فداکاری علامه طباطبائی

فارسی 4735 نمایش |

خیلی وقت ها افرادی وقتی که می خواهند کاری انجام بدهند که آن کار خدمت است، اگر از مسیر عمومی کارهای حوزه های علمیه خارج باشد، این مساوی است با خرد شدن و از بین رفتن آنها و این جریانات به هر حال هست. در حوزه های علمیه اگر کسی در رشته فقه و اصول فقه کار کند و استعداد زیادی داشته باشد به مقامات عالیه ای می رسد و مردم هم از او تقدیر و تجلیل می کنند، و اخیرا رشته های علوم عقلی مثل فلسفه هم تا حدودی چنین حالتی پیدا کرده است. ولی از این حدود اگر خارج شود هر اندازه هم خدمت عظیم و بزرگ باشد دیگر جز یک فداکاری هیچ چیز دیگری نمی تواند باشد.
ما نمونه اش را دیده ایم که چقدر افرادی از بین رفتند، البته نه خودشان بلکه از نظر اجتماع. ما ابتدا از کسی نام می بریم که ایشان البته به جهت دیگری نه تنها از بین نرفته، الحمدلله یک شخصیت بزرگ اجتماعی است یعنی استاد خود ما علامه طباطبایی.
این مرد بزرگ از آن استعدادهای فوق العاده است و در همه رشته های علوم اسلامی کار کرده و زیاد هم کار کرده است. ایشان احساس کرد که ما از نظر تفسیر خیلی جای خالی داریم و در این زمینه احتیاج داریم. ولی تفسیر یک علمی است که اگر کسی چهل سال هم روی آن کار کند هیچ وقت اجتماع برایش قدری قائل نیست. ایشان بیست سال تمام زحمت کشید تا اینکه این تفسیر المیزان را در بیست جلد نوشت. در مورد وضع مالی ایشان در جوانی، -چون الحمدلله فعلا مستغنی است (ایشان چیزی در آذربایجان داشتند که بعدها توانستند پس بگیرند.)- می گویم که در سال های اولی که من به تهران آمده بودم ایشان گاهی از من پنج یا شش تومان پول قرض می گرفت.
حالا چنان که گفتم الحمدلله مستغنی است و خیال هم نمی کنم در همه ایام سال پیش بیاید که یک نفر هدیه ای به منزل این مرد ببرد. ولی خدمتی کرده که گرچه الآن تا حدودی شناخته شده است و از ایشان تقدیر می شود ولی تدریجا بهتر شناخته خواهد شد.
آیت الله بروجردی مسلما صد سال دیگر فراموش می شود ولی آقای طباطبایی صد سال دیگر خیلی اهمیت بیشتری از حالا خواهد داشت، چون اثری به وجود آورده است که او را زنده نگه می دارد. همین حضرت آیت الله خویی که مرجع تقلید هستند، ایشان مدتی در نجف درس تفسیر شروع کردند و یک جلدش هم از چاپ بیرون آمده به نام (البیان) که یک مقدمه ای است. این کتاب نشان می دهد این مرد چقدر در این کار استعداد دارد، ولی ای کاش ادامه می دادند، ولی ادامه ندادند.
در یک سخنرانی گفته ام که یکی از علمای تهران وقتی با ایشان صحبت کرده بود، گفته بود: دیگر نمی توانم، دارم از بین می روم. طلبه های فاضلی که تا دیروز به درس من می آمدند دیگر نمی آیند. از ایشان پرسیده بود پس آقای طباطبایی چطور در قم این کار را کردند؟ ایشان پاسخ داده بود: ایشان تضحیه کردند یعنی خودشان را قربانی کردند.

منـابـع

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 7- صفحه 13-15

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها