بررسی گناه کبیره خیانت به امانت

فارسی 2910 نمایش |

از گناهانی که در نص معتبر به کبیره بودنش تصریح شده، غلول  یعنی خیانت است چنانچه در صحیحه حضرت عبدالعظیم (ع) از حضرت جواد و همچنین از حضرت رضا و حضرت کاظم و حضرت صادق علیهم السلام است. بعضی از اهل لغت گفته اند غلول، خیانت در مالی است که از کفار گرفته اند و به تصرف مسلمانان آمده ولی هنوز قسمت نکرده اند، بعضی دیگر گفته اند غلول مطلق خیانت است و از آن جمله است خیانت در غنیمت پیش از تقسیم. دلیل اینکه خیانت به طور کلی حرام است روایت فضل بن شاذان از حضرت رضا (ع) است و در آن به جای کلمه غلول فرموده «والخیانه» یعنی از جمله گناهان کبیره خیانت است، و همچنین در روایت اعمش از حضرت صادق (ع) فرموده است «والخیانه».

وعده عذاب در قرآن: و نیز از گناهانی است که در قرآن مجید و روایات معتبره بر آن وعده عذاب داده شده می فرماید: «هرکس خیانت کند روز قیامت با خیانت خود همراه است و همه در آن روز به جزای عملشان می رسند و به هیچکس ستم نمی شود آیا کسی که در طریق رضایت و خوشنودی خدا گام برمی دارد مانند کسی است که مشمول خشم خدا است و جایگاهش دوزخ است و بد جایگاهی  است.» ( سوره آل عمران / آیات 161-162). در سوره تحریم /آیه 10 می فرماید: «زن نوح و زن لوط به آن دو خیانت کردند پس ایشان از آن دو زن چیزی را از عذاب خداوند دفع نکردند و به آنها گفته شد به آتش  در آئید همراه داخل شنوندگان.» و نیز می فرماید: «به درستی که خداوند خیانت کنندگان را دوست نمی دارد» ( سوره انفال / آیه 58) و «ای کسانی که گرویده اید با خدا و رسولش خیانت نکنید و نیر به امانت های خود خیانت نورزید در حالی می دانید» ( سوره انفال/آیه 27) و آیات شریفی که در آن امر به اداء و رد امانت که ضد خیانت است بسیار است از آن جمله می فرماید: « اگرکسی از شما دیگری را امین دانست و چیزی نزدش به امانت گذاشت باید ادای امانت کند و از عذاب پروردگارش بترسد( سوره بقره / آیه 283) (که مبادا در امانت خیانت کرده، مستوجب عذاب خدا گردد) و تهدیداتی که در این آیه در اهمیت امانتداری و عذاب خیانت شده، پوشیده نیست. و نیز می فرماید: «به درستی که خدا به شما امر می کند امانت ها را به صاحبانش برگردانید» ( سوره نساء / آیه 58).

خیانت و اخبار اهل بیت علیهم السلام: پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: «کسی که در دنیا در امانت خیانت کند و آن را به صاحبش ندهد تا بمیرد بر غیر دین اسلام مرده و خدا را ملاقات می کند در حالی که بر او خشمناک است.» و در حدیث دیگر است که امر کرده می شود او را در آتش بیندازند پس برای همیشه در گودال جهنم  فرو می رود و کسی که دانسته مال خیانت شده (مثل دزدی یا مغصوب) را می خرد در وزر و عذاب مانند خائن است، و نیز می فرماید: «مسلمان مکر و نیرنگ نمی زند، چون شنیدم از جبرئیل که مکر و خدعه در آتش است سپس  فرمود از ما نیست کسی که در معامله اش مردم را فریب دهد و از ما نیست کسی که به مومنی خیانت کند.» و نیز می فرماید: «سه خصلت است که در هرکس باشد دلیل بر نفاق اوست هر چند نماز بخواند و روزه بگیرد و خود را مسلمان بداند، دروغگوئی ، خلف وعده و خیانت در امانت.» پیغمبر اکرم(ص) می فرماید: «امانتداری موجب ثروت و خیانت موجب تهیدستی است.» به حضرت صادق (ع) عرض کردند زنی در مدینه است که مردم دختران خود را برای تربیت نزد او می گذارند، با این کسب ضعیف هیچکس را در بی نیازی مانند او ندیدیم. حضرت فرمود او راستگو است و ادای امانت می کند و این ها روزی را وسیع  می کند.» حضرت صادق (ع) می فرماید: « به طول رکوع و سجود شخص منگرید چون ممکن است در اثر عادتش باشد که ترک عادت بر او سخت دشوار است لیکن به راستگوئی و امانتداریش بنگیرد» یعنی این دو خصلت است که دلیل بر قوت ایمان و سعادتمندی شخص است. روایات زیادی داریم که باید امانت به صاحبش برگردانده شود هرکس که باشد، و وجوب رد امانت و حرمت خیانت تنها نسبت به مسلمانان نیست بلکه با جمیع افراد بشر است، مسلمان یا کافر حتی نسبت به ناصبی ها که بدترین کفارند. حضرت صادق (ع) می فرماید: «از عذاب خدا بترسید و امانت را به صاحبش برگردانید، اگر کشنده علی علیه السلام مرا چیزی امین قرار داد هر آینه امانتش را به او بر می گردانم.» شخصی  از حضرت صادق (ع)  پرسید آیا حلال است از روی مکر و خیانت مال ناصبی ( یعنی دشمن اهل بیت (ع) را تصرف کنیم؟ حضرت  فرمود کسی که تو را امین دانست و امید خیرخواهی داشت امانتش را به او برگردان هر چند کشنده حسین (ع) باشد.» نظیر این روایت دیگری است که از همان حضرت می پرسد، مردی از دوستان شماست که بردن مال بنی امیه را حلال می داند و ریختن خون آنرا جایز می شمارد و بعضی از بنی امیه نزدش امانتی گذاشته آیا می تواند آن امانت را تصرف کند و به او رد نکند؟ حضرت فرمود «امانت را به صاحبش رد کنید هر چند مجوسی باشد.» و نیز می فرماید: «جز این نیست خدا پیغمبری را نفرستاد مگر اینکه  مردم را وادارد به راستگوئی و ادای  امانت به تمام مردم، نیکوکار باشند یا بد کردار.» از محمدبن قاسم مرویست که گفت به حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام عرض کردم شخصی مال قیمتی را نزد دیگری به امانت سپرد که مردی است از عرب و می تواند مالش را تصرف کرده به او هیچ رد نکند و صاحب مال را توانائی پس گرفتن امانتش نیست و مردی است خبیث و دشمن اهل بیت (ع). حضرت فرمود: «به آن مرد عرب بگو امانتش را رد کند و به او خیانت نکند جز این نیست که صاحب مال او را به امانت خدائی  بر آن مال امین قرار داده است ( یعنی امانتی که خدا امر به ادای آن فرموده است). حضرت سجاد (ع) به شیعیان خود می فرمود: «بر شما باد به ادای امانت، به خدائی که محمد (ص) را به راستی به پیمبری برگزید اگر کشنده پدرم حسین بن علی (ع) مرا بر شمشیری که با آن پدرم را کشته امین قرار دهد شمشیرش را به او رد می کنم.»

وسوسه شیاطین زیاد می شود: هر عملی که مهمتر باشد شیاطین بیشتر در مقام فریب بشر هستند. حضرت صادق (ع) می فرماید: «کسی که امانتی نزدش سپرده شد و به صاحبش برگردانید هزار گره از گره های آتش را از گردن خود باز نموده  است پس در ادی امانت شتاب کنید، جز این نیست کسی که امانتی نزدش سپرده شد ابلیس بر او یک صد شیطان از دستیارانش می گمارد تا او را وسوسه و گمراه سازند که در امانت خیانت کند و هلاکش کنند مگر کسی که خدا او را از شرشان نگهدارد.»

محمد (ص) امین: در حالات رسول خدا (ص) همه نقل کرده اند که قریش پیش از اسلام  آن حضرت را امین می خواندند و اموال و متاع های خود را پیش آن حضرت به امانت می گذاشتند و همچنین سایر طوایف عرب که در موسم حج به مکه معظمه می آمدند امانات خود را پش آن را حضرت می سپردند و پس از اسلام هم حال آنها حضرت چنین بود و چون آن حضرت عازم هجرت به مدینه شد امیرالمومنین (ع) را بر جای خود قرار داد و فرمود همه روز صبح و عصر در ابطح ندا کن هر کس نزد محمد (ص) امانتی گذاشته بیاید تا به او  رد کنم. چیز ی که مهم است دانستن اهمیت امانتداری و بزرگی گناه خیانت است که  برای مزید اطلاع و تذکر، به ترجمه یک آیه و چند روایت دیگر اکتفاء می شود. در سوره آل عمران می فرماید: «بعضی از اهل کتاب ( نصارا) هستند که اگر مال بسیاری به آنها امانت بسپاری به تو رد می کنند  و بعضی دیگر ( یهود) اگر چیز ناقابلی هم نزدشان بگذاری به تو برنمی گردانند مگر آنکه در مطالبه سختگیری و اصرار داشته باشی، سببش آن است که می گویند خوردن مال غیر اهل کتاب ( یعنی غیریهود) بر ما حرام نیست با اینکه می دانند چنین حکمی در کتابشان نیست به خدا دروغ می بندند.» (سوره آل عمران/ آیه 75). در این آیه خداوند نصارا  را ستوده که خیانت به امانت غیرهمکیش خود را جایز نمی دانند و مال امانتی را هر چه باشد به صاحبش برمی گردانند لیکن یهود  را مذمت می فرماید که مال امانتی را هر چند کم باشد اگر مال غیرهمکیش آنها باشد به آنها خیانت کرده به صاحبش برنمی گردانند و خیانت را روا می دارند و به خداوند تهمت می زنند و این عمل زشت را حکم خدای می داند. رسول خدا (ص) وقتی که این آیه را خوانده فرموده: «دشمنان خدا دروغ گفتند هر چیزی که در جاهلیت بوده ( پیش از اسلام) محو نمودم مگر امانت را که باید به صاحبش برگردانده شود، مسلمان باشد یا کافر.» از اینجا معلوم می شود که خیانتکار با طایفه یهود در این جهت مساوی است و اگر آنرا حلال بداند از جمله دشمنان خدا به شمار می رود.

مقاصه از مال امانتی: چون روایات و آیاتی که رسیده عمومیت تمام دارد شیخ طوسی در نهایه و جماعتی از قدمای فقهاء فرموده اند مقاصه از مال امانتی جایز نیست چنانچه شیخ روایت نموده در حدیث صحیح از سلیمان خالد که گفت از حضرت صادق (ع) پرسیدم از شخصی طلبی داشتم و به من نداد و منکر شد و سوگند هم خورد که بدهی ندارم، پس از آن مالی از او به عنوان امانت نزد من آمد، آیا می توانم امانتش را به او رد نکرده بابت طلب خودم تصرف کنم؟ فرمود اگر آن شخصی به تو خیانت کرد تو نباید با او تلافی به مثل و خیانت به امانتش کنی و خود را به آنچه به او عیب گرفتی (خیانت) آلوده مساز. در این زمینه روایات دیگری هم رسیده لیکن مرحوم سیدمحمدکاظم یزدی در کتاب قضاء از ملحقات عروة الوثقی می فرماید مشهور بین فقهاء این است که تقاص از مال ودیعه  مانعی ندارد و خود ایشان هم فتوا به جواز داده ولی احتیاط این است که این کار را نکند. از حضرت صادق (ع) پرسیدند که یک نفر را وکیل می کنند و پولش می دهند که لباسی برای موکل بخرد وقتی که به بازار می رود می بیند آنچه در بازار است خودش مثلش را دارد پس پارچه خودش را به او می دهد. حضرت فرمودند به چنین کاری نباید البته نزدیک شود و خود را آلوده به چنین خیانتی نکند پس آیه امانت را تلاوت نموده و فرمود: هرچند پارچه ای که مال وکیل است بهتر از آنچه در بازار است باشد، اگر در بازار از آن قماش یافت می شود نباید از مال خودش بدهد و سبب خیانت بودن این معامله ظاهرا وکالت  این شخص اذن در خرید پارچه  ای است که در بازار  است، و نظیر این است که شخص به دیگری پولی می دهد و می گوید به سادات یا فقراء برسان و خود گیرنده سید یا فقیر  باشد نمی تواند از آن پول به عنوان سیادت یا فقر برای خود تصرف کند مگر اینکه صاحب مال اذن عامی داده باشد که شامل آن شخص هم بشود.

خیانت در امانت باری است در قیامت: پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: زنهار که یکی از شما مسلمانان شتر دیگری را خیانت نکند که در روز قیامت آن شتر بر پشت اوست و فریاد می زند، زنهار کسی از شما اسب دیگری را خیانت نکند و اگر چنین کرد روز قیامت آن اسب بر پشت اوست و صیحه می زند پس آن شخص خائن به من متوسل می شود و فریادرسی می کند من می گویم هر آینه به شما رساندم و از خطر خیانت در روز قیامت شما را آگاهانیدم و امروز نمی توانم عذاب را از تو بردارم. و ذکر شتر و اسب در این حدیث از باب مثل و نمونه است و آنچه که خیانت شده هر چه باشد از شخص خائن در قیامت جدا نمی شود و باری است به دوش او. علامه مجلسی، پس از نقل حدیث مذکور  می فرماید: در روایت دیگر  پیغمبر اکرم(ص) دستور فرموده یک نفر از طرف آن حضرت در بین خلق ندا کند ریسمان یا سوزنی که به خیانت برده اید برگردانید جز این نیست که خیانت در قیامت سبب رسوائی و سر به زیری است. شخصی آمد و دسته موئی را که برده بود آورد و گفت این دسته مو را بردم تا پالان شترم را به آن بدوزم. حضرت فرمود سهم خود را از این دسته مو به تو بخشیدم و نسبت به سهم سایر مسلمانان باید قیمت  آن معین شود تا جزء سایر اموال بین ایشان تقسیم گردد. مرد عرب گفت نمی دانستم کار به این سختی است، حال که چنین است من این دسته مو را نمی خواهم آن را داد و رفت. روزی فقیری در مسجدی به رسول خدا (ص) اظهار فقر نمود، فرمود بنشین خدا قادر است. فقیر دیگری هم آمد به او هم همین را فرمود. سومی هم همچنین تا مردی وارد شد و چهار صاع گندم بابت زکات به آن حضرت تسلیم کرد. حضرت به هریک از آن سه نفر یک صاع گندم مرحمت فرمود. یک صاع دیگر را پس از نماز مغرب و عشاء اعلام فرمود که هرکس مستحق است بیاید بگیرد. کسی نیامد ناچار آن را منزل بردند. از عایشه منقولست که در آن شب حضرت ناراحت بود، سببش را پرسیدم فرمود می ترسم امشب  بمیرم و این امانت به عهده من بماند و به اهلش نرسد. و نیز مرویست که در عرض موت شش یا هفت دینار مال فقراء نزد آن حضرت امانت بود، آن را طلبید و شمرد آنگاه فرمود  چه گمانست محمد را که خدایی را دیدار کند و این دینارها با او باشد پس آنها را دست حضرت امیرالموالمنین سپرد تا به فقراء برساند آنگاه فرمود اینک راحت شدم.

راز دیگران امانت است: گاهی امانتداری نسبت به کلام یا مطلب سری از طرف شخصی  نزد دیگری است یا به طور اختیار مثل اینکه مطلبی را به کسی بگوید و نزدش به امانت بسپارد که به دیگری نگوید و آن را فاش ننماید یا اینکه قهرا و بدون اختیار طرف باشد مثلا بدون اختیار مطلب سری را که دیگری می گوید می شنود یا از کسی چیزی می بیند که راضی نیست فاش شود، در این صورت هرگاه چیزی را که دیده یا شنیده نقل کرده فاش سازد به امانت خیانت کرده است چنانچه در کلمات قصار حضرت امیرالمومنین (ع) است: «فاش کردن رازی که به تو سپرده شده، خیانت و غدر است» و فرقی در حرمت فاش کردن راز بین سر دشمن و دوست نیست خواه طرف خوب باشد یا بد.

مجالس امانت است: پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: «کسی که با دیگری همنشین می شود آنچه در آن مجلس می گذرد امانتی نزد اهل آن مجلس است و برای مومن حلال نیست امر زشتی را از برادر دینی خود نقل کنند.» و نیز به ابوذر می فرماید: «مجالس امانت و فاش کردن تو راز برادرت را خیانت است پس از آن بپرهیز.» و آنچه در مجلس می گذرد نزد اهل آن مجلس امانت است و نباید فاش شود مگر سه چیز: ریخته شدن خون مسلمانی که بنا حق کشته شود و زنا و بردن مالی که بردنش حلال نباشد. در هریک از این سه چیز حاضرین می توانند در موقع  احقاق حق نزد قاضی شهادت دهند و در بعضی مواردی که گذشت پوشیدن و فاش نکردنش حرام است. در سوره تحریم پروردگار عالم بعضی از زوجات پیغمبر (عایشه و حفصه) را توبیخ و سرزنش می کند که به آن حضرت خیانت نموده و سرش را فاش کردند و ایشان را راهنمائی می فرماید از این گناه بزرگی که دلشان را تیره کرده توبه کنند. در همین سوره خیانت زن لوط و زن نوح را تذکر می فرماید چون سر داخل خانه آنها را فاش می کردند عاقبت جزء هلاک شوندگان شدند. عبدالله بن سنان می گوید از حضرت صادق(ع)  پرسیدم آیا عورت مومن بر مومن حرام است؟ فرمود: بلی. گفتم آیا از عورت، قبل و دبر را قصد فرمودید؟ فرمود نه چنین است که گمان کردی ( هرچند نگاه کردن به عورت دیگری هم حرام است) بلکه منظورم فاش کردن راز اوست. و نیز می فرماید کسی که مرد مومنی را غسل بدهد در غسل دادنش  امانتداری کند آمرزیده شده است. گفته شد امانتداری در غسل چیست؟ فرمود اگر نقص  یا عیبی را در بدنش دید خبر ندهد. از آنچه گذشت دانسته می گردد که فاش نمودن سر به طور کلی خیانت است خواه آن راز را صاحبش نزد آن شخص به امانت سپرده باشد یا همینطور از آن با خبر شود و این قسم هم دارای مراتب و اقسامی است که گاهی منطبق بر نمیمه و گاهی بر عنوان غیبت می شود.

اسرار مسلمانان برای کفار: یکی از مراتب خیانت با خدا و پیغمبر و تمام مسلمانان حتی  خود خیانت کننده، فاش کردن اسرار سیاسی و امور نظامی مسلمانان است برای کفاری  که با مسلمین در جنگند تا سبب تقو یت دشمن و شکست مسلمانان شود و شاید اشاره  به همین مرتبه از خیانت است آیه شریفه ای که می فرماید: «ای مومنین خیانت نکنید با خدا و رسول و با مومنین در اظهار اسرار» ( سوره انفال/ آیه 27) و در شأن نزول آیه از جابربن عبدالله منقولست که جبرئیل به پیغمبر (ص) خبر داد که ابوسفیان در فلان محل با جمعی از مشرکین فرود آمده و شما مهیای جنگ با او شوید و این خبر را پوشیده بدارید تا ناگهان بر سرشان بتازید. یکی از منافقین این خبر را نوشت و ابوسفیان را از آمدن مسلمانان خبردار کرد، این آیه  نازل شد و نیز موضوع خیانت کردن ابو لبابه و توبه اش  در ذیل همین آیه مذکور است.

امانتدار در سایه عرش خدا: از آنجائی که جز برای صاحبان نفوس زکیه که دارای علو همت و فتوت و غیرت باشند راز دارای مشکل است برای آن آثار بزرگی است که کمتر  عمل خیری ممکن است این آثار را داشته باشد و آن را در امان بودن از ترس بزرگ روز قیامت است که در آن روز امانتدار در ایمن ترین و شریف ترین جاها زیر سایه رحمت عرش خداست. حضرت موسی بن جعفر(ع) می فرماید سه طایفه اند که در زیر عرش خدا در روزی که پناه و سایه رحمتی جز رحمت حق نیست جای می گیرند: کسی که برادر مسلمان خود را تزویج کند یا خدمتگزاریش کند یا رازش را پوشیده دارد.»

راز خود را به کسی نگوئید: در روایات به ما دستور داده اند که راز خود را به دیگری نگوئید  هر چند نزدیک ترین و دوست ترین افراد شما باشند چون ممکن است آن دوستی دوام نکند و روزی به دشمنی بگراید و ایمانی که شخص را از افشای راز دشمنش باز دارد  کمیابست. حضرت صادق به یکی از اصحاب خود می فرماید: دوستت را از رازت آگاه  مکن مگر آنچه را که اگر دشمنت از آن خبردار شود ضرری برای تو نداشته باشد زیرا ممکن است دوستت روزی دشمنت شود.

منـابـع

شهید عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره(باب اول)- از صفحه 342 تا 347 و صفحه 353 تا 359

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد