خوردن مال یتیم، یکی از گناهان کبیره

فارسی 1931 نمایش |

یکی از گناهان کبیره، خوردن مال یتیم، یعنی طفلی که به حد بلوغ نرسیده و پدرش مرده است می باشد. حضرت رسول (ص) و حضرت امیرالمومنین (ع) و حضرات کاظم و رضا و جواد علیهم السلام خوردن مال یتیم را از گناهان کبیره شمرده اند و از گناهانی است که خداوند وعده آتش بر آن داده بلکه تصریح به کبیره بودن آن فرموده و می فرماید: "ان الذ ین یأللون أموال الیتامی ظلما انما یأکلون فی بطونهم نارا  و سیصلون  سعیرا"، «به درستی که آنان که با جرأت می خورند و تلف می نمایند اموال یتیمان را از روی بیدادگری  و ستم، جز این نیست که در شکم های خویش آتشی را می خورند ( یعنی  پر می سازند شکم های خود را به چیزی که ایشان را به آتش جهنم می کشاند) و زود باشد که در آتش  افروخته شده انداخته شوند ( سوره نساء/ آیه 10).

در تفسیر کبیر مذکور است که روز قیامت خورنده مال یتیم که به محشر وارد می شود آتشی از درون او زبانه می کشد و دود از دهان و بینی و گوش و چشمش بیرون می آید، به این نشانه همه کس او را می شناسد که خورنده مال یتیم است. و جمله "سیصلون  سعیرا" نهایت تهدید است تا معلوم شود که خوردن مال یتیم سبب تام برای داخل شدن در آتش جهنم است نه سبب ناقص ضعیفه. بلکه کبیره ای است از کبائر عظیمه. و نیز می فرماید: «و مالهای یتیمان را ای اولیای آنها که به حکم ولایت یا وصایت بر آنان تسلط دارید، به ایشان بدهید، یعنی در حال کوچکی برایشان انفاق کنید و تنگ نگیرید، و بعد از بلوغ همه را به آنهات تسلیم نمائید، و بدل نگیرید ناپاک را به پاک یعنی مال حرام را که ملک یتیمان است به مال حلال که متعلق به خود شما است بدل نگیرید، مراد آن است که نیک از مال یتیم را در حق  شما خبیث است فرا مگیرید، و رها مکنید مال پستی را که نسبت به شما طیب و پاکیزه است. خلاصه دست درازی به مال یتیم نکنید به اینکه مال پر قیمت او را بردارید و به جایش مال کم قیمت و پست خود را بگذارید. و مخورید و منتفع نشوید به مال یتیمان در حالی که با مال خود، آن را داخل کنید به درستی که خوردن مال یتیم یا تبدل یا خیانت در آن نزد پروردگار  گناهی بزرگ است» ( سوره نساء / آیه2) و نیز می فرماید: «و باید بترسند از خشم و انتقام الهی آنانکه اگر ذریه ناتوانی پس از مرگ خود باقی گذارند بر ضایع شدن و بدون سرپرست دل سوز ماندن آنها  بترسند» ( سوره نساء / آیه9). پس باید درباره ظلم به یتیمان مردم از خدا بترسند و برحذر باشند و به درستی در گفتار و کردار با آنها رفتار کنند، و خلاصه کسی که بر فرزندانش بترسد که پس از مردنش ضایع و مورد ستم و پامال شدن حقوقشان گرفتار شوند، پس درباره یتیمان مردمان از خدا بترسد و تقوی را رعایت کند و از ستم و تجاوز به حقوق آنها خودداری کند زیرا از آثار ظلم به یتیمان مردم رسیدن ظلم به فرزندان او است به این که هر بلائی بر سر یتیمان مردم در بیاورد و حقوق آنان را ضایع نماید همانگونه بر سر ایتام و بازماندگان خودش خواهد آمد. در این آیه به کبیره این گناه بزرگ تصریح شده است.

تلافی به مثل خواهد شد: از حضرت صادق (ع) مرویست که فرمود: خدای تعالی در خوردن مال یتیم وعده دو عقوبت داده است، اخرویه و دنیو یه. اما عقوبت اخرویه آتش جهنم است، اما عقوبت دنیو یه: هر کس به یتیمان مردم ستم نمود و مال آنها را تلف کرد به یتیمان او هم ظلم خواهد شد؛ چنانچه به این مطلب در قرآن مجید اشاره می فرماید که «باید بترسند از خدا درباره یتیمان، آنان که اگر بعد از خود فرزندان ضعیف و عاجز بگذارند از بینوائی و ضایع شدن ایشان بترسند.» و این امری است به اوصیاء یتیمان که در کارشان بترسند و در حقوق آنان کاری کنند که بعد از آنان بخواهند به فرزندانشان انجام گیرد. بعد می فرماید: «بپرهیزید از مخالفت خداوند» و باید سخن راست و درست بگو یند؛ یعنی با ایتام مانند اولاد خود به شفقت و مهربانی حرف بزنند و به نیکی رفتار کنند. آنچه  از معنی آیه ذکر شد از حضرات امیر المومنین (ع) و صادق(ع) و رضا (ع) مرویست و وجوه دیگری هم در تفاسیر ذکر شده است. از حضرت امیرالمومنین منقول است که فرمود: «به درستی که خورنده مال یتیم زود است که وبال کارش در دنیا به اولادش برسد  و خودش به سزایش در آخرت می رسد.» و باز از همان حضرت مرویست که فرمود: «درباره اولاد دیگران نیکی کنید تا به اولادتان پس از شما نیکی کرده شود.» پس یکی از آثار ظلم به یتیمان مردم و خوردن مال آنها، ظلم شدن به یتیمان ظالم است و کسی که از این موضوع می ترسد از ستم به یتیمان دیگران خودداری نماید. اگر گفته  شود کسی که ظلم نموده و یا مال یتیم را خورده؛ بچه های او چه تقصیری دارند که گرفتار نکبت عملش گردند و به ظلم ظالم مبتلا شوند و این برخلاف عدل است. جواب آن است که معنی مسلط فرمودن خدا ظالم را بر اولاد این شخص آن است که خداوند مانع نمی شود و جلوگیری نمی نماید از کسی که بخواهد به فرزند آن ظالم ستم کند زیرا جلوگیری از ظلم به اولاد تفضل و احسانی است که خداوند به پدر می نماید و چون پدر ظالم به یتیمان بوده استحقاق این تفضل را ندارد. حضرت صادق (ع) فرمود: «اگر  پدر صالح باشد خداوند اولادش را به سبب صلاح او محافظت می فرماید: ( یعنی تفضلی است که به پدر می فرماید) چنانچه در سوره کهف فرمود: «اما آن دیوار که حضرت خضر مشغول تعمیر آن شد؛ پس مال دو پسر یتیم از اهل شهر بود و در زیر آن گنجی از مال آن دو یتیم بود و پدرا ایشان مرد صالحی بود پس خدا خواست که ایشان به مرتبه بلوغ رسیده و گنج خود را بیرون آورند و این حفظ مال دو یتیم، رحمت و تفضلی از پروردگارت بوده برای این که پدر آنها صالح بوده است» ( سوره کهف/ آیه 82)، پس صالح بودن پدر سبب تفضل الهی نسبت به فرزندانش می شود چنانچه ظالم بودنش سبب منع این تفضل است.

اخبار درباره این گناه: حضرت صادق (ع)  فرمود: «از جمله گناهان کبیره خوردن مال یتیم از روی ستم است..» و نیز از حضرت رسول (ص) مرویست که فرمود: «در لیلة المعراج، جمعی را دیدم که شکم هایشان از آتش پر بود و از دبر ایشان بیرون می آمد، از جبرئیل پرسیدم اینها چه کسانی هستند؟ گفت: خوردن مال یتیم به ناحق!»

احسان به یتیم: چنانچه ظلم به یتیم عقوبت های دنیویه و اخرویه دارد همچنین احسان به یتیم هم دارای اجرهای دنیوی و اخروی است مخصوصا نسبت به نگهداری و تکفل یتیم هم روایات زیادی رسیده که به بعضی از آنها اشاره می شود: از حضرت صادق (ع) مرویست که فرمود: «کسی که کفالت و محافظت یتیم نماید خداوند بهشت را بر او واجب می فرماید چنانچه جهنم را برای خوردنده مال یتیم واجب فرموده.» و رسول خدا (ص) فرمود: «من و کفالت کننده یتیم با هم در بهشت خواهیم بود مانند این دو انگشت و اشاره به انگشت شهادت و انگشت وسط خود فرمود؛ یعنی بین من و او جدائی و حجابی نیست.» و نیز فرمود: «کسی که ولی یتیمی شود و ولایت خود را درباره  او خوب انجام دهد به او احسان کند و دست بر سرش بگذارد به عدد هر موئی که بر سر آن بچه است برایش حسنه ای نوشته می شود و گناهی از او محو می شود و درجه ای به درجات او افزوده می گردد.» و نیز فرمود: «هرگاه یتیم بگرید برای گر یه اش عرش خدا به لرزه می آید، پس خداوند می فرماید ای ملائکه شاهد باشید هرکس او را ساکت نمود و راضی و دلخوش کرد برمن است که او را در قیامت خشنود نمایم»، و از آثار دست کشیدن بر سر یتیم از روی ترحم، برطرف شدن مرض قساوت قلب است چنانچه در چندین روایت ذکر شده است و احادیث وارده در این باب بسیار و در آنچه گذشت کفایت است.

اولیای صغیر: پسری که پانزده سالش تمام نشده و دختری که نه سالش تمام نشده نسبت به مالش محجور علیه است یعنی هیچ نوع تصرفی در مال و ذمه اش نمی تواند  انجام دهد و حق  تصرف در اموالش و همچنین صلاحدید کارش منحصر به ولی او است. ولی شرعی صغیر در مرتبه اولی فقط و فقط  پدر یا جد پدری او است و مادر یا جد مادری و برادر و عموها، و دیگران شرعا ولایتی ندارند. در مرتبه دوم، یعنی در صورتی که پدر یا جد پدری مرده باشند، ولی شرعی کسی است که پدر یا جد پدری او را بر صغار قیم قرار داده باشند. در مرتبه سوم، یعنی با نبودن پدر و جد پدری و تعیین نکردن قیم، ولی او حاکم شرع است؛ با کسی که حاکم او را قیم بر صغار قرار دهد. در مرتبه چهارم، یعنی در صورتی که  حاکم شرع هم نباشد پس امر صغیر به عدول مومنین است که در محل خودش ذکر شده.

باید در کار یتیم دقت کرد: قیم بر صغیر هر نوع معامله و تصرفی که صلاح و صرفه صغیر در آن باشد می تواند انجام دهد. نسبت به خوراک و لباسش نباید سخت گیری نماید، البته زیاده روی هم حق ندارد بکند بلکه میانه روی را از دست نداده با ملاحظه عادت و شأن طفل برایش تهیه کند. لباسی را که برای صغیر تدارک می کند واجب است حساب آن را حده از مال صغیر محسوب داشته و حق ندارد آن را با لباس عائله اش مخلوط نماید، ولی نسبت به خوراک یتیم واجب نیست که از مال خودش علی حده طعام تهیه نماید بلکه جایز است او را جزء عائله خود و از جمله ایشان محسوب داشته به همان نسبت از مال یتیم بردارد مثلا اگر طعامی که تدارک نموده ده تومان شده و عائله اش نه نفرند و با صغیر ده نفر می شوند، یک تومان سهم صغیر را از مالش می تواند بردارد، و اگر سهم صغیر را کمتر حساب کند بهتر و به احتیاط نزدیک تر است، و غالبا اختلاط صغیر در خوراک به نحوی که ذکر گردید به صرافه اش نزدیک تر است تا از مالش مستقلا خوراک تهیه کنند. بلی در صورتی که از جهت خوراک تفاوت زیادی بین یتیم و عائله اش کما و کیفا باشد مانند اینکه خوراک صغیر نصف خوراک عائله اش هست یا اینکه صغیر گوشت و برنج نمی خورد، البته در این  اختلاط مشکل است و باید رعایت صرفه و صلاح صغیر را در هرحال بنماید. چنانچه در قرآن مجید در آیه 220 از سوره بقره تذکر می فرماید، در شأن نزول آن گفته شده که پس از نزول آیه تحریم، خوردن مال یتیم و شدت عقوبت آن، مسلمانان سخت بر خود ترسیدند و از بیم عذاب الهی نزدیک یتیمان و اموال  ایشان نمی شدند و اگر کسی سرپرست یتیمی بود او را از عائله اش جدا می کرد و خوراکش را جداگانه تهیه می نمود و اگر از خوراکش چیزی زیاد می آمد به آن دست نمی زد تا فاسد می شد، پس در حرج و زحمت واقع شدند و از رسول خدا (ص) تکلیف خود را درباره ایتام سوال نمودند، خدای تعالی این آیه را فرستاد که از کیفیت معیشت یتیمان از تو می پرسند بگو به صلاح آوردن حال ایشان و محافظتشان از پرهیز و دوری کردن از آنها بهتر است و اگر با آنها مخالطه کنید و طعام خود را با ایشان خلط کرده در خوردن با آنها شریک شوید، پس ایشان برادران دینی شما هستند ( و از حق برادران دینی مخالطت است) و خدای تعالی تباه کننده مال یتیمان را از اصلاح کننده آن می داند. قیم صغیر  اگر غنی و در معیشت خود بی نیاز است، احتیاط آن است که تبرعا و مجانا کارهای ضغیر را انجام دهد و به همان اجر و پاداش اخروی که خدای تعالی وعده داده قناعت نماید چنانچه در قرآن مجید دستور می فرماید اگر قیم فقیر باشد در مقابل زحمتی که برای یتیم می کشد اجری دارد، و در تعیین حق او سه قول است: بعضی از فقها فرموده اند اجرة المثل را حق دارد بردارد یعنی رجوع به عرف می شود، هر قدر که عرف اجرت برای او قرار داد می تواند برداشت نماید. بعضی دیگر فرموده اند به مقدار کفایت و رفع حاجتش می تواند بردارد نه زیادتر، بعضی دیگر فرموده اند اقل الامرین را حق دارد، یعنی اگر اجرة المثل از رفع حاجتش کمتر است اجرة المثل، و اگر رفع حاجتش کمتر از آن باشد به همان اکتفاء نماید و این قول سوم احوط  و اولی است. صغیر تا به سن بلوغ نرسد و دارای رشد نشود جایز نیست مالش ر ا به تصرفش دهند، و اگر قیم مخالفت این حکم را نمود یعنی مال صغیر را به تصرفش داد و احیانا مال تلف شد ولی طفل ضامن است، و پس از بلوغ و رشدش واجب است عوض آن را به یتیم بدهد و همچنین سایر اموالش را.

نشانه های بلوغ از نظر شرع: به یکی از این سه چیز شناخته می شود:

1- تمام شدن پانزده سال قمری در پسر و نه سال در دختر.

2- روئیده شدن موی زیر بر عانه.

3- خارج شدن منی به احتلام یا غیر آن.

رشد عبارت از عقل معاشی است که یتیم خودش از عهده امور زندگی خود برآید، در معاملات فریب نخورد، و در نگهداری مال خود و صرف کردنش در محل خود کاملا مانند عقلا باشد؛ با این دو شرط یعنی بلوغ و رشد؛ واجب است ولی، مالش را به او مسترد دارد.

منـابـع

شهید عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره(باب اول)- از صفحه 159 تا 168

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها