نگاهی به الفاظ قرآنی دیوان حافظ (الله)

فارسی 7154 نمایش |

«الله و محمد» در شعر حافظ

ای دل ریش مرا با دل تو حق نمک *** حق نگه دار که من می روم الله معک
«حافظ»
«الله معک» یعنی: خداوند با تو می باشد، این معنی در آیات عدیده قرآن و پروردگار عز اسمه به کرات در این کتاب آسمانی بندگان را به وسعت و همه گیری الطاف بالغه ی خود پشت گرم ساخته است.

نظر حافظ و توجه او در اشعارش به آیات قرآنی
خواجه در بیت مذکور دو مطلب مهم را در نظر داشته و به مخاطبان یادآور می گردد اول با خدا بودن و لزوم پشت گرمی به الطاف خدا داشتن که او خود همواره با بندگان است و آفریدگان خویش را کمک و مساعدت می نماید. در هر زمان و هر جا که باشند «و هو معکم اینما کنتم؛ هر كجا باشيد او با شماست.» (حدید/ 4)
دوم، حق الطاف دیگران را داشتن که خواجه به حق نمک گزاردن مثال می زند و حق نمک حقی است اخلاقی و رویه ای است سنتی که میان دو تن از طریق خوردن طعام بر سر یک سفره گردن طرفین قرار می گیرد.

بررسی آیات قرآن کریم
«و قال الله انی معکم لئن اقمتم الصلاة؛ و گفت خدا من با شمایم تا آن گاه که نماز به پا دارید.» (مائده/ 12)
«فلاتهنوا و تدعوا الی السلم و انتم الاعلون و الله معکم؛ پس سستى نورزيد و [كافران را] به آشتى مخوانيد [كه] شما برتريد و خدا با شماست.» (محمد/ 35)
علم کامل حق آن قادر یکتا ناظر بر تمام بندگان و در همه حال است و چگونه شاید از بزرگواری این چنین توانا که بر آفریده ای تا بدین حد ناتوان و نیازمند دستگیر نباشد. او خود در کتاب خویش قرآن بارها به دست گیری بندگان خود تأکید فرموده و ایشان را به هدایتش به جانب خیر و صلاح پشت گرم ساخته است. در تفسیر خسروی ذیل آیه 12 از سوره مائده آمده است که: «خداوند در این آیه فرمود: من با شما هستم و شما را یاور و ناصر می باشم. اما عهد من این است که نماز را برپا دارید و زکات مال خود را بدهید و به پیامبران من ایمان بیاورید و آن ها را یاری و احترام کنید.» و در تفسیر المیزان (ج 10 ص 62) درباره این آیه آمده است: «خداوند می فرماید همانا من با شمایم (و منظور) اعلان محافظت و مراقبت از آنان بوده و در نتیجه چنین می شود که اگر خدا را اطاعت کنند خداوند یاریشان می نماید و اگر معصیت و نافرمانی کنند منکوبشان می سازد.»

الله، هادی راهبر و رهنما

دل حافظ شد اندر چین زلفت *** بلیل مظلم و الله هادی
پروردگار راه نما و راهبر می باشد. خواجه از جمله «الله هادی» همان معنی را می نمایاند که در تفسیرها مفسران از این جمله قرآنی دارند که همانا لطف حق در هدایت بندگان سرگردان در تاریکی ها و گمراهی های موجود بر سر راه اوست. خواجه می فرماید: دل حافظ را در لابلای زلف سیاه و شب گونه تو دچار ظلمت و گمراهی گشته مگر هدایت آن هادی بی همتا و بی نیاز مدد کند و از ظلمت برهاند هم چنان که او خود بارها به هدایت بندگان در قرآن کریم اشاره فرموده است.

نظری بر اشارات قرآنی پیرامون هدایت
«و ان الله لهادالذین آمنوا الی صراط مستقیم؛ و همانا خداوند آنان را که ایمان آوردند راه نماینده به راه راست است.» (حج/ 54)
«و الله یهدی من یشاء الی صراط مستقیم؛ و خداوند هر که را بخواهد به راه راست هدایت می کند.» (بقره/ 210)
هدایت کنندگی از صفات پروردگار است و کلمه هادی گویای صفتی از صفات اوست. محبت او شامل تمام بندگان و عام ایشان می باشد. به ویژه آن ها که درخواست کننده هدایت از حقند. آن قادر متعال را بر هدایتش بندگان بزرگ می دارند و بر نعمت هایش ستایش می کنند. از مفاد آیه (210) فوق چنین دریافت می شود که پیامبر وظیفه دعوت دارد و اما هدایت از مراحم پروردگار است.

المنه للله

المنه للله که در میکده باز است *** ز آن رو که مرا بر در او روی نیاز است
دشمن به قصد حافظ اگر دم زند چه باک *** منت خدای را که نیم شرمسار دوست
گرم صد لشکر از خوبان به قصد دل کمین سازند *** بحمدالله و المنه بتی لشکرشکن دارم
منت در لغت «نیکویی را که درباره کسی کرده اند به رخ او کشیدن» یا «انعام فرمودن» است. بنابراین معنی جمله «المنه للله» تکرار و اقرار بر نیکویی های پروردگار است برای تشکر از او.

نگاهی به اشعار خواجه
در رحمت حق روزان و شبان در همه حال باز است که اگر چنین نباشد بنده نیازمند سر بر کدام آستان ساید و کجا پناه برد. در بیت «المنه للله» خواجه همین معنی را به خواننده القاء می کند. او آن گاه که شرمسار دوست نمی باشد از دم زدن دشمن باکی به خود راه نمی دهد. که بتی لشکرشکن و قادر پشتیبان اوست از هجوم صد لشکر نمی هراسد.

نظری بر آیات پیرامون منت الهی
«قد من الله علینا؛ به درستی که پروردگار بر ما بخشش فرمود.» (یوسف/ 90)
«لقد من الله علی المؤومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم؛ به حقیقت خداوند بر گروندگان منت نهاد آن گاه که در میان ایشان پیامبری از خودشان برانگیخت.» (آل عمران/ 164)
خداوند بعثت رسول خویش محمد (ص) را که خود بنده ای است از بندگان او منتی بزرگ از جانب خود بر بندگان می شمرد و در ادامه آیه فوق سبب این منت گزاری را صریحا بیان می فرماید که تلاوت آیاتش بر مؤمنان و پاک گردانیدن ایشان و تعلیم کتاب و آموختن حکمت به ایشان از جمله این موجبات می باشد. در تفسیر المیزان آمده است (ج7ص100): «این آیه در مقام منت گزاری بر مؤمنین است و علت این امتنان خصوصیت ایمان آنهاست.»

امانت در اشعار حافظ شیرازی

آسمان بار امانت نتوانست کشید *** قرعه ی فال به نام من دیوانه زدند
حقا کزین غمان برسد مژده ی امان *** گر سالکی به عهد امانت وفا کند
عاشقان زمره ارباب امانت باشند *** لاجرم چشم گهربار همان است که بود
گر امانت به سلامت ببرم باکی نیست *** بی دلی سهل بود گر نبود بی دینی
امانت در لغت به معنی سپرده، ودیعه، استواری است اما در عرف عارفان و سالکان طاعت حق است. برخی مفسران امانت را به تکلیف نیز معنی کرده اند. علامه محمدحسین طباطبائی در «تفسیر المیزان» (ج32ص237) در این باره گوید: «در آیه مورد بحث (72 از سوره احزاب) امانت عبارت است از چیزی که خدای تعالی آن را به انسان ودیعه سپرده تا انسان آن را برای خدا حفظ کند و سالم و مستقیم نگه بدارد و سپس به صاحبش یعنی خدای سبحان برگرداند... و امانت نامبرده چیزی است که نفاق و شرک و ایمان هر سه بر حمل آن مترتب می شود.»

نظری بر اشعار حافظ پیرامون امانت
پژوهشگران در دیوان خواجه امانت را به جز معنی ظاهری آن به عشق و معرفت و عقل و عبادت معنی کرده اند. خواجه از جمله در بیت «آسمان بار ...» آن چه را که آسمان از حمل آن عاجز مانده عشق دانسته و در بیت «عاشقان زمره ...» نیز همین معنی را ابزار نموده است که عاشق نگه دار و حافظ عشق خویش است. به عبارت دیگر عشق امانتی است ذی قیمت که به عاشق سپرده است و اوست که باید در حفاظت و نگاه داشت آن کوشا باشد.

نظری بر آیات پیرامون امانت
«انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض والجبال فابین ان یحملنها؛ به درستی که ما امانت را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه کردیم. پس ابا نمودند که آن را بردارند.» (احزاب/ 72)
«فان امن بعضکم بعضا فلیؤد الذی اؤتمن امانته و لیتق الله ربه؛ پس اگر امین داند برخی از شما برخی دیگر را باید ادا کند آن که امین داشته شده امانتش را و باید این که از خدا بترسد.» (بقره/ 284)
شرط اساسی انجام صحیح و کامل هر کار داشتن قابلیت و توان و استعداد آن کار است، آدم قابلیت حمل امانت الهی را که آسمان ها و زمین و کوه ها از عهده انجام آن بر نیامدند داشت. لذا اگر چه او ظلوم و جهول بود خداوند این بار را بر دوش او نهاد.
در کشف الاسرار ذیل آیه 72 سوره قصص آمده است: «آن بیچاره آدمیزاده را بینی که پوستی بر استخوان کشیده بی باکانه شربت بلا در جام ولاء کشیده و در او هیچ تغییری ناآمده، چرا چنین است؟ چون آدمیزاده صاحب دل است و دل باری را بر می دارد که تن از برداشتن آن ناتوان است.» در تفسیر المیزان پیرامون مفهوم امانت آمده است: «مراد به امانت عبارت شد از ولایت الهیه و مراد به عرضه داشتن این ولایت بر آسمان ها و زمین و سایر موجودات مقایسه این ولایت با وضع آن هاست و معنای آیه این است که در انسان استعداد و صلابت تلبس آن بود ولی در آسمانها و زمین نه.» (ج32ص239)

منـابـع

احمد دانشگر- دولت قرآن- نشر اوحدی- تهران- 1382

علامه محمدحسین طباطبایی- تفسیر المیزان- انتشارات مطبوعات دار العلم قم

بهاءالدین خرمشاهی- حافظ نامه- انتشارات علمی فرهنگی

عبدالعلی دستغیب- حافظ شناخت- نشر علم چاپ اول

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد