مطالبی پیرامون پیرایش شعر

فارسی 3119 نمایش |

شعر بلکه باید گفت، هر اثر مکتوب ادبی همواره نیازمند دو پیرایش است:
1- پیرایش کیفی.
2- پیرایش کمی.
اگر شعر، از این دو جهت یاد شده، در بوته نقد و پیراستن و حک و اصلاح قرار نگیرد، و بر استادان سخن شناس و ناقدان خوش سلیقه عرضه نگردد، به حد نصابی که بایسته است نخواهد رسید. نقد و اصلاح شعر همواره سنت شاعران بوده است از روزگاران قدیم، در عربی و فارسی و...
باید گفت کمتر شعری و اثری ادبی از چگونگی بیرون است، مگر از شاعران که چنین دوره ای را نزد استادان و پیشکسوتان و سخندانان گذرانده باشند، و به اصطلاح استاد دیده باشند، و خود سخن سنج و سخندان گشته، و بر ظرایف کار «لفظ» و دقایق حال «معنی» وقوفی درخور یافته باشند، و در کار شعر و نقد و اصلاح آن برآمده باشند. و البته اینها همه، غیر از ذوق خدا داد، و بلاغت فطری، و معلومات دیگری است که در کار شعر خوب و سخن بلند ضرورت دارد؛ نیز به جز احساس و اندیشه و تجربه است که مایه هایی است بنیادین. همانگونه که تجربه های عرفانی، شعر شاعران عارف را به اوج می رساند (در نمونه هایی مثل سنائی، حافظ، مولوی.... و در عربی ابن فارض مصری)، تجربه های انسانی نیز شعر شاعران متعهد را به اوج می رساند (در نمونه هایی مثل ناصرخسرو، سعدی، سیف فرغانی، ابن یمین، پروین اعتصامی، و برخی از اشعار بهار.... و در عربی مثل کمیت اسدی و دعبل خزاعی.... و از متأخرین عبدالمحسن کاظمی و عبدالمهدی مطر...) شاعر باید از شناخت دردها، و لمس رنج ها، وحس زخم های انسان معاصر خویش سرشار باشد.
باری، سخن درباره اهمیت «نقد شعر» بود. موضوع نقد شعر و پیرایش و تهذیب آن، و ساخت و پرداخت آن نباید ساده گرفته شود. شعر هنگامی که گفته شد، مانند میوه ای است که بر درخت پدیدار گشته است، که تا برسد و خوشگوار گردد فاصله دارد. باید سیراب گردد و با نور آفتاب پخته شود، سیبی که سهیلش نزد رنگ ندارد. و اصولا به گفته توفیق الحکیم «نقد فنی برای ادیبان جوان و تازه کار تعیین جهت می کند و راه ایشان را نشان می دهد.»
جالب توجه و قابل دقت است که برای استادان شعر نیز خواندن آثار خود نزد سخن شناسان و ناقدان، و جویا شدن نظر آنان، و استفاده از امکانات ذوقی و نکات انتقادی دیگران، باز سودمند تواند بود. و این از آن رو است که هنر در ماهیت خود، نا ایستاست و همواره کمال پذیر.
دو پیرایش یاد شده هر کدام نیز دو بخش دارد:1- پیرایش کیفی لفظی و پیرایش کیفی معنوی و 2- پیرایش کمی اختصاری و پیرایش کمی حذفی. این اقسام روشن است، لیکن توضیحی مختصر بی مناسبت نیست.
در پیرایش کیفی (لفظی یا معنوی)، باید شعر -پس از آنکه شاعر کار خود را درباره آن به انجام رسانید- نزد استادان مسلم که واجد علم نقد و ذوق آن و توانا بر پیرایش باشند خوانده شود (چه در انجمن های ادبی، اگر چنین استادانی در آن انجمن ها باشند، و چه در جاهای دیگر)، و هر چه آن استادان –بر حسب ملاک های فنی و دریافت های ذوقی- درباره «نواقص لفظ» یا «نقایص معنی» بگویند، پذیرفته آید. و اگر نواقص و نقایصی نباشد، نکته هایی را که در جهت، «جمال لفظ» و «کمال معنی» یادآوری کنند، و تغییرات و اصطلاحاتی که پیشنهاد دهند، حتی المقدور قبول شود و اعمال گردد.
در پیرایش کمی (اختصار یا حذفی)، باید پس از عرضه شعر و اثر، هرگاه استاد ناقد چنان لازم دید که شعر –در مجموع– مختصر گردد، یا ابیاتی معین از آن حذف شود، چنان کنند. چنانچه استادی بگوید، این ده بیت را -مثلا- در سه بیت خلاصه کن، یا از نو بگو، یا این بیت یا این بیت یا دو بیت یا چند بیت را حذف کن و دور بریز، شاعر بپذیرد و کار برد.
کمتر می شود که شاعر -به ویژه در دوران جوانی و ناپختگی سنی و تجربی و ادبی و هنری- آنچه بگوید که خور ثبت و عرضه باشد، و به اصطلاح غث و سمین نداشته باشد، و از بیت های سست، و مضمون های کم ارزش، و ترکیب های ناهنجار، و تشبیه های بی بلاغت ، به طور کامل خالی باشد و از این گونه نقصها -به نظر دقیق– چیزی در آن یافت نشود. پس باید شاعر شعر خویش را بر استادان واجد صلاحیت و ناقدان توانمند شعر بخواند، و ازآنان درخواست کند تا هر چه به نظرشان می رسد بگویند، و هیچ ملاحظه ای نکنند، که ملاحظه در کار هنر تأیید بی هنری است. همچنین از اینکه پاره ای از شعر یا نوشته خود را دور بریزد ابایی نداشته باشد، که این کمال است نه نقص.
پس باید به نقص سخن و اثر خویش به سادگی باور نداشته باشد، و بر یکدستی و کمال یافتگی آن اصرار نورزد و ژاژ نخاید، که این کار را ژاژخایی نشاید. و چنان کند که اگر بعدها خود به مرتبه ای از سخن شناسی و نقد آموزی رسید و بر نقص ها و نقیصه های کار خویش وقوف یافت، از آثار خود رنج نبرد، و در آنها عیب نبیند یا کمتر بیند. سخن و شعر باید مرحله هایی را بگذراند و در بوته نقد و پیراستن و حک و اصلاح قرار گیرد. و غرور برخی شاعران جوان و خوش استعداد و خودبین که به این کار گردن نمی نهند، جز نا شگفته ماندن همه استعدادشان، و جز دست نیافتن به یک سخن یکدست و بلند و بی نقص و ماندگار، نتیجه ای ندارد. «یک نکته در این معنی گفتیم و همین باشد.»
در اینجا سخن استاد اوستا نیز در خور توجه بسیار است: جوانی که توانسته یک اثر هنری به وجود بیاورد گیاه خودروست و به پرورش احتیاج دارد، که این پرورش با یک مجاهدت وجودی ملازمت دارد.

منـابـع

محمدرضا حکیمی- سپیده باوران- صفحه 304-308

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد