بررسی لفظ قضا

فارسی 2051 نمایش |

لفظ «قضا» در قرآن در معانی مختلفی «در عین حال نزدیک به هم» به کار رفته است، حتی استاد کلام شیعه مرحوم «شیخ مفید» ادعاء کرده است که لفظ مزبور در قرآن در معانی گوناگونی مانند: «امر و ایجاب» «اعلام و اخبار» «تمام و فراغ» «حکم و داوری» استعمال گردیده است و برای هر یک از این معانی با آیه ای استدلال نموده است که نقل و توضیح آنها به طول می انجامد.
برخی گام را فراتر نهاده و برای لفظ یاد شده، ده معنی نقل نموده و برای هریک با آیه ای نیز استشهاد کرده است مرحوم علامه حلی در شرح تجرید برای این لفظ سه معنی یادآور شده است.
آنچه مهم است این است که بدانیم حقیقت و روح همه این معانی (اگرچه به صورت معانی مختلفی جلوه می کنند) یکی است و به عبارت صحیح تر، همه اینها از حقیقت واحدی حکایت می نمایند و از تمام این معانی به ظاهر مختلف، یک معنی جامع تجلی می کند، نخستین کسی که به این مطلب توجه نموده است ریشه شناس معروف زبان عرب «احمد بن فارسی بن زکریا» در تألیف نفیس خود «المقاییس» که برای تعیین ریشه معانی مختلف الفاظ عرب نوشته شده است، می باشد وی در این کتاب می نویسد:
برای این همه معانی به ظاهر گوناگون لفظ «قضا» یک ریشه بیش وجود ندارد و هر کاری که با نهایت اتقان و استحکام، با پایداری و استواری خاصی انجام گیرد، به آن «قضا» می گویند مثلا از آن جا که آسمان ها با استواری خاصی آفریده شده اند، خداوند خلقت آنها را با لفظ «قضی» بیان نموده است چنان که می فرماید: «فقضا هن سبع سموات» (فصلت/ 12) «آسمان ها را با استواری کاملی آفریده و خلقت آنها را به پایان رسانید.»
از آنجا که حکم قاضی معمولا استحکام خاصی دارد و لازم الاجراء است حکم او را «قضا» و شخص او را «قاضی» می نامند.
اگر در زبان عرب به «مرگ» «قضا» می گویند ازاین نظر است که مرگ در موجودات زنده به صورت یک ناموس طبیعی تغییر ناپذیر شناخته شده است.
اگر قرآن دستور مربوط به پرستش خدای یگانه و نیکی به والدین را به لفظ «قضا» آورده و می فرماید: «و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا» (اسراء/ 23) «خداوند دستور داده است که جز او را نپرستید و به پدران و مادران نیکی بنمایید»
برای استحکام و اتقانی است که در امر خداوند وجود دارد و همچنین است معانی دیگری که برای این لفظ بیان شده است «راغب» در کتاب "مفردات" ریشه دیگری برای این معانی تصور نموده و می فرماید: حقیقت قضا در عرف و لغت، فیصله دادن و یکسره کردن هر کاری به وسیله قول و لفظ یا فعل و عمل می باشد سپس بسیاری از آیات گذشته را بر این معنی تطبیق نموده است.
شاید گفته هر دو دانشمند لغت شناس به یک حقیقت بازگشت می کند، زیرا یکسره کردن کار و فیصله دادن به موضوع به وسیله فعل و یا قول بر اثر استحکام و قدرتی است که فعل و قول قاضی دارد، به هرج و مرج و نابسامانی پایان می بخشد.
نتیجه بحث این که هر نوع کاری حالت اتقان و استحکام و قطعیت و ضرورت به خود بگیرد، و از تزلزل و تردد پیراسته می باشد «قضا» نامیده می شود.

منـابـع

جعفر سبحانی- سرنوشت- صفحه 50-53

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد