تقسیم بندی فلسفه به اعتبار هدف و غایت

فارسی 2009 نمایش |

هدف و غایت از معارف فلسفی را می توان به چند نوع تصور نمود که ما نمونه ای از آنها را در اینجا ذکر می کنیم:
1- آشنایی با خود معارف فلسفی، یعنی هدف دانستن، شناخت خود اصول و مسائل فلسفه باشد.
2- تحصیل فلسفه و تحقیق در مسائل آن، برای بهره بردن از لذت معارف فلسفی است.
3- غایت عبارت است از: ارضای احساس وحدت جویی در معلوماتی که یک متفکر به دست آورده است.
4- هدف، عبارت باشد از: تحولی تکاملی در ذات که در تعریف صدرالمتالهین آمده است (استکمال النفس الانسانیه)، این هدف است که فلسفه اصطلاحی را مبدل به حکمت می سازد که کاروان راه انبیاء و اولیاء و انسان های وارسته از خود خواهی و لذت پرستی، عمر خود را در طلب تحقیق و اشاعه آن سپری می کنند. با جرات می توان گفت: از آن موقع که متفکران از این هدف و غایت فلسفه غفلت نموده و به یکی از سه هدف فوق قناعت ورزیدند، فلسفه حقیقت و انگیزه و نتایج خود را از دست داده و به یک حرفه ای که تعبیر شطرنج بازی مغزی برای آن بسیار شایسته است تبدیل گشته و با همین تبدیل بود که فیلسوف جای خود را به نفع کارمند فلسفه خالی کرد.
هم چنین می توان گفت: از آن موقع که فیلسوفان هدف چهارم (استکمال ذات)، را نادیده گرفتند منبع جوشان مغزهای نوابغ مسدود شد تا آنجا که گویی مساله ای برای فلسفه و تفکرات باقی نمانده است! و باید بعد از این به مناقشات لفظی و یا تکنولوژی محض بپردازیم!! در صورتی که اگر فلسفه با هدف استکمال ذات، دست به فعالیت بزند از آنجا که برای موضع گیری های انسان، در ارتباطات چهارگانه (ارتباط انسان با خویشتن، با خدا، با جهان هستی و با هم نوع خود)، حدی نیست، با در نظر گرفتن پیشرفت علوم و صنایع، هم فلسفه فعالیت ضروری و مهم خود را در نظر می گیرد و هم علوم انسانی از رکود نجات پیدا می کند.
خلاصه این بحث این است: آنچه که برای فیلسوفان لازم می باشد تجدید نظر در هدف و غایتی است که برای فلسفه باید در نظر بگیرند نه اینکه تقسیم بندی های گذشته را موجب تضاد مکتب های فلسفی تلقی نمایند.

منـابـع

محمدتقی جعفری- پیام خرد- صفحه 180-179

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها