دلایل عقلی و تاریخی بر لزوم اصل هدایت و رهبری

فارسی 2702 نمایش |

اصل ولایت و رهبری و فطرت
«پایه اسلام روی فطرت گذاشته شده است» احکام ضروری فطرت، در اسلام امضا شده و یکی از ضروریات و واضحات احکام فطرت به معنی که بیان کردیم، همان مسئله ولایت و رهبری است. و به واسطه نهایت وضوح مطلب بود که در زمان حیات رسول اکرم (ص) پس از هجرت با اینکه همه طرق و شعب ولایت و رهبری، از قبیل: اداره امور مردم و نصب ولات و قضات و اداره صدقات و اوقاف و تعلیم و تربیت عمومی و ارسال مبلغین و غیر آنها عملی می شد، به همین جهت: مسلمین از اصل لزوم این معنی، سوالی نکردند، با اینکه از بسیاری از امور غیر مهم مانند: حیض و اهله و انفاق سوال شده و آیاتی از قرآن کریم در خصوص آنها موجود است و همچنین جریان واقعه سقیفه بهترین گواه این مطلب است.

دلایل تاریخی فطری بودن رهبری امت اسلامی
در روز رحلت پیامبر که هنوز جسد مقدس رسول اکرم (ص) به خاک سپرده نشده بود، عده ای از مهاجرین و انصار صحابه، جسد مقدس را رها کرده و در سقیفه بنی ساعده برای انتخاب خلیفه تجمع کردند و طرح های بسیار ریخته، پیشنهاد می کردند.
یکی می گفت: خلیفه از انصار انتخاب شود و دیگری می گفت: از مهاجرین و سومی می گفت: از ما یک امیر و از شما یک امیر و همچنین در میان همه این گویندگان کسی پیدا نشد بگوید: اصل انتصاب خلیفه لزومی ندارد، یا دلیلی به لزومش نداریم و البته وجهی جز این نداشت که همه با فطرت خود درک می کردند که چرخ جامعه اسلامی بی گرداننده ای، خود به خود گردش نخواهد کرد و دین اسلام این معنی را که «در میان مسلمین باید حکومتی وجود داشته باشد» امضای قطعی نموده است.

دلیل نقلی بر فطری بودن ولایت
دلیل دیگر این آیه شریفه است: «و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیئا و سیجزی الله الشاکرین؛ و محمد جز فرستاده ‏اى كه پيش از او هم پيامبرانى آمده و گذشتند نيست آيا اگر او بميرد يا كشته شود از عقيده خود برمی ‏گرديد و هر كس از عقيده خود بازگردد هرگز هيچ زيانى به خدا نمی رساند و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش می ‏دهد.» (آل عمران/ 144) محمد پیامبر است مانند پیامران دیگری که پیش از وی آمده و دعوت کرده، سپس در گذشته اند، وی نیز گذرا بوده و همیشه میان شما نخواهد ماند و دین نیز دین خدا است، نه دین محمد، که با از میان رفتن وی از میان برود، او فقط سمت وساطت و رسالت را دارد. آیا اگر روزی پیامبر بمیرد یا کشته شود، از دین روگردان خواهید شد؟
از نقطه نظر سبب نزول، مسلم است که آیه شریفه در خصوص واقعه «جنگ احد» و هزیمت یافتن مسلمین نازل گردیده است در اثر صدمه ناگهانی که روز احد از ناحیه دشمن به شخص رسول اکرم (ص) وارد آمد، دفعتا شیوع یافت: محمد (ص) کشته شد، و در دنبال همین شایعه لشکر اسلام جز معدودی به این عذر که پس از کشته شدن رسول اکرم موجبی برای ادامه جنگ نیست، دست از قتال کشیده، منهزم شده، فرار را بر قرار ترجیح دادند.
خدای متعال آیه شریفه را در این خصوص نازل فرموده، مسلمین را مخاطب نمود، و به جهت هزیمتی که یافتند، مورد مذمت و ملامت و توبیخ قرار داد. چنانکه معلوم است، جماعت در این هزیمت به پرستش بت ها برنگشتند و مثلا: نماز و روزه را رد نکردند، تنها چیزی که گفتند این بود: پس از کشته شدن رسول اکرم (ص) دیگر برای چه جنگ نماییم یعنی یکی از فرایض دین را که نیازمند به سازمان اداره کننده است و در زمان حیات پیامبر بوده، می خواستند پس از وی ترک نمایند، خدای تعالی در خصوص همین نکته توبیخ و ملامتشان می نماید و تنها قتل را مورد گفتگو قرار نمی دهد، بلکه پای موت طبیعی را نیز به میان می کشد.

امری بودن مسئله ولایت و رهبری
پس از در گذشت رسول اکرم «خواه با مرگ، خواه با قتل» سیرت و سنتی که با بعثت ایشان به وجود آمده است، مطلقا باید محفوظ مانده، به هیچ وجه ترک نشود، زیرا آن حضرت رسولی بیش نیست و دین از آن خداست و تا خدا خدا است، دینش نیز از آن اوست. پس از رسول اکرم سازمان ولایت و رهبری تا روز قیامت باید زنده بماند و جامعه اسلامی حکومتی برپا داشته باشد، سازمان های اداری تعلیم و تربیت و تبلیغ و سازمان مالی و دفاعی و اقتصادی و قضایی و غیر آنها، جریان خود را ادامه دهند.
چنانکه روشن است آیه شریفه به دلالت التزام به مسلمین ولایت می دهد که شئون اجتماعی اسلام را چنانکه در زمان رسول اکرم زنده بود، به همان نحو زنده نگاه دارند، یعنی مقام ولایت، احکام و قوانین ثابته دین را که شریعت اسلام نامیده می شود و هرگز تغییر بردار نیست، اجرا نموده و متخلفین را طبق دستورات روشن دینی مجازات کند و برای اداره امور کلیه شئون اجتماعی جامعه اسلامی به نحوی که مصلحت اسلام و مسلمین مقتضی است، احکام و فرامینی که به حسب تغییر مصالح اوقات قابل تغییر است صادر نماید.

منـابـع

سید محمدحسین طباطبایی- معنویت تشیع- صفحه 73-75

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد