شیخ حسنعلی اصفهانی

فارسی 9412 نمایش |

شیخ حسنعلی (مقدادی) اصفهانی به نخودکی معروف است. در نیمه ماه ذی القعده سال 1279 ه. ق در اصفهان در محله جهابناره متولد شد. پدرش علی اکبر مقدادی اصفهانی، مردی زاهد و متقی و اهل علم و معرفت بود که از راه کسب خود روزی خانواده اش را درمی آورد و هرچه که عاید او می شد، نیمی از آن را برای خانواده و نیم دیگرش را به سادات و فرزندان حضرت زهرا (س)، اختصاص می داد. شیخ حسنعلی از همان کودکی، هر سحرگاه که پدرش برای عبادت و تهجد بیدار می شد، او را بیدار و با نماز و دعا و ذکر خدا آشنا کرد. از هفت سالگی هم تحت تربیت و مراقبت حاج محمدصادق تخته پولادی، مردی صاحب نفس و وارسته بود. شیخ، از آغاز نوجوانی، به تحصیل علوم مختلف پرداخت، خواندن و نوشتن و زبان و اصول و ادبیات عرب را در همان شهر فرا گرفت و در محضر آخوند ملامحمد کاشی، فقه و فلسفه و منطق و در محضر جهانگیرخان قشقائی، فلسفه و حکمت آموخت. تفسیر قرآن را از حاجی سید سینا، فرزند سیدجعفر کشفی تعلیم گرفت. در سن 11 سالگی، مربی الهیاتش (حاج محمدصادق) از دنیا رحلت کرد. از 12 سالگی تا پانزده سالگی همه شب تا به صبح بیدار می ماند و روزها به جز ایام محرمه، با ترک حیوانی روزه می گرفت. از 15 سالگی تا آخر عمر هم، هرساله سه ماه رجب، شعبان و رمضان و ایام البیض تمام ماهها را روزه و شبها تا صبح بیدار بود.

تحصیلات او در نجف
شیخ حسنعلی برای تکمیل معارف و علوم، به نجف اشرف مشرف می شود و در آنجا از جلسات درس، حجةالاسلام حاج سیدمحمد فشارکی و مرحوم حاج سیدمرتضی کشمیری بهره مند می گردد. بعد از مراجعت از نجف در سال 1303 ه. ق به سبب جریانی که در رابطه با ظل السلطان حاکم اصفهان برایش رخ داد از اصفهان رخت بربست و به مشهد مقدس می رود و آنجا ساکن می شود.
در مشهد از محضر درس اساتیدی چون: حاجی محمدعلی فاضلی، آقامیر سیدعلی حائری یزدی، حاج آقا حسین قمی و آقاسید عبدالرحمن مدرس کسب فیض می کند. او در ضمن تحصیل علم و تدریس، به تزکیه نفس و ریاضات و احوال باطنی و معنوی خود مشغول بود.

نظر شیخ در احوالات باطنی
شیخ حسنعلی پس از فوت اولین استاد الهیش حاج محمدصادق تخته فولادی، خدمت سید بزرگوار جعفر حسینی قزوینی که در قمشه اصفهان ساکن بود، می رود و تحت تربیت باطنی و معنوی او قرار می گیرد. او معتقد بود که بعد از علم توحید و ولایت و احکام شریعت که تعلیم آن واجب است، تحصیل سایر علوم لازم و شایسته و آگاهی نداشتن از آنها، مذموم و ناپسند است. فرزندش می گوید: مرحوم پدرم فقه و تفسیر و هیأت و ریاضیات را به طلاب درس می دادند ولی در فلسفه و علوم الهی با آنکه تبحر کافی داشتند، تدریس نداشتند و می گفتند: طالب این علم باید اخبار معصومین را کاملا و علم طب را بداند و در حین تحصیل باید به ریاضت و تزکیه نفس بپردازد، زیرا بخشی از معضلات علم حکمت و فلسفه جز به مکاشفه، حل شدنی نیست.

مسافرت های ایشان
توقف او در مشهد کمتر از یکسال بود و تمام این مدت را در حجره ای از صحن عتیق رضوی، مشغول تحصیل علم و تصفیه باطن خود بود. او در سال 1304 به نجف اشرف می رود و در آنجا هم علوم ظاهری و باطنی را مشغول می شود تا اینکه مجددا به اصفهان برمی گردد. در سال 1311 برای دومین بار، به مشهد می رود و تا سال 1314 در آنجا می ماند. در همین سفر که بیشتر از یکسال بود، روزها در محضر علما و فضلا و شبها ختمی از قرآن مجید در حرم مطهر امام رضا (ع) داشت. شیخ سال 1315 دوباره به اصفهان و بعد از مدتی کوتاه مجددا به نجف اشرف رفت و تا سال 1318 ه.ق آنجا ماند. در سال 1319 بار دیگر به اصفهان برگشت و بعد سفری به شیراز کرد و مدتی مقیم آنجا شد و در آن مدت قانون ابوعلی سینا را نزد طبیب مشهور زمان، حاج میرزاجعفر طبیب تحصیل کرد.
همان سال به بوشهر و از آنجا به قصد حجاز برای زیارت خانه خدا، با کشتی به جده رفته و بعد پیاده به مدینه مشرف می شود. از آن شهر پیغمبر احرام حج بسته و با پای پیاده به مکه رفت. در این سفر که 1319 ه. ق و مصادف با حج اکبر بود، با مرحوم شیخ فضل الله نوری و حاج شیخ محمد بیدآبادی که با هم، همسفر بودند دیدار کرد. بعد از برگشت از سفر حج به ایران و بعد به نجف رفت و بعد از چند سال اقامت در آن شهر به اصفهان برگشت و در سال 1329 اصفهان را به قصد مشهد برای همیشه ترک کرد.

مجاورت شیخ در مشهد تا آخر عمر
در همان سال، در بلده طیبه ارض اقدس رضوی، مجاور می شود و از این زمان تا آخر عمر فقط یک سفر کوتاه به اصفهان و یک سفر کوتاه هم به اراک کرد و دیگر از مشهد بیرون نرفت. در مشهد ایشان در کلیه ساعات روز و شب، برای رفع حوایج مردم و مستمندان، آماده بود و خدمت می کرد. ایشان مدتها بنا به مقتضیاتی در حومه شهر مشهد، ابتدا در ده «نخودک» و سپس در ده سمرقند ساکن شد. سرانجام دو ساعت بعد از طلوع آفتاب روز 17 شعبان سال 1361 در 82 سالگی دار فانی را وداع کرد. مدفن شریف او در صحن عتیق (کهنه) مشهد می باشد.

منـابـع

علی مقدادی- نشان از بی نشانها (نقل قول از پسر ایشان)

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها