اختلاف ادیان و نژادها از دیدگاه مسیحیت و اسلام (مسیحیت)

فارسی 4574 نمایش |

تفاوت های مردم از دیدگاه مسیحیت

مسیحیان به یک خدای واحد، خالق و پدر نوع بشر، اعتقاد دارند. آنها معتقدند که محبت خدا به مردم در زندگی مسیح تجلی یافته است: «خدا به جهان آن قدر محبت داشت که پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد.» بدون تردید، تفاوت هایی از نظر نژاد، جنسیت، رنگ، استعداد و جثه در نوع انسان وجود دارد، اما مسیحیان آنها را به عنوان بخشی از غنای بشریت به شمار می آورند، زیرا این تفاوتها در مقایسه با این حقیقت که همه به عنوان فرزند به خدا مربوطند، فاقد اهمیت است. تقریبا" همه مسیحیان به این تلقی از وحدت نوع بشر معتقدند. بعض پیروان کلیسای اصلاح شده هلند در آفریقای جنوبی مدعی شده اند که نژاد سفید از نژادهای سیاه یا رنگین پوست برتر است؛ این دیدگاه در نظام سیاسی آپارتاید انعکاس یافت. برخی از بزرگترین و بانفوذترین مبارزان راه آزادی و حقوق بشر برای همه مردم، چون مارتین لوترکینگ، ترور هادلستون، و دزموندتو، مسیحی بوده اند.

انحصارگرایی

امروزه مسیحیان دیدگاههای متفاوتی نسبت به سایر ادیان دارند. انحصار طلبی صفتی است که پیروان ادیان دیگر به مسیحیان نسبت می دهند. انحصارطلبان اغلب از متنی در انجیل یوحنا استفاده می کنند که در آن از عیسی نقل شده که گفت «من راه، و راستی و حیات هستم؛ هیچ کس، جز به وسیله من، نزد پدر نمی آید.»

انحصارگرایی دینی از دیدگاه کارل بارث
کارل بارث (1968- 1886) متکلم پروتستان، در تبیین انحصارگرایی مسیحی، شریعت و تجلی را در برابر یکدیگر قرار می دهد. به نظر او شریعت متمردانه و تکبر آمیز انسان است که با تجلی و انکشاف خداوند در تضاد می باشد. شریعت، سعی محال و گناه آلود ماست برای آنکه خداوند را از منظر خویش شناخته بر جدایی خود از او فایق آییم. محال بودن این سعی به دلیل آن است که آشتی فقط از سوی خداوند ممکن است، و گناه آلود بودن این سعی از آن روست که مصنوع خود را به جای خداوند می نشانیم و این کاری خودپرستانه است. بر این اساس، رستگاری در گرو تجلی راستین خداوند است. خداوند به این طریق خود را به ما نشان می دهد و عرضه می کند و تنها یک تجلی وجود دارد: تجلی میثاقی؛ تجلی اراده اصیل و بنیادین خداوند... ما بدون عیسی مسیح و مستقل از او مطلقا نمی توانیم درباره خداوند و انسان و رابطه آنها با یکدیگر چیزی بگوییم. بارث معتقد است که مسیحیت نیز فی حد ذاته نقطه اوج و کمال همه ادیان نمی باشد؛ بلکه وجود منحصر به فرد عیسی موجب آن شده است که مسیحیت محمل دین حق باشد. خداوند به نحوی منحصر به فرد حقیقت را در عیسی مسیح متجلی ساخته و این امکان را فراهم آورده است تا انسان بتواند با خداوند آشتی کند.

شمول گرایی

این دیدگاه، آن گروه از مسیحیان را که گمراه و بیرون از کلیسای حقیقی تلقی می شدند، و نیز پیروان ادیان دیگر را شامل می گشت. به خصوص بعد از شورای دوم واتیکان (مذهب کاتولیک) و انتشار نوشته های کارل رانر، موضع جدیدی موسوم به شمول طلبی به وجود آمد. در این داستان، پولس که از آتن دیدار می کند، می گوید که مردم یونان بسیار دیندارند اما خدای ناشناسی را می پرستند و برای او مذبح ساخته اند. مسیحیان آنان را در زمره رستگاران محسوب می نمایند.

دیدگاه کارل رانر در مورد شمول گرایی دینی
کارل رانر (1984-1904) متکلم کاتولیک از طرفداران این نظریه است. وی معتقد بود که مسیحیت یک دین مطلق است و از هیچ طریق دیگری نمی توان رستگار شد. کلمه منحصر به خداوند در عیسی تجسد یافت، و مسیحیت نه تنها ما را با این کلمه منحصر به فرد آشنا ساخت، بلکه زمینه اجتماعی لازم برای حضور عیسی مسیح در میان انسانها را نیز فراهم آورد. به این ترتیب خداوند این امکان را فراهم آورد که همه، حتی آنان که در متن مسیحیت تاریخی نزیسته اند، متحول شده با خداوند آشتی نمایند. رانر، اظهار می دارد که مسیحیت گرچه به لحاظ تاریخی، با عیسای ناصری آغاز شد، یک پیش تاریخ نیز دارد. بنابر عهد جدید در دوران پیش از مسیحیت، بسیاری از اسرائیلیان و پیروان سایر ادیان ظاهرا در نتیجه ایمان خویش، و واقعا به دلیل اطاعت از مسیح موعود، نجات یافتند.
این مطلب را می توان در مورد پیروان کنونی سایر ادیان نیز صادق دانست. برای بسیاری از کسانی که به فرهنگ های دیگر تعلق دارند و هرگز تعالیم مسیحیت را نشنیده اند، این دین یک نیروی تاریخی محسوب نمی شود؛ پس آنان در همان وضعیتی قرار دارند که انسانهای پیش از مسیحیت قرار داشتند. از آنجا که خداوند مایل است همه انسانها را نجات دهد، خردپسندتر آن است که بگوییم که خداوند همان لطف و عنایتی را به ایشان خواهد کرد که به انسانهای پیش از مسیحیت کرده بود. رانر چنین افرادی را مسیحیان گمنام یا بی نام و نشان می خواند. زیرا به رغم آنکه ایمان مسیحی آشکاری ندارند، آگاهانه یا ناآگاهانه در جستجوی خداوندند و او را می پرستند. در این جا قانون همه یا هیچ حاکم نیست. لطف و رحمت خداوند به درجات گوناگون شامل حال پیروان همه ادیان می شود، هر چند که صرفا عهد جدید است که مرز نهایی میان حق و باطل را معین نموده است و خداوند نیز صرفا در عیسی مسیح به نحوی رستگاری بخش تجلی یافته است.

کثرت گرایی

موضع سوم، کثرت گرایی است، که به خصوص در آثار جان هیک بیان گردیده است. هیک اضافه می کند اگر ما به کارنامه ادیان نظر کنیم، همه آنها ثمرات خوب و بدی داشته اند. از منظری کثرت گرایانه، مسیحیت تنها یکی از طرق ممکن برای نیل به آزادی یا نجات است. تغییری که در قرن بیستم در دیدگاه مسیحیان واقع شد، به مقدار زیاد مدیون افزایش آگاهی و درک مسیحیان و نیز مشارکت آنان در گفتگوی میان ادیان است.

دیدگاه جان هیک در مورد پلورالیسم
جان هیک معتقد است که در برابر تنوع ادیان و در برابر پرسش از رابطه نجات با ادیان مختلف سه نگرش متفاوت وجود دارد: اولین نگرش، انحصارگرایی است. انحصارگرایان معتقدند که رستگاری و نجات، کمال و رهایی یا هر چیز دیگری که هدف نهایی دین قلمداد می شود، منحصرا در یک دین خاص وجود دارد و بقیه ابنای بشر یا از معرکه بیرون می مانند یا این که بصراحت از قلمرو نجات و رستگاری جدا می شوند. پراحساس ترین و تاثیربخش ترین بیان چنین اعتقادی را در این باور جزمی کاتولیک می بینیم که می گوید: «در بیرون از قلمروی کلیسا، نجات و رستگاری وجود ندارد» و در کنار آن نیز حرکت میسیونری قرن نوزدهم پروتستان که می گفت: «بیرون از مسیحیت، هیچ نجاتی متصور نیست.»
اساسا مفهوم نجات از بنیادی ترین مفاهیم کلام مسیحی است و بر این اساس نجات صرفا شامل حال مسیحیان می شود؛ چرا که تنها از مجرای عمل فداکارانه عیسی مسیح نجات محقق خواهد شد؛ زیرا با عمل و ایثار او بود که گناه نخستین انسان پاک شد و رستگاری برای انسان امکان پذیر شد. بنابراین فقط مسیحیان و کسانی که به او و عمل او ایمان آورده اند، نجات یافته خواهند بود. پیروان دیگر ادیان، حتی اگر دیندارانی اصیل و به لحاظ اخلاقی دستکار باشند، نمی توانند از طریق دین خود رستگار شوند و برای نجات باید این افراد را به یگانه راه رستگاری یعنی مسیحیت هدایت کرد. جان هیک، دیدگاه انحصارگرایی را به چالش می کشد، بر این اساس که اگر تنها راه نجات مسیحیت باشد، پس تکلیف انسان هایی که پیش از مسیح می زیستند چه می شود؟ آیا آنها اهل دوزخ هستند و رستگار نشده اند. همچنین درباره هم عصران با حضرت مسیح و همین طور آیندگانی که حتی نام ایشان را نشنیده اند، چه می توان گفت؟
اگر اینچنین باشد بیشتر انسان ها نجات نیافته خواهند بود. از طرف دیگر هر انسانی بنا به مکان و ملیتی که در آن متولد می شود دین خود را انتخاب می کند. در واقع شاید واژه انتخاب هم درست نباشد، باید گفت که دین خود را به ارث می برد. به عنوان مثال یک نفر انگلیسی که در اروپا متولد شده است، به طور طبیعی مسیحی می شود. یک نفر هندی به دین بودا معتقد می شود و یک نفر ایرانی، مسلمان می شود و افراد بسیار معدودی دین سنتی خود را تغییر می دهند.
بنابراین اگر فقط یک دین خاص بر حق باشد که تنها در دسترس عده ای خاص باشد، پس مردم دیگر در فرهنگ های دیگر چه می شوند؟ آیا صرفا به دلیل این که در یک فرهنگ خاص به دنیا نیامده اند، رستگار نخواهند شد. در حالی که تولد آنها در دست خودشان نبوده است، پس این با عدالت خداوند سازگار نخواهد بود.
نگرش دوم در برابر تنوع ادیان شمول گرایی است. این دیدگاه را می توان انحصارگرایی تعدیل شده نیز نامید؛ چرا که شمول گرایان نیز مانند انحصارگرایان معتقدند که تنها یک راه برای رستگاری وجود دارد و فقط در یک دین خاص قابل شناسایی است؛ اما در عین حال از انحصارگرایی فراتر می رود بر این اساس که معتقد است پیروان دیگر ادیان دیگر نیز می توانند رستگار شوند. بر اساس مفهوم نجات این دیدگاه یعنی مغفرت الهی و پذیرش انسان ها با مرگ عیسی مسیح ممکن شده است؛ ولی آثار و منافع این ایثار هرگز محدود به مسیحیان نیست. کفاره خون عیسی مسیح «تمام» گناهان اولاد بشر را می پوشاند، به گونه ای که همه در معرض لطف و رحمت الهی قرار دارند؛ هرچند هرگز نام عیسی مسیح را نشنیده باشند یا این که ندانند چرا وی روی صلیب جان باخته است.
سومین نگرش در خصوص تنوع ادیان یا پرسش از رابطه نجات و رستگاری و سنتهای دینی، پلورالیسم دینی است که از نظر جان هیک بهترین نگرش و پاسخ موجود در بین سه دیدگاه مطرح شده است. از نظر وی پلورالیسم را می توان نتیجه منطقی نظریه شمول گرایی دانست. بنابراین پلورالیسم عبارت است از «قبول و پذیرش این دیدگاه که تحویل و تبدیل وجود انسانی از حالت خودمحوری به خدا (حقیقت) محوری به طرق گوناگون، در درون همه سنتهای دینی بزرگ عالم صورت می گیرد. به عبارت دیگر، تنها یک راه و شیوه نجات و رستگاری وجود ندارد؛ بلکه راههای متعددی در این خصوص وجود دارد. در واقع انواع پیامهای وحیانی الهی وجود دارند که بستر انواع بازتاب های انسانی نجات بخش را فراهم می کنند.»
جان هیک پلورالیسم دینى را چنین تعریف مى کند: «پلورالیسم دینى آموزه نجات است که با دو دیدگاه و شمول گرا نامیده، قابل مقایسه است. به عبارت ساده تر، مساله این است: چه کسى اجازه دارد به بهشت برود؟ انحصارگراها قایلند: تنها کسانى که دین آنها را بپذیرند، مى توانند به بهشت بروند.» مبلغان مسیحى، که مى گویند: تنها یک راه نجات وجود دارد و آن راه در سنت مسیحى منحصر است، بر اساس تعریف هیک، انحصارگرا تلقى مى شوند. شمول گراها در بهشت را کمى بازتر کردند تا ورود مسیحیان افتخارى را که پیرو دین دیگرى، غیر از مسیحیتند و بر اساس ضوابط مسیحى، حیاتى مقدس و آکنده از درستى اخلاقى دارند; کسانى که کارل رینر آنها را «مسیحیان گمنام» نامید، امکان پذیر سازند. تندروتر از شمول گراها، پلورالیسم هیک مى باشد که قایل است هر کس، با قطع نظر از نژاد، رنگ و عقیده، مى تواند به بهشت برود، به شرط اینکه از طریق برخى ادیان از «توجه به خود» منسلخ شود و به حقیقت توجه پیدا کند. حتى هیک حاضر است بپذیرد که کمونیسم براى بعضى از مردم راه نجات است. دست کم، او این احتمال را رد نمى کند.

تلقی مسیحیان از نژادهای دیگر

مسیحیت به یک نژاد یا ملت خاص محدود نبوده و نمی تواند باشد. ظرف مدت 50 سال پس از مرگ عیسی، جمع کثیری از سوری ها، قبرسی ها، ترک ها، یونانی ها، ایتالیایی ها، اتیوپیاپی ها و مصری ها به مسیحیت گرویده بودند. در فاصله قرن اول تا امروز، مسیحیت اساسا" به دین دنیای سفیدپوست غرب تبدیل شد. به خصوص در قرن نوزدهم، کلیساهای اروپا و شمال آمریکا وظیفه خود دانستند که مبلغانی به آفریقا، هند، چین و جاهای دیگر بفرستند و بکوشند مردم نژادها، ملیت ها و ادیان دیگر را به مسیحیت بگروانند. در خلال قرن بیستم، دگرگونی شگرفی در توزیع مسیحیان در سراسر جهان به وقوع پیوست. این حقیقتی است که اکثریت مسیحیان جهان در جنوب خط استوا زندگی می کنند، و مسیحیت، به خصوص در آفریقا، سریعا گسترش می یابد. پس می توان اذعان نمود که همه این حقایق نشان می دهد که مسیحیت به هیچ نژاد یا ملت خاصی وابسته نیست. سخن پولس رسول نقطه آغاز است: «هیچ ممکن نیست که یهود باشید یا یونانی، غلام یا آزاد، مرد یا زن، زیرا همه شما در مسیح عیسی یکی می باشید.» بدین ترتیب، از نظر مسیحیان، مردم دیگر نژادها و ملت ها، برادران و خواهران در مسیح و تحت ابوت واحد خدایند.

جایگاه زنان و مردان در مسیحیت

ممکن است بعض مردم استدلال کنند که اگر در جمله بندی عنوان این بخش، جای مرد و زن تغییر می کرد، طبیعی تر به نظر می رسید. در مقابل، بعض دیگر می گویند که قرار دادن کلمه زن پس از مرد شاهدی خواهد بود بر تبعیض علیه زنان. گاهی مسیحیان به تبعیض علیه زنان متهم می شوند. این اتهام به دلیل نقشی است که در حیات کلیسا و در جوامع غربی (که از تعالیم و دیدگاههای مسیحی تأثیر یا شکل گرفته است) سنتا" به زنان محول شده است. این حقیقتی است که در حیات کلیسا اغلب وظایف دون و فرودست مردان را به عهده زنان می گذارند. دراغلب مذاهب مسیحی، زنان مجاز به امامت مراسم دینی نبوده اند. تا همین اواخر، اغلب مردم، از جمله زنان، این وضعیت را می پذیرفتند. اما اوضاع دگرگون گشته و هم چنان نیز در حال تغییر است. مذهب متودیست و مذهب مستقل و مذهب متحد اصلاح شده مدتی است که قسوس زن دارند.
در سال های اخیر، کلیسای انگلیس، زنان شماس و کشیش را برای نخستین بار به کار گماشت. نشانه دیگری از نگرانی از جایگاه زنان در کلیسا در جمله بندی ادعیه تجلی یافته است. بسیاری از مسیحیان این گونه عبارات را موهن و تبعیض آمیز می یابند. البته، تحولی که در کلیسا رخ می دهد، بخشی از تحولی است که در سطحی وسیع تر در جامعه واقع می گردد. زنان در حرف و مشاغلی پذیرفته می شوند (یا قهرا" وارد می شوند) که حتی 20 سال پیش ورود به آنها برایشان مجاز نبود.
پس دلایل موضع سنتی کلیسا و دیدگاه تحول یابنده امروزی آن چیست؟ عیسی 12 مرد را به عنوان نزدیک ترین همراهان خود و جهت مشارکت در امر وعظ و شفای بیماران انتخاب کرد؛ زنان نیز حضور داشتند و "خدمت او می کردند". مکالمه عیسی با زنان سامرایی، حکم او درباره زنی متهم به زنا، دوستی او با مریم و مرتاه، و پذیرش مریم مجدلیه همگی شاهدی است بر تلقی آزادمنشانه و بی دغدغه مسیح نسبت به زنان. ممکن است احاله چنین نقشی حساس به زنان در جو آن زمان تعجب آور باشد، و امانت نویسندگان اناجیل را مورد تردید قرار دهد. پولس آماج خشم و غضب زنان قرار می گیرد.
بنابراین می نویسد: «مرد سر زن است، همان طور که مسیح سر کلیسا است.» پولس رسول، هنگام بررسی ترتیبات عبادات عمومی، نوشت: «زن را اجازت نمی دهم که تعلیم دهد یا بر شوهر خود مسلط شود، بلکه در سکوت بماند.» همچنین در تعالیم عیسی، بر خلاف یهودیت، ارتباط نزدیکی میان زن و حوا (که در داستان سقوط به عنوان اغواگر ارائه شده) وجود دارد. اما پولس وجه دیگری نیز دارد، زیرا که نوشت: «هیچ ممکن نیست که یهودی باشید یا یونانی، غلام یا آزاد، مرد یا زن، زیرا که همه شما در مسیح عیسی یکی می باشید.» در این جمله، پولس آرمان رابطه در درون جامعه مسیحی را به صورت غریزی و بدون توجه به آنکه او و هم کیشان او در عمل چقدر از آن دور هستند، بیان داشته است. در عمل، کلیسا اغلب از معیارهای پذیرفته اجتماع فراتر قرار داشته، و زنان را که در حیات کلیسا صاحب نفوذ بوده اند، به رسمیت شناخته است. این زنان رهبران و مدیران بزرگی بوده اند.
کلیسا قدیسه های بسیاری را نیز به رسمیت می شناسد و خوب است بدانیم که محترم ترین قدیسه ها مریم، مادر عیسی، بوده است. مسیحیان اعتقاد دارند که خدا دو جنسیت را آفرید؛ تفاوتهای این دو جنس بسیار است، و نباید تظاهر کنیم که تفاوتی وجود ندارد. حوا، فرودست تر از آدم و باعث سقوط و اغواگر آدم تلقی می شود. مسیحیت اغلب بر تجرد و اجتناب از زنان به عنوان لازمه اعتلای معنوی، تأکید نموده است. اما اینک مسیحیان تأکید دارند که تفاوتهای میان مردان و زنان، مانند همه تفاوتهای دیگر میان انسانها، در مقایسه با فطرت مشترک انسانها، به عنوان فرزندان خدا، و مخلوق و محبوب خدا، به چیزی گرفته نمی شود.

آیا همه مردم برابرند؟
شاید گفته شود که باور مسیحیان از برابری دو وجه دارد. پولس رسول نوشت: «هیچ تفاوتی نیست، زیرا همه گناه کرده اند و از جلال خدا قاصر می باشند.» پطرس رسول در داستانی چگونگی دریافت یکسان نگری خدا را شرح می دهد. مسیحیان اغلب اذعان دارند که مردم از نظر توانایی، ظاهر و رفتار متفاوتند، اما در محضر خدا همه دارای ارزشی یکسانند. اگرچه مسیحیان همواره در حد این آرمان زندگی نکرده اند، ولی علیه بردگی، نژادپرستی، تعصب و سرکوب زنان تلاش کرده اند.

منـابـع

محمد مهدی کریمی نیا- همزیستی ادیان- ماهنامه رواق اندیشه- شماره 26- بهمن1382

عباس علی عمید زنجانی- اسلام و همزیستی مسالمت‌آمیز- درالکتاب الاسلامیه- تهران- 1344

ترور شانون و معشوق ابن علی- اخلاق در شش دین جهان- بخش مسیحیت و بخش اسلام- ترجمه محمدحسین وقار- انتشارات اطلاعات

مایکل پترسون و جمعی از نویسندگان- عقل و اعتقاد دینی- صفحه 417-414

علی ربانی گلپایگانی- نقد و تحلیل پلورالیسم دینی- صفحه 36

محمدمهدی کریمی نیا- مقاله همزیستی ادیان- ماهنامه رواق اندیشه- شماره 26

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد