اقوال گوناگون در کیفیت نصب میزان در قیامت

فارسی 3137 نمایش |

در کیفیت نصب میزان در روز قیامت در بین مفسرین و متکلمین اختلافاتی است. مرحوم شیخ طبرسی در تفسیر «مجمع البیان» در ذیل آیه 8 سوره اعراف («و الوزن یؤمئذ الحق؛ و در آن روز (معیار) سنجش حق است») فرموده است که در اینجا اقوالی است: یکی آنکه: وزن عبارت است از عدل در آخرت، و اینکه البته در آنجا نسبت به کسی ستمی نیست.
دوم آنکه: خداوند در روز قیامت ترازویی می گذارد که دارای دو کفه و یک شاهین است، و با آن اعمال بندگان را توزین می کنند؛ چه کارهای خوب و پسندیده را و چه کارهای زشت و نکوهیده را. و این قول از ابن عباس و حسن بصری نقل شده است و جبایی هم همین رأی را اختیار کرده است. و سپس اختلاف شده است که چگونه اعمال را بدین طریق در کفه های ترازو می ریزند؛ چون اعمال عرض است و فانی شده است، و جوهری نیست که جسمیت داشته باشد و باقی بماند و دارای وزن نیست و قائم به نفس نیست. گفته اند که: نامه های اعمال را وزن می کنند و گفته شده که: بر روی حسنات علاماتی ظاهر می شود و بر روی سیئات نیز علاماتی پیدا میشود که به واسطه آن علامات، اعمال در کفه های ترازو قابل رؤیت می گردد و مردم آن را می بینند. جبائی چنین گفته است. و ابن عباس گفته است: حسنات به صورت های زیبا و سیئات به صورت های زشت در کفه ها ظاهر می شوند. و دیگر آنکه گفته اند: خداوند خود شخص مؤمن و کافر را در میزان می گذارد و می کشد. و این گفتار عبید بن عمیر است که او گفته است: مرد عظیم الجثه ای را می آورند و او به قدر بال پشه ای وزن ندارد.
سوم آنکه: مراد از وزن ظهور مقدار عظمت مؤمن در عزت و مقدار کافر در ذلت است؛ همانطور که خداوند در سوره کهف آیه 105 می فرماید: «فلا نقیم لهم یوم القیـ'مة وزنا؛ روز قیامت برای آنها میزانی بر پا نمی کنیم». پس کسانی که عمل صالح که وزن آن سنگین است، به جا آورده باشند، یعنی قدر و ارزش آنان زیاد است ایشان رستگارند، و کسانی که اعمال زشت انجام داده باشند: اعمالی که وزن و قیمت ندارد، آنان اهل زیان و خسرانند. (مجمع البیان)

نظر شیخ مفید و مجلسی درباره میزان
مجلسی (ره) در «بحار» پس از نقل این مطالب از «مجمع البیان» و نقل بیان فخر رازی و بیان روایات وارده در این مقام گفته است: شیخ مفید (ره) چنین گفته است که: «حساب عبارت است از مقابله بین اعمال و جزایی که بر آنها مترتب می گردد، و وقوف بنده است درباره کوتاهی هایی که در اعمال کرده است و توبیخ بر گناهانی که انجام داده است، و حمد و تحسین نسبت به خوبی هایی که به جای آورده است؛ و طبق استحقاق او با او معامله نمودن. و آن طور که عامه مردم می پندارند چنان نیست که بین بدی ها و نیکی ها مقابله و موازنه برقرار کنند و بر حسب استحقاق ثواب و عذاب بر آنها توازن بنمایند، زیرا که تحابط بین اعمال صحیح نیست و گفتار معتزله در این باب که قائل به تحابط شده اند باطل است و ثابت نگردیده است. و آنچه را که حشویه درباره معنای میزان گفته اند غیر معقول است. و «موازین» عبارت است از تعدیل و مقابله بین اعمال و جزایی که داده میشود و هر جزایی را به جا و به موضع خود قرار دادن و هر ذی حقی را به حق خود رساندن. و مطلب از قرار آنکه حشویه می گویند که در قیامت میزان هائیست مانند میزان های دنیا و هر میزانی دو کفه دارد و اعمال را در آنها می ریزند، نیست. زیرا که اعمال از قبیل اعراض است، و توزین اعراض صحیح نیست. و اینکه آنها را به صفت سبکی و سنگینی یاد می کنند بر وجه مجازی است نه حقیقی؛ و مراد از سنگینی آنست به زیاد باشد و ثواب بزرگی بر آن مترتب شود، و مراد از سبکی آنست که کم باشد و ثواب بزرگ بر آن عائد نگردد و در خبری که وارد است که امیرالمؤمنین و ائمه از ذریه آن حضرت (ع) موازین هستند، مراد آنست که آنان متعهد و عهده دار تعدیل و مقابله بین اعمال و جزاء مستحقه آنها می باشند، و آنان حاکم به عدل و استحقاق قدر واجب از ثواب هستند. و در عبارت گفته می شود: فلان کس در نزد من در میزان فلانی است؛ و مراد آنست که نظیر اوست. و نیز گفته میشود: گفتار فلان کس در نزد من از گفتار دیگری موزون تر است؛ و مراد آنست که گفتارش بهتر و شایسته تر است. و آنچه را که خداوند تعالی درباره حساب بندگان ذکر کرده است و درباره خوف از آن بیان فرموده، فقط همان وقوف بر اعمال عباد و مؤاخذه در تقصیر است؛ چون کسی را که خداوند درباره کوتاهی از اعمالش در مقام وقوف توبیخ کند، از آثار و تبعات آن خلاصی نیست؛ و کسی را که خداوند مورد عفو خود قرار دهد به نجات و رهایی و فلاح فائز می گردد. و کسانی که موازین آنها سنگین باشد به واسطه استحقاق ثواب بیشتر، آنان از رستگارانند؛ و کسانی که به واسطه کمی طاعات موازین آنها سبک باشد کسانی هستند که نفس های خود را باخته و در دوزخ جاودانه می مانند. و قرآن به لغت عرب و به حقیقت و مجاز این لغت نازل شده است؛ و بر الفاظ مردم عوام و آنچه را که از اباطیل در افکار و اندیشه شان می آید نازل نشده است.»
مجلسی در اینجا گوید: کلام ما و نظر ما در مسئله احباط گذشت، و اما انکار میزان به این وجوه، پسندیده نیست چون دانستی که برای تصحیح معنای میزان وجوهی را ذکر کرده اند.
آری بعضی از روایات سابقا ذکر شد که دلالت داشت که مراد از میزان معنای حقیقی آن نیست، و بدین جهت میتوان قائل به آن شد؛ اگر چه ممکنست که بعضی از اخباری که دلالت دارند که میزان انبیا و اوصیا (ع) هستند، بر حضور آنان در پای میزان و بر حکومت کنندگان بر میزان حمل کرد. لیکن بعضی از احادیث را ابدا نمی توان تأویل نمود مگر با تکلف تام؛ پس بنابراین ما به میزان ایمان می آوریم و حقیقت علم به آن را به حاملین وحی و قرآن موکول می کنیم، و با تکلف دنبال فهمیدن چیزی که با بیان روشن برای ما واضح نشده است نمی رویم و خداوند توفیق دهنده است و باید بدو توکل نمود. (بحارالانوار، ج7، ص 252 و 253)

منـابـع

سید محمد حسین حسینی تهرانی- معاد شناسی جلد 8- صفحه 151-156

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد