شماری از مسائل مورد توجه روحانیت

فارسی 1788 نمایش |

جامعه شناسی

مسائل مهم و بسیاری در جامعه وجود دارد که همه مربوط است به مدیریت فکری جامعه. روحانیت اگر در این مسائل دخالت نکند، دین و تعالیم دین را فراموشانده است. و اگر دخالت کند، اما ناشیانه و بسته ذهنانه، دین را ضایع کرده و بر باد داده است. اینکه امروز قدرت در دست مذهب است، و هر روحانی به هر جا وارد شود، در آنجا قدرت و نفوذ خواهد داشت، معنایش این نیست که اسلام و تعالیم عالیه آن در همه جا و همه کس نفوذ یافته است، و بازارها و دادگاهها (دو مسأله مهم جامعه و انسان) همه اسلامی شده است. اینکه امروز اینهمه مطالب مذهبی و به نام مذهب، از منبرها و رسانه های مملکت پخش می شود، دلیل این نیست که تربیت ناب و والای اسلام در جانها و روانها ریشه دوانیده است، یا فقط به این صورت ریشه خواهد دوانید. ما سرنا را از سر گشادش باد می کنیم (البته به استثنای عواملی که آگاهانه عمل می کنند و در هرجا می خواهند که همینگونه باشد). کجا در حکومت علی (ع) اینهمه موعظه و دعا و روضه و مصیبت و ذکر جهنم و عقاب عرضه می گشت؟ علی (ع) که خود امام اهل دعا و عبادت بود، دعا را به هنگام خود، در خلوت نخلستان می خواند، و اگر گاهی کمیل را به همراه می برد، سرانجام، برای خلوت با خدای خویش به او می فرمود: «کمیل! برو و مرا تنها گذار» و در عوض، یعنی در عوض اینهمه سخنرانی و وعظ و حرف و وعده و عید، شب به در خانه فقیران دور افتاده و خارج از شهر می رفت (زیرا که فقیران شهری نامشان در دفتر حکومت ثبت بود و جیره داشتند)، و روز از حقوق و کرامت بینوایان و محرومان دفاع می کرد، و همواره اموال را مساوی تقسیم می فرمود، و اشراف و اعیانی نمی شناخت، و اشراف و اعیان و مالداران را به دور خود راه نمی داد؛ و وقتی کسانی می گفتند ما به اسلام خدمت کرده ایم (و مثلا در گذشته پول داده ایم، اعلامیه چاپ کرده ایم، زندان رفته ایم، اعتصابات بازار و.. را اداره کرده ایم، و...) می فرمود: «اجرتان با خداست.» جامعه باید بر اساس عدالت و مساوات اداره شود، نه بر اساس امتیاز و تخصیص. (و آنچه قابل دفاع است در این قرن آشفته این روش حاکمیت است و لاغیر...)
باری، امور و مسائل چندی است که باید روحانیت به آنها توجه نماید و برای بهبود وضع آنها اقدام کند، اما به وسیله افرادی از هر جهت شایسته: از نظر آگاهی، باز فکری، وسیع اندیشی، تعهد شناسی، پرهیز پیشگی، حضور زمانی، شناخت عصری، و نسلی، و شناخت موضوع مورد اقدام و مورد نظارت، با داشتن اخلاق انسانی و اسلامی لازم در هر یک از موارد. در اینجا به چند مسأله اشاره می کنیم.

مسأله کودکان

یکی از مسائل بسیار مهم، که باید به صورتی تخصصی و دقیق در آن باره کار بشود، و آن کار مطابق با تجربه های علمی زمان باشد، مسأله کودک و تربیت کودک است. پس از این قیام بزرگ، دست کم، باید نسلی که در ظرف 10 تا 20 سال آینده می آیند، از دختر و پسر، زن و مرد، بقال و عطار و طلبه و پزشک و قاضی و مهندس و پلیس و نظامی و...همه و همه، انسانهایی مسلمان و متعهد و متخلق به اخلاق اسلامی به معنای صحیح آن باشند. اگر چشم به هم بزنیم و بیست سال بگذرد و چنین نشود، گناه عظیم این کوتاهی به گردن کیست؟ نمی توان کلی گویی کرد. نمی توان نشست و گفت، کودکان را با موازین اسلامی تربیت کنید. اگر کلی گویی کافی بود، همان یک سوره «حمد» نازل می گشت و بس، و دیگر بقیه قرآن کریم، و آن همه حدیث نبوی 250 سال دوره امامت لازم نبود.
روحانیت باید در این باره نیز طرحها، برنامه ها، کتابها، مجله ها، و دستورالعملهایی دقیق، اسلامی، منطبق با موازین تجربه وتخصص ارائه بدهد، هم درباره تربیت کودک، و هم درباره کتاب و قصه و ادبیات کودک. ادبیات مذهبی کودکان در کشور ما بسیار ضعیف و ناپخته است، و بعد از دوره گذشته در مواردی بدتر هم شده است؛ برخی ناواردان، سود طلبان، بازاریان کاسبکار مطبوعاتی و... وارد شده اند و صدماتی نیز به بار آورده اند. باید به اینها همه رسیدگی شود، و آثار بد آنها و جزوه های ناباب از میان برود. باید عده ای بروند و پس از تحصیل تخصص روز، و شناخت تعالیم اسلام درباره کودک، وآشنایی با ادبیات کودکان، و شناخت روحیات اجتماع به این کار مهم دست زنند. همچنین لازم است از نادانیها وسختگیریها و عوامگریهایی که موجب زده شدن کودک و نوجوان از تربیت و اسلام است در هر مرکزی که باشد، جلوگیری شود، و افراد فاقد صلاحیت را کنار گذارند، در هر جا، چه در مراکز گفتاری، چه نوشتاری، و چه رفتاری.

مسأله جوانان

اهمیت مسأله جوانان به هیچ روی پوشیده نیست. همه مصلحان و مربیان بزرگ تاریخ به مسأله جوانان توجهی ویژه داشته اند. درباره جوانان، از جمله، باید به این امور توجه بسیار و برآنها مراقبت آگاهانه بسیار داشت:
1- تربیت جسمی جوانان.
2- تربیت روحی جوانان.
3- تغذیه فکری جوانان و حفظ اعتقادات آنان.
4- نگهداشت اخلاقی جوانان.
5- متعهد سازی آرمانی جوانان.
6- تهیه کتابها و نشریه های سالم و جذاب برای جوانان.
7- تأمین سرگرمیها و تنوعیهای لازم، و رفع تنهایی های مضر آنان با برنامه ریزیهایی سالم و وزین.
8- تأمین مشاوران دلسوز و آگاه، و تهیه مراکزی برای مشاوره، و تربیت اشخاصی برای این منظور.
9- واقعگرایی در هدف غریزه و کنترل آن.
10- امیدوار نگاه داشتن آنان از طریق طرح شعارهای صحیح و عمل به آن شعارها.
درباره موضوع نوجوانان و جوانان و اهمیت پرداختن به تربیت آنان و ساماندهی به امور ایشان چیزی است که همه بر آن اتفاق دارند. در اینجا به ذکر دو حدیث شریف می پردازیم، تا آفاق سخن با فروع تعالیم وحیانی هرچه بیشتر روشن و رخشان گردد:
امام علی (ع): «إنما قلب الحدث کالأرض الخالیه، ما أ لقی فیها من شیء قبلته؛ دل نوجوان مانند زمین نکاشته است، هر بذری در آن بیفشانند آن را می پذیرد (و می رویاند).»
امام صادق (ع): «علیک بالأ حداث، فإنهم أسرع کل خیر؛ به سراغ نوجوانان برو، زیرا که آنان با شتابی بیشتر به هر خیری (و فضلیتی روی می آورند (و آن را می پذیرند).»
این سخن را امام صادق (ع) به یکی از شاگردان خویش (ابوجعفر احوال) که برای تبلیغ و نشر تشیع به بصره رفته بود.... فرمودند. و او را به توجه به جوانان و در میان گذاردن مردم حق با آنان تشویق کردند. کسانی نیزکه درصدد نشر گمراهی و باطل هستند بیشتر جوانان را مورد توجه و تهاجم قرار می دهند. دراینجا باید توجه کرد که عملکردها و موضعگیریها نیز ممکن است جوانان را برماند، یا زمینه پذیرش سخنان گمراه کننده و رم دهنده را در آنان بپرورد، پس همه گناه را نباید به تبلیغات نظری منحصر کرد، و عملکردها و موضع گیریها و آثار آنها را نادیده گرفت.

مسأله نظام دانشگاهی

رسیدگی آگاهانه و سالم به نظام دانشگاهی، دور از هر گونه خام رأیی و بسته ذهنی و عوام مسلکی، و از وظایف عمده مرزبانی فکری و اعتقادات و اخلاقی و مکتبی است. اینجا جای بحثهایی عمیق و مفصل و کارشناسانه است، که باید در فرصتی بیشتر به آنها پرداخت. همین اندازه باید گفت که غفلت تا تغافل یا بی اطلاعی و مسامحه گری یا برخی روشهای نامطلوب دیگر، دراین مرحله مهم، زیانهای بسیار دارد.
جوان دانشجو باید احترام به ارزشها را برای همه و رعایت قانون را به طوری مساوی حس کند، تا در جهت دفاع از ارزش و قانون قرار گیرد.

مسأله مطبوعات و نشریات

حالت پایین، و وضع منحط شماری از مطبوعات و نشریات نشان می دهد، که کسی درباره این امر عظیم احساس مسئولیت نمی کند. روحانیت (بنابر ادعای مدیریت فکری جامعه) باید رسیدگی صحیح به این امر را در رأس برنامه های خویش قرار دهد، چه از راه تربیت نویسندگان متفکر و آگاه و غیر عوام مسلک، و غیر عوامزده، و چه از راه ایجاد مطبوعات مترقی، آزاد، جهت بخش، آبرومند، پربار، حرکت آفرین و آگاهی آموز (اخیرا نمونه های قابل قبولی دیده می شود).

مسأله اخلاق عمومی

اکنون که مذهب در این جامعه، به نام حاکمیت اسلامی حضور فعال دارد، باید سیمای روحی جامعه نیز اسلامی باشد. باید مردمی که در این جامعه زندگی می کنند، و کسانی که از خارج می آیند، همه حس کنند و بدانند که این جامعه، از نظر روحی و اخلاقی، و عمل و تعهد، برخورد و رفتار، و معامله و کسب، نگاه و امانت، و انسانیت و شرف و.... اسلامی است. و آیا اکنون چنین است؟
و این یکی دیگر از وظایف بزرگ روحانیت است که با تربیت معلمان و مبلغان شریف و آگاه و عاقل و خوش سلیقه و با ادب و موقع شناس، و گسیل داشتن آنان به سوی اجتماع، جوهره اخلاق اسلامی را در میان مردم نفوذ دهد، تا بحق اجتماع اسلامی باشد. با بستن شماری مشروب فروشی، و فشار عامیانه بر رعایت برخی ظواهر اسلامی، نمی توان ادعا کرد که جامعه، نمونه تعالیم والا، و مثل علیای اخلاق محمدی و اسلامی است.

منـابـع

محمدرضا حکیمی- سپیده باوران- صفحه 33- 40

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد