مسئله بودجه در نظام روحانیت

فارسی 2812 نمایش |

در اینکه معاش روحانیون بهتر است از چه راه تأمین شود چند نحو می توان نظر داد:

الف - تامین بودجه از راه کسب و کار
عقیده بعضی این است که روحانیت بودجه مخصوص نمی خواهد، افراد روحانی باید مانند سایر طبقات مردم کار و شغل و منبع در آمدی از برای خود داشته باشند، از دسترنج شخصی خود زندگی کنند، قسمتی از وقت خود را صرف تهیه امر معاش و قسمت دیگر را صرف شئون روحانی از تحصیل و تحقیق و تألیف و تدریس و افتاء و ارشاد و تبلیغ بنمایند. این عده معتقدند که روحانیت و شئون روحانیت در اسلام یک شغل و حرفه مخصوص نیست که بشود برای او بودجه مخصوصی در نظر گرفت. هر کس که قادر است ضمن تأمین امر معاش خود عهده دار شئون روحانی بشود حق دارد وارد بشود و اگر کسی می خواهد این شئون را به عهده بگیرد و آنگاه کل بر اجتماع گردد بهتر این است که از اول وارد چنین مجاهده ای نشود.
استدلال این عده این است که در صدر اسلام یعنی زمان پیامبر اکرم (ص) و زمان ائمه معصومین (ع) اشخاصی بودند که همین وظایف را به عهده داشتند. حلال و حرام تعلیم می کردند، نصیحت و موعظه می کردند، در حوزه های درس شرکت می کردند و خودشان حوزه درس داشتند، در عین حال هر کدام از آنها شغل و حرفه ای برای زندگی داشتند. بسیاری از آنها با عنوان شغل و حرفه خود از قبیل عطار، بزاز، خزاز، طحان، سمان، حذاء و شاء و غیره در کتب حدیث و فقه و تاریخ شناخته می شوند. هیچ دیده نشده که رسول خدا یا ائمه اطهار یک یا چند نفر را دستور داده باشند از همه کارها دست بکشند و منحصرا به مشاغلی که امروز مشاغل روحانی نامیده می شود از قبیل فتوی دادن و تدریس و امامت جماعت و وعظ و تبلیغ و غیره بپردازند.
حقیقت اینست که اگر افرادی زندگی خود را از راه دیگر تأمین و با این حال متصدی شئون روحانی بشوند بسیار خوب است. همیشه افراد کمی از این قبیل بوده و هستند، اما نمی توان گفت همه افراد باید این چنین باشند و در غیر این صورت وارد نشوند، زیرا با تغییراتی که در وضع زندگی مردم نسبت به صدر اسلام پیدا شده و با توسعه روز افزون علوم و احتیاجات، ضرورت دارد گروهی همه عمر ممحض باشند برای تحصیل و اداره شئون دینی مردم و ناچار بودجه مخصوصی لازم است که با طرز صحیحی در این راه مصرف شود. در صدر اسلام احتیاج اینقدر نبوده، عقده ها و شبهه ها و همچنین معاندین و دشمنان اسلام اینقدر نبوده اند. ضرورت دارد همیشه گروهی ممحض برای دفاع از اسلام و جواب گویی به احتیاجات دینی مردم بوده باشند. آری، انصاف اینست که برخی شئون روحانی که فعلا معمول است از قبیل امامت جماعت، نه یک شأن مخصوص روحانی است و نه کسی حق دارد آن را بهانه قرار داده و دست از هر کار و شغل و خدمتی بکشد و در انتظار موقع نماز بماند و مسجدی برود و برگردد و زینت مجالس ختم باشد و اینها را شغل شاغل خود قرار دهد و عمری کل بر اجتماع بوده باشد. به هر حال این جمود فکری است که صرفا به حکم اینکه یک چیزی در صدر اسلام نبوده اکنون هم که احتیاج و ضرورت ایجاب می کند نباشد.

ب - تامین بودجه با استفاده از اوقاف و صدقات جاریه
فرض دیگر این است که روحانیت برای بودجه خود از اوقاف و صدقات جاریه استفاده کند. شاید همه دستگاه های روحانی جهان -غیر از تشیع- بودجه شان منحصرا از راه موقوفات و صدقات جاریه باشد. در اکثر شهرستان های ایران مدارس علوم دینی ساخته شده و املاک زیاد با عایدات سرشار وقف آن مدارس شده است. در گذشته موقوفات آن مدارس در تهران و اصفهان و مشهد و تبریز و شیراز و سایر شهرستان ها کمک بزرگی به تحصیل علوم دینیه بوده است. اما متأسفانه فعلا به عللی که نمی توان شرح داد بسیاری از این موقوفات به صورت ملک شخصی در آمده است و یا مشکلات دیگری در راه آن ها وجود دارد. موقوفاتی که ممکن است یا لازم است در اختیار سازمان روحانیت قرار بگیرد منحصر به موقوفات مدارس نیست، قلم ها و رقم های درشت تری هست که شرعا جایز یا لازم است در اختیار سازمان روحانیت قرار بگیرد. اگر وضع اوقاف سر و صورتی پیدا کند و سازمان معقول و منظمی پیدا نماید نه تنها بودجه عادی روحانیت را تأمین خواهد کرد بلکه به طور کلی کمک بزرگی به دین و فرهنگ و تربیت و اخلاق عمومی خواهد بود و اما اگر به شکلی باشد که مایه فاسد پروری و تقویت افرادی که عملا همیشه مانع هر اصلاح و سد راه پیشرفت جامعه اسلامی هستند باشد، هیچ مشکلی حل نخواهد شد.

ج - تامین بودجه با استفاده از سهم امام
فرض و صورت دیگر، استفاده از سهم امام (ع) است. در اسلام طبق نظر شیعه از آیه مبارکه خمس چنین قانونی استفاده می شود.
خمس تعلق می گیرد به غنایم جنگی و معادن و عواید خالص سالانه و بعضی چیزهای دیگر که یک پنجم آنها را هر کسی باید بعد از وضع هزینه شخصی در اختیار دستگاه امامت و رهبری دینی قرار دهد. نیمی از خمس، سهم امام نامیده می شود که به حسب نظر فقهاء شیعه مصرفش حفظ و ابقای دین است. در حال حاضر یگانه بودجه ای که عملا سازمان روحانیت ما را می چرخاند و نظام روحانی ما روی آن بنا شده و روحانیت ما طرز و سبک سازمانی خود را از آن دریافته و تأثیر زیادی در همه شئون دینی ما دارد "سهم امام" است.
روحانیین و مجتهدین برای وصول این بودجه که نوعی مالیات است هیچگونه الزام و اجباری به وجود نمی آورند. این خود مردم مؤمن مسلمانند که با کمال رضایت و طیب خاطر، به روحانیینی که مورد اعتماد و اطمینانشان هست مراجعه می کنند و این مالیات شرعی را می پردازند. روحانیین، سازمان ممیزی برای این مالیات ندارند، خود مردم به حکم وجدان و ایمان، وجوهی که به مالشان تعلق می گیرد، چه کم و چه زیاد، از رقم های کوچک گرفته تا رقم های بزرگ می پردازند. امتیاز روحی سهم امام بر بودجه اوقاف، ضمیمه شدن عواطف و تواضع و اظهار ارادت پرداخت کنندگان است. توجه به سهم امام از طرف عامه مردم به کسی، تابع تشخیص و حسن ظن آنها است و اما اینکه طرف واقعا صلاحیت دارد یا ندارد، تابع این است که عامه مردم تا چه اندازه در تشخیص خود اشتباه نکرده باشند و عواملی غیر از صلاحیت واقعی طرف دخالت نکرده باشند. به هر حال برنده نهایی سهم، امام است. یک سلسله علل و معلولی منظم بین معرفی شدن کسی و سپس حسن ظن مردم و بعد رسیدن سهم امام و آنگاه در دست گرفتن زعامت و ریاست برقرار است.

منـابـع

مرتضی مطهری- ده گفتار- صفحه 289-294

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد