. نگاه عارفانه: ما در میان دانایان رموز دین به کسانى برمى خوریم که گونه رویکرد آنان به نهضت حسینى اثر پذیرفته از یک فهم عرفانى است و بررسى آنان در واقع از داده هاى عرفان نظرى بهره گرفته است. از آن میان ما مى توانیم به نام نیر تبریزى اشاره کنیم:
میرزا محمدتقى متخلص به نیر (1247ـ1312هـ.ق) فرزند ملا محمد و مامقانى الاصل بود. در نجف به تحصیل پرداخت. او آتشکده نیر را به تاریخ منظوم نهضت امام حسین(ع) اختصاص داده است. شیوه ایشان روایت گرى دردها اندوه ها و بلاها و بسنده کردن به تاریخ ظاهرى کربلا نیست. ایشان بیش تر به ترسیم و طرب عاشقانه حضرت سلطان عشق اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش پرداخته و در بیان ورود امام به کربلا و خطبه شب عاشورا مى سراید:
چو در آن دشت بلا افکند بار
کرد از بیگانگان خالى دیار
عاشر ماه محرم شامگاه
شد به منبر باز شاه کم سپاه
یاورانش گرد او گشتند جمع
راست چون پروانگان بر دور شمع
خواهران شاه نظاره ز پى
چون بنات النعش بر گرد جدى
رو به یاران کرد و در گفتار شد
حقه ى یاقوت گوهربار شد
بعد تحمید و درود آن شاه راد
گفت یاران مرگ رو بر ما نهاد
این حسین و این زمین کربلاست
سوى تا سو تیر باران بلاست
بوى خون آید از این کهسار دشت
باز گردد هر که خواهد بازگشت
وى پس از ستودن وفادارى یاران امام(ع) به ناهمگونى و ناسازگارى حاکم بر آن فضا و بلندى و پستى و فراز و نشیب بین دو نیروى نابرابر رو در رو در کربلا اشاره مى کند و به خوبى نشان مى دهد که چه سببها و انگیزه هایى نیروهاى دشمن را به وادى کربلا کشانده و رو در روى حسین(ع) قرار داده و آنان را به کشیدن شمشیر علیه خاندان عترت و طهارت واداشته است.
کوفیان در نقض آن عهد نخست
سرخوش از پیمانه پیمان سست
شمر دون سرمست صهباى غرور
شاه دین سرشار میناى حضور
پور سعد از ذوق رى سرگرم مست
شاه از اقلیم هستى شسته دست
در چهره آرایى هنرمندانه نیر از رویداد کربلا این داستان عشق است که سرنوشت یک یک قهرمانان این خاک را رقم مى زند ؛او به زیبایى تمام شهادت حر بن یزید ریاحى و حضرت ابوالفضل(ع) را به رشته تحریرمى کشد.نیر در بیان رشادت عاشقانه حضرت عباس و بریده شدن دستانش از زبان او مى سراید:
باز ده اى دست هین دستم به دست
تا به هم شوییم دست از هر چه هست
در بساط عشق دست افشان کنیم
جان نثار جلوه جانان کنیم (سیر در آتشکده نیر ،ص104)
نیر با استادى و بهره ورى از سرچشمه ناب عرفان صحنه اى زیبا از وداع على اکبر(ع) با مادر مى آفریند و از زبان لیلا مى سراید:
گفت لیلى کاى فدایت جان من
نازپرور سرو سروستان من
خوش خرامان مى روى آزاد رو
شیر من بادا حلالت شاد رو
اى خدا قربانى من کن قبول
کن سفید این روى من نزد بتول
کاشکى بهر نثار پاى یار
صد چنین در بودم اندر گنج بار
آرى آرى عشق از این سرکش تر است
داند آن کو شور عشقش بر سر است
عشق را همسایه و پیوند نیست
اهل مال و خانه و فرزند نیست
خلوت وصلى که منزلگاه اوست
اندر آن خلوت نبیند غیر دوست
نیر به خوبى نشان مى دهد که امام حسین(ع) در هر منزلى از منزلهاى جهاد چه امتحان و ابتلایى را از عهده برآمده است. او رویداد کربلا و تاب فزون از توان بشرى حضرت امام حسین(ع) را سبب رسیدن ایشان به بارگاه الهى و دیدار حق مى داند:
جاهلا اشراق وجدانیست این
منطق الطیر سلیمانى است این
ذات بى چون درخور دیدار نیست
وندران فرگاه کس را بار نیست
رو فروخوان ثم وجه الله را
تا نپویى بى چراغ این راه را
ظلمت اسکندر است این ممکنات
وجه باقى اندر و آب حیات
ظلمت امکان چو گردد غرق نور
وجه باقى برد مد از جیب طور
لیک این غرق فنا وجدانى است
نى حدیث صوفى خرقانى است
چون فتیله محوعشق نار شد
نار را آییــنه دیدار شــد( سیر در آتشکده نیر ،ص260)
نیر تبریزى فرازهایى از دریافت شعرى خود را به گونه مستقیم از مثنوى طاقدیس حاج ملااحمد نراقى گرفته است و اثرگذارى نراقى بر شعر نیر به روشنى دیده مى شود.
ادامه دارد...
(در ادامه قسمت اول ودر بخش دوم ازاین نوشتار پیرامون اشعار عاشورایی علمای دین به بررسی دیدگاه حکیمانه اینگونه اشعار خواهیم پرداخت.)
منابع:
1. کربلا بین الشعراء الشعوب الاسلامیه دکتر حسین مجیب مصرى الدار الثقافیه للنشر القاهره 1421هـ.
2. دیوان اشعار جمال الدین محمد بن عبدالرزاق اصفهانى تصحیح وحید دستگردى/12 وزارت فرهنگ 1320 تهران.
3. کلیات شیخ مصلح الدین سعدى تصحیح محمدعلى فروغى/430 انتشارات فرهنگ 1320 تهران.
4. دیوان لاهیجى ملا عبدالرزاق لاهیجى به کوشش امیر بانوى کریمى/53 دانشگاه تهران 1372.
5. سیر در آتشکده نیر میرزا محمدتقى نیر تبریزى مقدمه تحقیق سید کریم آقا داوودى/85 انتشارات شکورى قم.

مطالب مرتبط:
نهضت حسینى در شاعرانه هاى علماى دین (2)
نهضت حسینى در شاعرانه هاى علماى دین (3)


منـابـع

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها