پایه گذاران مکتب فلسفی تهران
فارسی 8113 نمایش |• ملاعبدالله زنوزی
ملاعبدالله مدرس، فرزند بیرمقلی، ملقب به باباخان (مسقط الرأسش قریه زنوز از مضافات و توابع مرند از قرای تبریز) در بدایت سن، از زنوز به خوی رفت و به تحصیل علوم عربیه و ادبیه مشغول شد و به اقصی الغایه تحصیل نمود چنان که به ملاعبدالله نحوی معروف شد. از خوی به کربلا رفت و در خدمت آقا سید علی طباطبایی صاحب کتاب ریاض، مشهور به شرح کبیر به تحصیل اصول فقه مشغول شد. پس از چندی به دارالایمان قم رفت و در خدمت مرحوم میرزا ابوالقاسم قمی صاحب کتاب قوانین الاصول به خواندن آن کتاب مواظبت نمود. پس از فراغ به اصفهان رفت و در خدمت مرحوم ملاعلی نوری به تحصیل اصول فقه و در خدمت مرحوم حاج سید محمدباقر رشتی به تحصیل علم فقه مشغول شد و در علوم ریاضیه به قدر امکان تحصیل نمود. آخوند ملاعبدالله زنوزی در حکمت و فلسفه از شاگردان خاص ملاعلی نوری است و برای استاد احترام خاصی قائل است و بر افکار او احاطه کامل دارد. وی به رموز و مشکلات و دقایق کتب اسفار و آثار دیگر ملاصدرا وارد است. از شاگرادن اویند:
1- فرزند گرامیاش آقا علی مدرس زنوزی
2- میرزا ابوالقاسم نوری معروف به کلانتر
3- آخوند ملاحسن خویی
برخی از آثار او عبارتند از:
1- تعلیقات مختصری بر اسفار
2- تعلیقه بر شواهد الربوبیه
3- تعلیقه بر مبدأ و معاد و تعلیقه بر اسرار الآیات
4- تعلیقه بر شفا
5- تألیف انوار جلیه در شرح حدیث حقیقت مولی امیرالمؤمنین علی (ع)، که در سال 1247 ه.ق پایان یافته است.
6- تألیف لمعات جلیه در اثبات واجب الوجود و اثبات صفات او تبارک و تعالی رساله علمیه در کشف عقوبات اخرویه تألیف 1239 هـ.ق.
• آقا سید رضی لاریجانی
مکتب تهران، علاوه بر فلسفه در عرفان نیز کمی فعال بود. در واقع شروع حوزه عرفانی تهران با آمدن آقا سید رضی لاریجانی است که در اواخر عمر به دعوت آقا میرزا اسماعیل گرگانی -از رجال قاجار- به تهران می آیند. آقا سید رضی یک سال پس از پایه گذاری دارالفنون (1266 هـ. ق) در دوران صدارت میرزا تقی خان امیرکبیر، به تهران آمد و استادان عصر به استادیش اقرار و از محضرش استفاده می کردند و کتب شیخ محی الدین و صدرالدین قونوی را تدریس می کرد و شاگردان مبرز تربیت کرد که از آن جمله آقا میرزا محمدرضا قمشه ای و حاج میرزا نصیر گیلانی بودند. آقا سید رضی از شاگردان آخوند ملاعلی نوری و استادان بزرگ مکتب اصفهان و مدرس حکمت متعالیه و عرفان نظری بوده و سال 1270 هـ.ق رحلتش اتفاق افتاده است. می گویند آقا سید رضی لاریجانی، در اصفهان مورد آزار و اذیت و تکفیر و تبعید قرار می گیرد.
استاد سید جلال الدین آشتیانی در این باره آورده اند که: سید رضی همان شخصی است که حاج محمدابراهیم کلباسی او را تکفیر نمود. این نوع تکفیرها با موازین شرع موافق نبوده، اگر اعمال مکفران را حمل بر صحت کنیم باید بگوییم حکم آنها به تکفیر ناشی از عدم ورود به مبانی عقلی و عرفانی بوده است؛ لهذا کسانی که در علوم منقول و معقول ماهر بوده اند کمتر اشخاص را تکفیر کرده اند؛ نوعا کسانی که تکفیر می شدند اهل صلاح و سداد و ورع و تقوی و فضیلت بوده اند. همین سید رضی از متقین بنام عصر خود بود. اغلب ایام سال را روزه و در شب زنده داری و عبادات و ریاضات شرعی و مواظبت بر طاعات و زهد و ورع و عمل و تعبد به ظواهر شرع، داستانهای عجیب و غریب از او نقل کرده اند.
سید رضی از اصفهان به نجف آباد تبعید شد. این سید محقق مجبور شد از برای نجات جان خود تظاهر به جنون کند. گویند طبیب معروفی که در باطن از مریدان سید بود، شهادت داد که من مدتها سید را معالجه جنون می نمودم. با این تدابیر این عارف ربانی نجات پیدا می کند و جان به سلامت می برد و به سرنوشت شیخ اشراق و عین القضات همدانی مبتلا نمی گردد. معروف است که مرحوم حجت الاسلام، شفاعت از آقا سید رضی نمود تا از نجف آباد به اصفهان مراجعت کرد و به کار تدریس خود ادامه داد.
استاد آشتیانی در تسلط و برتری آقا سید رضی بر آخوند ملاعلی نوری در موضوع عرفان، آورهاند که: اساتید بزرگ تهران در دوره قاجار همه پرورش یافته حوزه نوری (آخوند ملاعلی نوری) بوده اند. در بین شاگردان آخوند، آقا سید رضی (لاریجانی) در عرفان بزرگترین استاد عصر خود بود. سید رضی لاریجانی اگرچه در حکمت متعالیه شاگرد آخوند نوری است و شاید در مسائل نظری و فلسفه بحثی، به مرتبه آخوند نوری نرسد؛ ولی در عرفانیات و حکمت ذوقی و احاطه به کلمات اهل عرفان بر آخوند نوری ترجیح دارد، بلکه فاصله این دو در این قسمت زیاد است و همان طوری که آخوند نوری در حکمت متعالیه کم نظیر است، آقا سید رضی در تصوف و عرفان در بین متأخران بی نظیر و در تسلط به افکار محی الدین در مرتبه و مقام بعد از شارحان کلمات محی الدین و عارفان قرن هفتم و هشتم قرار دارد.
میرزای تنکابنی درباره سید رضی لاریجانی گوید: استادم (آقا محمدرضا) می فرمودند: چون صبحها به منزل سید معظم برای درس حاضر می شدیم آن بزرگوار همه روزه به بام خانه اش مناجات خمسه عشر را مأثور از حضرت زین العابدین (ع) است از حفظ می خواند و چون ثکالی (مادر فرزند از دست داده) می گریست و بعد از اجتماع شاگردان در مدرس از بام به مدرس می آمدند و همه روزه قبل از شروع به تدریس شرحی به شاگردان خود موعظه می فرمودند و فصلی کامل در تشویق و ترغیب به تحلی به اخلاق حسنه و تحذیر از ملکات رذیله و خبث و تحریص بر سلوک طریقه اولیاء و اصفیای کاملین و حکما و عرفای شامخین بیان می کردند. بعد شروع به تدریس می نمودند و اکثر تدریسش علوم الهیه و کتب عرفا و صوفیه بوده؛ و با کمال استیناس و حسن معاشرت که با عموم، خصوصا با شاگردان خود داشتند، صاحب مهابت عظمیه در انظار بودهاند.
منـابـع
عبرت نائينی- تذكره مدينة الادب- ج 2- كتابخانه مجلس شورای اسلامی 1376
سید جلال الدين آشتيانی- مقدمه شواهد
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها