ادله اثبات علم خدا

فارسی 4038 نمایش |

براى اثبات علم خداوند ادله متعددى اقامه کرده اند از جمله:
الف) واجب الوجود مجرد است و هر مجردى به ذات خود عالم است پس واجب الوجود به ذات خود عالم است. دو مقدمه این برهان در فلسفه به صورت قاطع به اثبات رسیده است. در اینجا به همین مقدار اشاره مى کنیم که تجرد ذات حق و مبرا بودن او از جسمیت و مادیت لازمه واجب الوجود بودن و غناى ذات حق است زیرا لازمه مادیت، ترکیب و فقر و نیاز و محدودیت زمانى و مکانى و امتداد مقدارى است، علاوه بر این که در عالم ماده، علیت افاضى و هستى بخشى راه ندارد و حال آن که خداوند، هستى بخش و فیاض جهان است. در توضیح مقدمه دوم مى گوییم: همان گونه که قبلا به اثبات رسید هر جا که علم مطرح مى شود، حضور مطرح خواهد بود و نیز هر جا که حضور در کار باشد علم هم در کار است، با توجه به این که در مجردات، غیبت و حجاب مادى در کار نیست، قهرا موجود مجرد نسبت به ذات خویش حضور دارد بلکه عین حضور است بنابراین خداوند به ذات خویش علم دارد. این دلیل، علم خداوند به ذات خود را به اثبات مى رساند.
ب) علم از کمالات وجودى است و واجب الوجود واجد همه کمالات وجودى است؛ بنابراین واجب الوجود واجد کمال علمى است. دو مقدمه این برهان نیز در جاى خود به اثبات رسیده است. این که علم از کمالات وجودى است و جهل، امر عدمى و نقص و کاستى است در آن شکى نیست. رابطه میان جهل و علم، عدم و ملکه است، با توجه به این که جهل، فقدان و نقص است مقابل آن یعنى علم، کمال خواهد بود. درباره مقدمه دوم (واجب الوجود واجد همه کمالات وجودى است) مى توان گفت اگر خداوند واجد یک وصف کمالى و وجودى نباشد، قهرا ناقص و نیازمند و محدود خواهد بود که لازمه این امور ممکن الوجود و ماهیت دار بودن ذات حق است و این با واجب الوجود بودن او قابل جمع نیست. این دلیل نه تنها علم به ذات را ثابت مى کند، علم به مخلوقات را نیز ثابت خواهد کرد و نه تنها اصل علم خدا را ثابت مى کند بلکه اطلاق و عدم محدودیت او را نیز به اثبات مى رساند.
ج) علم از کمالاتى است که در برخى از مخلوقات مانند فرشتگان، انسان و حیوان وجود دارد و از آنجا که اگر هر کمال وجودى در معلول باشد، باید همان کمال به نحو اکمل و اتم در علت ایجادى وجود داشته باشد، قهرا خداوند باید برخوردار از علم باشد. مقدمه اول به خاطر بداهت، بى نیاز از اثبات است و درباره مقدمه دوم مى توان گفت که معلول با همه کمالاتش چیزى جز جلوه و پرتوى از علت نیست، استقلال و انفصال معلول از علت خویش با معلولیت او که عین ربط و وابستگى به علت است منافات دارد بنابراین هر کمالى که در معلول یافت شود باید مرتبه اکمل آن در علت وجود داشته باشد. این برهان، علم واجب هم به ذات خویش و هم به مخلوقات را ثابت مى کند اما نمى تواند علم نامتناهى او را ثابت کند.
د) سابقا در شمارش انواع علم حضورى، علم علت ایجادى به معالیل خود را یکى از اقسام علم حضورى دانستیم و بر این مدعا دلیل قاطعى اقامه کردیم. مسلما با این بیان، علم خداوند به همه موجودات عالم هستى که مخلوق و معلول اویند ثابت مى شود و با توجه به این که در همان بحث این نکته نیز به اثبات رسید که هر عالمى به ذات خویش نیز علم حضورى دارد، علم حق به ذات خویش نیز به اثبات مى رسد.
ه) تشکیلات و نظامهاى دقیق و حیرت انگیزى که در مخلوقات مشاهده مى شود، نشان مى دهد که خلقت، از روى تصادف نیست و علم و اراده و تدبیرى در کار است. بنابراین، مطالعه نظم و اتقان دستگاه صنع، مى تواند ما را به وجود علم وسیع و گسترده در صانع مدبر رهنمون گردد.
و) خدا علت همه موجودات جهان هستى است. علم به علت مستلزم علم به معلول مى باشد پس خداوند به تمام جهان هستى علم دارد. مقدمه اول در جاى خود مبرهن است و در اینجا نیازى به اثبات آن نیست. در مورد مقدمه دوم باید گفت علم تام به علت در واقع علم به حیثیت علیت او هم خواهد بود زیرا حیثیت علیت علت، از علت انفکاک پذیر نیست، همان گونه که حیثیت معلولیت از معلول منفک نیست. بنابراین با توجه به این که خداوند، علت حقیقى همه موجودات جهان هستى است و با عنایت به این که خداوند نسبت به ذات خود علم کامل دارد پس به همه مخلوقات خود نیز علم کامل خواهد داشت.

منـابـع

عباس نیکزاد- مقاله پژوهشی در باب علم باری تعالی- مجله رواق اندیشه شماره 26

سید محمدحسین طباطبایی- اصول فلسفه

کلیــد واژه هــا

1 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

1 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد