قتل کعب ابن اشرف
فارسی 4816 نمایش |ارسال سریه برای قتل کعب ابن اشرف:
در سال سوم هجری کعب ابن اشرف، که از چهره های برجسته یهود مدینه بود به قتل رسید. او در اصل از طایفه «بنی طی» بود، اما مادرش از یهودیان بنی نظیر به حساب می آمد. ابن شهاب می گوید: «در مدینه گروههای مختلفی بودند که همگی در کنار هم با بستن پیمانهای مختلف زندگی می کردند گروهی مسلمان، گروهی یهودیان اهل اسلام و قلعه، یهودیان هم پیمان اوس و خزرج، گروهی مشرک که هنوز بت پرستی می کردند. رسول خدا (ص) با ورود به مدینه کوشید تا بین این گروهها دوستی و مودت برقرار سازد. در مقابل این ها نیز مشرکان و یهودیانی بودند که رسول خدا (ص) را می آزردند. از جمله این افراد کعب ابن اشرف بود کعب از چهره های بارزی به شمار می آمد که به آزار پیامبر می پرداخت.
او پس از جنگ بدر به مکه رفته و اشعاری در مرثیه کشتگان قریش خوانده و ایشان را بر ضد مسلمانان تحریک نمود. زمانیکه کعب به مدینه بازگشت شرایط برای رهایی مسلمانان از شر او فراهم بود اما کشتن وی کار راحت و ساده ای نمی نمود، زیرا کعب شدیدا مراقب خود بوده و همواره در خانه قلعه مانند خود در میان یهودیان بنی النضیر زندگی می کرد.
«محمد ابن مسلمه» و «ابونائله» تصمیم گرفتند با فریب کاری کعب را از خانه بیرون بیاورند، ابتدا ابونائله برای این کار از رسول خدا (ص) اجازه گرفت پس از اجازه فرمایی پیامبر (ص) ابونائله که با محمد ابن مسلمه و کعب ابن اشرف برادران رضاعی بودند نزد کعب رفته و پس از خلوت شدن اطراف خانه به او گفت: «آمدن این مرد (یعنی رسول خدا (ص)) برای ما بلا بود، تمامی عرب به جنگ ما آمدند» و نیز گفت: «همراه عده ای قصد تحقیر رسول خدا (ص) را دارد و گفت قصد دارد قدری خرما از او بخرد اما چون پول ندارد می خواهد تعدادی سلاح نزد او گرو بگذارد». این مکری بود تا اگر وقتی دیگر با سلاح آمدند، کعب مشکوک نشود. شبانگاه مسلمانان عازم شده و رسول الله (ص) تا بقیع بدرقه شان فرمود. هنگامیکه به درب خانه کعب رسیدند، ابونائله در زد. همسر کعب از بیرون آمدن وی جلوگیری نمود اما کعب علی رغم گفته همسرش بیرون رفت، ابونائله کعب را به منطقه ای به نام شرج العجوز برد، در راه ابونائله دست خود را به گیسوان کعب کشید و از عطری که به سرش زده بود تعریف نمود، دوباره این رفتار را تکرار کرد تا نظر کعب جلب شود، سپس در مرتبه سوم گیسوان بلند او را در دستانش پیچید و او را به زمین انداخته و به دیگران گفت تا وی را بکشند. در اثر فریادهای کعب، بنی نضیر باخبر شده و برای اطلاع از اوضاع بر بامهای خود آتش روشن نمودند، مسلمانان با دیدن این اوضاع سریعا از محل گریخته و به مسجد پناه آوردند، رسول خدا (ص) که مشغول نماز بود با شنیدن صدای تکبیر بیرون آمده و از آنها استقبال نمود. کشتن کعب یهودیان مدینه را به شدت ترساند، آن روز پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هرکس از بزرگان یهود را که دیدند بکشند»، بدین ترتیب تا مدتی یهودیان سرشناس آفتابی نمی شدند تا آبها از آسیاب بیفتد.
ابن سعد می گوید: پس از قتل کعب یهودیان نزد رسول خدا (ص) آمده و گفتند «رفیق ایشان ناعادلانه کشته شد». آن حضرت عملکردهای منفی کعب را برشمرده، گناهان کعب را چنین برشمرده اند: 1- به سخره گرفتن اسلام 2- تحریک قریش برای مقابله با اسلام 3- آوردن نام برخی زنان مسلمان در اشعار خود که سبب آزار آنها می شد. و بدین ترتیب علت قتل وی را معلوم نمود، سپس از یهودیان خواست پیمانی مجدد با آن حضرت ببندند، با این کار مجددا میان مسلمین و بنی نضیر صلح برقرار شد.
غزوه بحران:
رسول اکرم (ص) خبر یافت که گروه بسیاری از بنی سلیم در ناحیه بحران جمع نشده اند، پس عبدالله بن مکتوم را در مدینه جانشین خود کرده و با 300 تن از اصحاب خویش به سوی آن ناحیه رفت، اما برخوردی اتفاق نیافتاد، چرا که دشمن متفرق شده بود و پیامبر (ص) پس از 10 روز به مدینه بازگشت.
نکته:
غزوه قرقره الکدر کاملا مشابه اتفاق فوق بوده با این تفاوت که در برخی روایات گفته شده در آن جنگ علی (ع) به سراغ گروهی از بنی سلیم و غطفان رفته بود و او نیز آنها را نیافت.
منـابـع
سیدعلی اکبر قرشی- از هجرت تا رحلت
علی ابن برهان الدین الحلبی- السیره الحلبیه- جلد 2
علی محمد محد الصلابی- السیره النبویه
علی محمد محمد الطلابی- السیره النبویه
شمس شامی- سبل الهدی و الرشاد فی سیره خیرالعباد- جلد 4
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها