طبقه بندی مردم از دیدگاه امام سجاد(ع)

فارسی 1783 نمایش |

دنیای امروز گرفتار گرگ صفتانی شده است که با درنده خویی ها دم از اصلاح عالم می زنند و بر وحشت و اضطراب عالمیان می افزایند. روایتی نقل شده است که "زراره بن اوفی" می گوید:

"دخلت علی علی بن الحسین"

«بر حضرت امام سید الساجدین علیه السلام  وارد شدم»

"فقال یا زراره الناس فی زماننا علی سته طبقات"

ای زراره! مردم در زمان ما شش طبقه هستند. امام علیه السلام زمان خودشان را فرموده اند. لابد در همه ی زمان ها جامعه ی انسانی همین کونه است تا زمانی که وجود اقدس حضرت ولی عصر علیه السلام ظهور کند.

"اسد و ذئب و ثعلب وکلب و خنزیر و شاه"

گروهی شیر، گروهی گرگ، گروهی روباه، گروهی سگ، گروهی خوک و گروهی هم گوسفندند. بعد فرمود:

"اما الاسد فمولوک الدنیا"

اما شیرها، پادشاهان دنیا هستند. جبارانی که غیر از دنیا و منافع مادی، هیچ چیز نمی فهمند. فقط می کوشند به مقام و جاه و ریاست برسند و شهوات خودشان را اشباع  کنند. اینها شیرند.

"یحب کل واحد ان یغلب ولا یغلب"

همه ]شیرها[ تلاش می کنند دیگران را بکوبند و خودشان مغلوب کسی نشوند. همه اش در فکر این هستند که بکوبند و ببلعند و از بین ببرند. خصوصیت شیر، همین کوبیدن است.

"و اما الذئب فتجارکم"

«اما آن ها که گرگند، مردم تجارت پیشه هستند که در تجارت، فقط منافع مادی را در نظر دارند».

"یذمون اذا اشترا و یمدحون اذا باعوا"

وقتی می خواهند متاعی را بخرند، آن قدر عیب و نقص برای آن می تراشند تا بی ارزش بشود و پول کمی در مقابل آن بدهند و وقتی می خواهند بفروشند، از متاع خود  تعریف و تبلیغ فراوان می کنند تا پول بیشتری بگیرند. امام سجاد علیه السلام از این تعبیر به گرگ کرده است. این کار در اسلام مذمت شده است. مسلمان باید در معامله، صادق باشد. در متاع خود اگر عیبی هست آشکارا بگوید و اگر هم نیست تبلیغ و تعریف بیجا نکند. متاع دیگران را هم بی ارزش و کم ارزش نشان ندهد و صحت و کمالش را کتمان نکند.

"و اما الثعلب فهولاء الذین یاکلون  بادیانهم»"

«اما روباه آن کسانی هستند که دین را وسیله ی رسیدن به منافع مادی قرار داده اند و مال مردم را به دینشان می خورند.»

"ولایکون فی قلوبهم ما یصفون بالسنتهم"

«با زبان چیزی می گویند که در قلب، آن را ندارند».

"و اما الکلب یهر علی الناس بلسانه"

«اما سگ آن کسی است که با زبانش به مردم هجوم می برد و آن ها را نیش می زند».

"و یکرهه الناس من شر لسانه"

«مردم از شر زبانش دوست ندارند با او هم صحبت و هم مجلس شوند».

"و اما الخنزیر فهولاء المخنثون و اشباههصم لا یدعون  الی فاحشه الا اجابوا"

«مردم پست و فرومایه ای که غرق در شهوات نفسانی هستند و به کار زشتی که دعوتشان کنی، مضایقه نمی کنند، صفت خوک دارند.»

"واما الشا"

«و اما گوسفند»

"فالذین  تجز شعور هم و یوکل لحومهم ویکسر عظمهم"

«بیچارگانی هستند که پشمشان را می چینند و گوشتشان را می خورند و استخوانشان را هم می شکنند».

"فکیف تضنع الشاه بین اسد  ذئب و ثعلب و کلب وخنزیر"

«حال چه کند این گوسفند بیچاره در میان این پنج حیوان درنده و چگونه خود را از شر آن ها نگه دارد»؟

منـابـع

سیدمحمد ضیاء آبادی- تفسیر سوره یوسف - از صفحه 468 تا 470

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها