دیدگاه قرآن پیرامون عالم برزخ

فارسی 2213 نمایش |

«برزخ» به معنی چیزی است که در میان دو شیء حایل شود، سپس این معنی توسعه یافته و به هر امری که در میان دو چیز یا دو مرحله قرار گیرد، اطلاق شده است. در اینجا منظور از «برزخ»، جهانی است که میان دنیا و عالم آخرت قرار دارد یعنی هنگامی که روح از بدن جدا می شود، پیش از آنکه بار دیگر در قیامت به بدن اصلی باز گردد، در عالمی که میان این دو عالم است و برزخ نامیده می شود قرار خواهد داشت. برای اثبات عالم برزخ، دلیل عمده ما دلائل نقلی و آیات و روایات است، هرچند این مسئله از طرق عقلی، یا حسی ( از طریق تماس و ارتباط با ارواح ) نیز امکان پذیر است. قرآن مجید گرچه بحث زیادی در مورد برزخ ندارد، و نسبتا از کنار این مسأله ساده گذشته است، ولی با این حال، تعبیرات صریح و روشنی در آیات متعدد در این زمینه دارد که می تواند اصول کلی مربوط به جهان برزخ را برای ما روشن سازد. با این اشاره به قرآن باز می گردیم و به ایات زیر گوش جان فرا می  دهیم:

1- حتی إذاجاء احدهم الموت قال رب ارجعون- لعلی اعمل صالحا فیما ترکت کلا انها کلمه هو قائلها  ومن رائهم برزخ الی یوم یبعثون (مومنون/ 99 - 100)

2- ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون فرحین بما آتاهم الله من فضله ویستبشرون بالدین  لم یلحقوا بهم من خلفهیم الاخوف علیهم ولا هم یحرنون ( آل عمران/ 169-170)

3- ولا تقولوا یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون ( بقره/ 154)

4- النار یعرضون علیها غدوا وعشیا ویوم تقوم الساعه ادخلوا آل فرعون اشد العذاب – واذیتحاجون فی النار فیقون الضعفاء للذین استکبروا انا کنا لکم تبعا فهل مغنوی عنا نصیبا من النار (مومن/ 46-47)

5- مما خطیئاتهم اغرقوا فادخلوا نارا فلم یجدوا لهم من دون الله انصارا  (نوح /25)

6- قیل ادخل الجنه قال یا لیت قومی یعلمون - بما غفرلی ربی وجعلنی  من المکرمین (یس/26-27)

7- ویوم تقوم الساعه یقسم المجرمون مالبثوا غیر ساعه کذلک کانوا یوفکون (روم/ 55)

8- قالوا ربنا امتنا اثنین واحییتنا اثنتین فاعترفنا بذنوبنا  فهل الی خروج من سبیل (مومن/ 11)

ترجمه:
1- تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد می گوید: پروردگار من! مرا بازگردان شاید در آنچه ترک کردم ( و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم (به او می گویند) چنین نیست این سخنی است که او به زبان می گوید (و اگر باز گردد برنامه اش همچون سابق است) و پشت سر آنها برزخی است تا روزی که برانگیخته می شوند.

2- (ای پیامبر) هرگز گمان مبر آنها در راه خدا کشته شده اند مردگانند، بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند – آنها به خاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به آنها بخشیده است خوشحالند و به خاطر کسانی که ( مجاهدانی که ) بعد از آنان محلق نشدند (نیز) خوشوقتند ( زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان می بینند و می دانند) که نه ترسی بر آنها است و نه غمی خواهند داشت.

3- و به آنها که در راه خدا کشته می شوند مرده مگوئید، بلکه آنها زندگانند ولی شما نمی فهمید.

4- عذاب آنها آتش است که هرصبح و شام بر آن عرضه می شوند و روزی که قیامت برپا می شود دستور می دهد آل فرعون را در سخت ترین عذابها وارد کنید، به خاطر بیاور هنگامی را که در آتش دوزخ با هم محاجه می کنند، ضعفاء به مستکبران می گویند: ما پیرو شما بودیم آیا ( امروز) سهمی از آتش به جای ما پذیرا می شوید؟!

5- ( آری سرانجام) همگی به خاطر گناهانشان غرق شدند و در آتش دوزخ وارد شدند و جز خدا یاورانی برای خود نیافتند!

6- (سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد وارد بهشت شو گفت: ای کاش قوم من می دانستند – که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی داشتگان قرار داده است.

7- و روزی که قیامت برپا شود گنهکاران سوگند یاد می کند که جز ساعتی (در عالم برزخ) درنگ نکردند! اینچین آنها از درک حقیقت محروم می شدند.

8-  آنها می گویند پروردگارا! ما را دوبار میراندی و دوباره زنده کردی اکنون به گناهان خود معترفیم، آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟!

تفسیر و جمع بندی
برزخ و ویژگیهایش
نخستین آیه، بحث را از چگونگی وضع کفار و ظالمان و مجرمان آغاز کرده، می فرماید: آنها همچنان به راه نادرست خویش ادامه می دهند «تازمانیکه مرگ یکی از آنان فرا رسد، در این حال می گوید: پروردگارا! مرا برگردانید شاید عمل صالحی انجام دهم در آنچه ترک کردم» (و گذشته تاریک خودم را جبران نمایم) (حتی إذاجاء احدهم الموت قال رب ارجعون- لعلی اعمل صالحا فیما ترکت)، اما به زودی با جواب منفی آمیخته با دلیل و برهان روبرو می شود، به او می گویند: «چنین نیست، این سخنی است که او به زبان می گوید» (و اگر بازگردد همان برنامه های سابق را تکرار می کند) (کلا انها کلمه هو قائلها) سپس می افزاید: «و پیش روی آنها برزخی است تا روزی که مبعوث می شوند» (و من رائهم برزخ الی یوم یبعثون).

آغاز این آیه اشاره به منزلگاه اول یعنی منزلگاه «مرگ» است، و پایان آن اشاره به منزلگاه دوم یعنی «برزخ» است. گرچه بعضی اصرار دارند که برزخ را در اینجا به معنی حائلی که در میان انسان و درجات عالی بهشت قرار دارد تفسیر کنند، ولی جمله «الی یوم یبعثون» ( تا روز رستاخیز) قرینه روشنی است بر اینکه عالم برزخ مرحله ای قبل از روز رستاخیز و بعد از مرگ است. بعضی نیز برزخ را به معنی مانعی برای بازگشت به این دنیا تفسیر کرده اند، این معنی نیز با ذیل آیه که می گوید این برزخ تا روز قیامت ادامه دارد سازگار نیست (دقت کنید).

به این ترتیب آیه فوق به وضوح اشاره به وجود چنین عالمی در میان دنیا و آخرت می کند. تعبیر به «وراء» گاه به معنی «پشت سر» و گاه به معنی «پیش رو» است، چرا که این واژه از ماده  وری (بر وزن سعی) به معنی پوشانیدن است، و کسانی که مثلا در یک طرف دیوار قرار دارند طرف دیگر که برای آنها پوشیده نیست «وراء» محسوب می شود، بنابراین  انسان در هر سمت دیوار باشد، طرف مقابل «وراء » است. در روایتی  از امام صادق (ع) می خوانیم که فرمود: «من از برزخ درباره شما می ترسم». راوی سوال کرد: «برزخ چیست؟» فرمود: «برزخ همان قبر است از آن زمانی که انسان می میرد تا روز قیامت». و در حدیث دیگری از امام علی بن الحسین (ع) آمده است: «قبر باغی از باغهای بهشت، یا حفره ای ازحفره های دوزخ است».

دومین آیه، نخست روی را به پیامبر (ص) کرده، با صراحت می گوید: «هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند» (و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون).

و در سومین آیه روی سخن را به همه مومنان کرده، صریحا می گوید: «به آنها که در راه خدا کشته شدند مرده مگوئید بلکه آنها زنده اند ولی شما نمی فهمید»‌ (و لا تقولوا یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون).

هر دو آیه از دلائل روشن وجود عالم برزخ است (هر چند تنها در مورد شهیدان سخن می گوید) زیرا در هر دو مورد سخن از زنده بودن شهیدان و حتی روزی گرفتن آنها و حضورشان در محضر قرب خدا است. عجب اینکه بعضی از مفسران بدون توجه به تعبیراتی که در این آیات و آیات بعد از آن آمده که همگی حکایت از حیات شهداء ( حیات به معنی واقعی کلمه) می کند دست به توجیهاتی زده اند که حیات را به مفهوم  مجازی آن منعکس می کند، مانند زنده بودن نام و آثار آنها، زنده بودن هدایت و طاعت و دین آنها، و یا زنده شدن روز قیامت از قبور! آیا آنها دقت نکرده اند که قرآن می گوید شهداء نزد پروردگارند. روزی داده می شوند به خاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به آنان داده خوشحالند ترسی از آینده و غمی از گذشته ندارند.

این تعبیرات چگونه با آن مفاهیم مجازی سازگار است؟ به علاوه می فرماید: شما زندگانی آنها را درک نمی کنید، اگر حیات به معنی نام و نشان و هدایت و دین باشد برای همه قابل درک است. ظاهر این است این دسته از مفسران نتوانسته اند حیات برزخی  را دقیقا هضم کنند، و «چون ندیدند حقیقت، راه افسانه زدند» ولی همانگونه که فخررازی در تفسیر خود می گوید: غالب مفسران براین هستند که حیات در اینجا حیات حقیقی است.

مرحوم طبرسی در مجمع البیان هر چند چهار تفسیر برای آیه ذکر می کنند، ولی تفسیر اول را که حیات حقیقی است به عنوان تفسیر صحیح آیه برمی گزیند. دیگر از عجائب اینکه به نقل تفسیر «المیزان» بعضی از مفسران آیه را مخصوص «شهدای بدر» می دانند و می گویند شامل سایر شهیدان نمی شود! ( باید توجه داشت که شأن نزول آیه اول طبق تصریح مفسران شهدای احد است و شأن نزول آیه دوم شهدای بدر ولی به هر حال شأن نزول محدودیتی  برای مفهوم آیه در هیچ مورد ایجاد نمی کند و آیه همه شهدا را به طور مطلق در بر می گیرد).

جالب اینکه مرحوم علامه طباطبائی بعد از اشاره به این تفسیر می افزاید: بعضی از مفسران در تفسیر آیه قبل از این آیه (یعنی آیه 153 بقره) که دستور به استعانت جستن از صبر می دهد، از خداوند صبر و شکیبائی در برابر این سخنان لا طائل نموده است! ولی به هرحال آیه تنها از شهدای راه خدا سخن می گوید بی آنکه غیر آنها را نفی کند، اینجا است که این سئوال مطرح می شود: اگر حیات برزخی برای همه انسانها است، پس شهیدان چه فضیلتی بر دیگران دارند؟! پاسخ این سوال روشن است، فضیلت آنها در نوع حیات آنها است، حیاتی در جوار رحمت و در پیشگاه خدا، قرب و غرق انواع نعمتها  و روزی های الهی، مسلما حیات برزخی دیگران آمیخته با این برکات نیست.

چهارمین آیه در واقع نقطه مقابل آیات شهداء  است چرا که از عذاب «فرعونیان» در برزخ سخن می گوید، می فرماید: «سرانجام عذابهای شدید بر آل فرعون نازل شد» (و حاق بال فرعون سوء العذاب) سپس این عذاب الهی را چنین شرح می دهد: «عذاب آنها همان آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه می شوند، و روزی که قیامت بر پا می گردد خداوند دستور می دهد که آل فرعون را در سختترین عذابها وارد کنید» (النار یعرضون علیها غدوا وعشیا ویوم تقوم الساعه ادخلوا آل فرعون اشد العذاب).

روشن است که این آتشی که در این آیه به آن اشاره شده که آل فرعون صبح و شام بر آن عرضه می شوند دوزخ برزخی است، چرا که در پایان آیه مجازات آنها در قیامت به طور جداگانه آمده است، و لذا غالب مفسران این آیه را به عالم برزخ و عذاب قبر  تفسیر کرده اند. قابل توجه اینکه در مورد عذاب برزخی آل فرعون می گوید: «آل فرعون هر صبح و شام بر آتش عرضه می شوند» ولی در مورد عذاب اخروی آنها می فرماید: «دستور داده می شود آنها را داخل شدیدترین عذاب کنند». از تفاوت این دو تعبیر (عرضه داشتن و داخل کردن) چنین استفاده می شود که منظور از آتش همان آتش دوزخ است، منتها در جهان برزخ از دور آن را مشاهده می کنند و ناراحت می شوند و در عالم قیامت از نزدیک و با ورود در آن. این مجازات در برزخ، صبح و شام است و در قیامت مستمر و دائم.

حدیثی که از پیامبر اکرم(ص) در این زمینه نقل شده به وضوح این معنی را تأیید می کند، می فرماید: «هنگامی که یکی از شما از دنیا برود جایگاه او صبح و شام به او عرضه می شود، اگر از اهل بهشت باشد جایگاهش در بهشت، و اگر از اهل دوزخ باشد جایگاهش در دوزخ ، و به او گفته می شود این جایگاه تو است هنگامی که خداوند تو را در قیامت مبعوث می کند».

از این روایات استفاده می شود که مسأله مخصوص به آل فرعون نیست بلکه همگان را شامل  می شود. آیا برزخیان تنها از طریق مشاهده جهنم و بهشت شکنجه می بینند، یا شاد می شوند؟ یا این دو در ظاهر وجود آنها نیز اثر می گذارد؟ همانگونه که اگر انسانی از نزدیک گودال آتشی رد شود گرمای آتش گاهی صورت او را می سوزاند، و یا اگر از نزدیک باغ خرم و سرسبزی بگذرد و نسیم روح افزا و خوشبوی آن او را به نشاط می آورد، و یا از هر دو طریق پاداش و کیفر می بینند؟ (روحانی و جسمانی البته منظور جسم مثالی و برزخی است) احتمال سوم از همه مناسبتر است.

این نکته نیز قابل توجه است که ظاهر آیه می گوید: آل فرعون بر آتش عرضه می شوند، ولی بعضی از مفسران گفته اند این تعبیر کنایه از عکس آن است یعنی آتش بر آنها عرضه می شود، همانگونه که گفته می شود: «من شتر را بر حوض آب عرضه داشتم» یعنی آب را بر او عرضه کردم (تعبیری که در حدیث از پیغمبراکرم(ص) بود نیز همین معنی را تأیید  می کند، زیرا می فرمود: محل آنها در بهشت و دوزخ بر آنها عرضه می شود).

در پنجمین آیه که سخن از «مومن آل یس» است ( همان مرد با ایمانی که شرح سرگذشت او در سوره «یس» آمده، او به یاری رسولان مسیح (ع) که به شهر «انطاکیه» آمده بودند برخاست، و مردم را نصیحت کرد و اندرز داد که از این رسولان پیروی کنند، ولی قوم لجوج و گنهکار نه تنها به سخنان این مومن پاکباز توجهی نکردند، بلکه بر او شوریدند و شهیدش کردند) می فرماید: «به او گفته شد وارد بهشت شو،  گفت: ایکاش قوم من می دانستند که پروردگارم مرا آمرزید و در صف گرامی شدگان قرار داد» (قیل ادخل الجنه قال یا لیت قومی یعلمون- بما غفرلی ربی و جعلنی من المکرمین).

روشن است که این جنت، بهشت قیامت نیست، بلکه بهشت برزخی است، زیرا مومن آل یس در اینجا آرزو می کند که قومش در دنیا از سرنوشت او آگاه شوند، و بدانند چگونه خداوند او را مشمول غفران قرار داده و گرامی داشته است؟ مرحوم «طبرسی» در«مجمع البیان»  می گوید: این آیه دلالت بر نعمتهای قبر (برزخ) می کند، چون مومن آل یاسین این سخن را هنگامی  بیان کرد که قوم او زنده بودند، و هنگامی که نعمت در قبر تصور شود عذاب قبر نیز ممکن  است. در بسیاری از تفاسیر آمده است که این مرد با ایمان شخصی بنام «حبیب نجار» بود و اینکه «مومن آل یس» در بعضی از روایات نامیده شده ظاهرا به خاطر آن است که مرد با ایمانی بوده که شرح حال او در سوره «یس» آمده است، و لذا بعضی گفته اند که «آل» در اینجا  زائد است و به معنی «مومن یس» می باشد.

ششمین آیه آشاره به وضع مجرمان در قیامت می کند و می فرماید: «آن روز که قیامت برپا شود گنهکاران سوگند یاد می کنند که جز ساعتی توقف نکردند» (و یوم تقوم الساعه یقسم المجرمون مالبثوا غیر ساعه) سپس می افزاید: «آنها در گذشته این گونه از درک حقیقت محروم می شدند» (کذلک کانوا یوفکون) گرچه در این آیه سخن از محل توقف آنها به میان نیامده ، ولی آیه بعد از آن گواه بر این است که منظور توقف در جهان برزخ است، چرا که می گوید: «کسانی که علم و ایمان به آنها داده شده به مجرمان می گویند: شما به فرمان خدا تا روز رستاخیز درنگ کردید، و حالا روز رستاخیز است، ولی شما نمی دانستید»! ( و قال الذین اوتو العلم و الایمان لقد لبثتم فیکتاب الله یوم البعث و هذا یوم البعث و لکنکم کنتم لا تعلمون).

این تعبیر نشان می دهدد که توقف آنها تا روز قیامت ادامه دارد، و این جز در مورد برزخ صحیح نیست. جمعی از مفسران بزرگ همین تفسیر را برگزیده اند که آیه اشاره به حیات برزخی می کند، در حالی که بعضی آن را اشاره به توقف در دنیا می دانند که مجرمان آن را بسیار کم می شمرند، همچون ساعتی زودگذر ، و گاه آیه 46 سوره نازعات را نیز گواه برآن گرفته اند که می فرماید: "کانهم یوم یرونها لم یلبثوا الا عشیه  وضحاها" «آن روز که قیامت را مشاهده می کنند گوئی توقفشان (در دنیا) جز شامگاه یا صبحگاهی بیشتر نبوده است»! ولی هیچ نشانه روشنی در همین آیه وجود ندارد، که منظور توقف در دنیا باشد، بلکه در آن نیز احتمال توقف در عالم برزخ وجود دارد. از این گذشته آیه مورد بحث با توجه به اینکه پایان این توقف را روز قیامت ذکر می کند نمی تواند تفسیری جز «برزخ» داشته باشد. در اینجا این سوال پیش می آید که چگونه آنها مدت طولانی عالم برزخ را این گونه کوچک و کم می شمرند؟

پاسخ این سوال با توجه به یک نکته روشن است، و آن اینکه: هنگامی که به انسان وعده شیرین و جالبی داده شود و آتش شوقش برای وصول به آن لحظه برافروخته تر گردد ساعات و دقایق بر او بسیار دیر می گذرد، و گاه یک ساعت به منزله روزها و سالها است، به عکس هنگامی که وعده مجازات دردناکی داده شود انسان میل دارد چرخ زمان متوقف گردد، و گاه روزها و ماهها به قدری در نظرش به سرعت می گذرد که گوئی لحظه ها و دقایقی بیشتر نبوده است، و چنین است سرنوشت مجرمان در قیامت!

درست است که در عالم برزخ نیز از عذاب الهی بی نصیب نیستند اما عذاب برزخی کجا، و عذاب عالم قیامت کجا؟! این احتمال نیز وجود دارد که عالم برزخ بعد از آغاز عذاب قبر برای گروهی حکم خواب را دارد، و طبیعی  است که آنها بعد از قیام قیامت که به منزله بیداری است ندانند چه مقدار توقف کرده اند؟ و از آنجا که در برزخ همه حقایق بر انسان منکشف و آشکار نمی شود، جای تعجب نیست که این گونه امور بر آنها مخفی بماند، البته در قیامت که «یوم البروز» است حقایق به خوبی آشکار می گردد.

در هفتمین آیه مورد بحث از زبان کفار چنین نقل می کند که در قیامت به پیشگاه خداوند عرضه می دارند: «پروردگارا! ما را دو بار میراندی، و دو بار زنده کردی، اکنون به گناهان خود معترفیم، آیا راهی برای خروج  (از دوزخ) وجود دارد»؟ (قالوا ربنا امتنا اثنین واحییتنا اثنتین فاعترفنا بذنوبنا  فهل الی خروج من سبیل). دلالت این آیه بر وجود جهان برزخ از این نظر است که تصور دو مرگ و دو حیات بدون قبول عالم برزخ  ممکن نیست، مرگ از این زندگی دنیا و سپس حیات برزخی و باز مرگ از حیات برزخی و سپس زندگی در عالم آخرت. این به خاطر آن است که در پایان این جهان و به اصطلاح به هنگام نفخه صور، نه تنها انسانها که همه فرشتگان و ارواح مردگان که در قالبهای مثالی در جهان برزخ هستند به مقتضای "فصعق من فی  السماوات و من فی الارض" (زمر/ 68) می میرند، و کسی جز ذات پاک خدا در آن روز زنده نمی ماند، بنابراین بعد از حیات برزخی نیز مرگی وجود دارد. و اما حیات عالم دنیا از این حساب خارج است، چون در آیه شریفه سخن از دو حیات بعد از مرگ است، حیات دنیا بعد از مرگ نیست. ولی بعضی احتمال داده اند که منظور از مرگ اول، قبل از وجود انسان در دنیا در زمانی که خاک بود می باشد، بنابراین زندگی اول نیز زندگی این دنیا خواهد بود، و مرگ دوم در پایان این جهان است و حیات دوم در رستاخیز، شبیه چیزی که در آیه 28 بقره آمده است "کیف تکفرون بالله و کنتم امواتا فاحیا کم ثم یمیتکم ثم یحییکم ثم الیه ترجعون" «چگونه به خدا کافر می شوید درحالی که مرده بودید، شما را زنده کرد، بعد می میراند، و بار دیگر زنده می کند، سپس به سوی او باز می گردید». ولی روشن است که تعبیر به «مرگ اول» صحیح است، اما «میرانیدن» صحیح نیست، به تعبیر دیگر زمانی که انسان خاک بود مرده بود، نه اینکه خداوند او را میرانده بود، چون میرانیدن حتما باید بعد از حیات باشد، بنابراین تعبیر آیه مورد بحث جز با تفسیر اول (عالم برزخ) تطبیق نمی کند، مگر اینکه برای میراندن معنی مجازی در نظر گرفته شود، و آن هم بدون قرینه جایز نیست. بعضی نیز به این آیه استدلال برای حیات در قبر کرده اند، حیاتی که بعد از مدت کوتاهی به مرگ می انجامد ( و در واقع آن هم نوعی حیات برزخی موقت است).

نتیجه بحث
از مجموع آیات هفتگانه فوق قرآن مجید درباره عالم برزخ (جهانی که فاصله میان این دنیا و عالم آخرت است) تا حد زیادی روشن می شود و به فرض که بعضی از این آیات جای گفتگو داشت باشد صراحت آیات دیگر (مانند آیات نخستین) جائی برای تردید باقی نمی گذارد. به علاوه تعبیر از مرگ به «توفی» (قبض ارواح) در آیات متعدد قرآن اشاره زنده و روشنی به وجود جهان برزخ است. منتها در آیات قرآن شرح زیادی درباره جزئیات جهان برزخ به چشم نمی خورد، و تنها اصل وجود این جهان و بخشی از پاداشهای نیکوکاران و مجازاتهای بدکاران در آن آمده است، ولی در اخبار و روایات  اسلامی تفاصیل زیادی در این زمینه وجود دارد.

منـابـع

ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن (معاد در قرآن مجید)- جلد 5- از صفحه 443 تا 456

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد