نظارت بر مأموران دولت، یکی از اهداف سازمان اطلاعات در حکومت اسلامی

فارسی 1655 نمایش |

نخستین هدف حکومت اسلامی، خدمت به امت اسلامی و اجرای کامل احکام الهی است و این هدف وقتی انجام می گیرد که تمام  کارمندان و مأموران دولتی به وظائف اداری  خود به طور کامل عمل نمایند. اسلام برای تحقق این هدف لازم می داند مأموران دولتی از افراد امین و درستکار و با تقوا انتخاب شوند. با همه اینها، حکومت اسلامی تنها به خوبی مأموران دولتی اکتفاء نمی کند، بلکه افرادی را جهت نظارت و مراقبت بر آنان می گمارد تا مأموران دولتی به وظائف و مسئولیت های خود به طور کامل عمل نمایند. چنان که امام رضا (ع) می فرماید: «پیامبر گرامی هر موقع لشگری را گسیل می داشت و فرماندهی بر آن می گماشت، به همراه آن فردی از افراد موثق و مورد اعتماد خود را به عنوان گزارشگر می فرستاد تا برای او اخبار و اطلاعاتی کسب نمایند.» و همچنین در فرمان معروف، امیرمنان علی(ع) به مالک اشتر توصیه می کند افرادی را برای بازرسی و مراقبت از کارمندان دولت اعزام دارد تا اخبار و اطلاعات صحیح از اوضاع آنان به مرکز برسانند، آنجا که می فرماید: «بازرسان درستکار و وفادار برای رسیدگی به وضع و حال آنان بگمار زیرا خبرگیری و بازرسی مخفیانه تو، آنان را بر امانت داری و مدارا و نرمی با رعیت وادار می کند و خود را از یاران (جنایتکار) دور بدار و اگر یکی از آنان دست خود را به خیانت و نادرستی آلوده کند و گزارش، خیانت او را تأیید کند، به گواهی آنان اکتفاء کن و او را به کیفر اعمالش برسان.» بدین ترتیب امام (ع) هم بر ضرورت تأسیس سازمانی که مراقب و ناظر اعمال کارمندان و صاحب منصبان دولتی باشد، تأکید و هم اصرار می ورزد افرادی که جهت این کار انتخاب می شوند، حتما باید از افراد مورد اعتماد و وثوق باشند به گونه ای که به اخبار آنها (وقتی که از خیانت و تقصیر خبر دادند) بتوان اعتماد  کرد، به این معنی اعضاء این سازمان باید از افراد مورد اعتماد باشند، تا حاکم بتواند به اخبار آنها اعتماد کند. معلوم است سازمانی که اعضاء  آن این چنین  باشد، هرگز امکان ندارد به سازمان امنیت جهنمی از نوع همان سازمان هائی که در کشور های مختلف زمامداران ظالم و مستبد برای بقای خود تشکیل داده اند، تبدیل شود. و همچنین امیر مومنان علی (ع) در دوران حکومتش بیش از هر حاکم دیگر از حالات مأموران خود با خبر می شد، و گروهی از افراد مورد اعتماد را برای رسیدگی به وضع حال کارمندان و تجسس از چگونگی امور خود در شهرهای مختلف گماشته بود که تمام اخبار بزرگ و کوچک آنها را به اطلاع وی می رساندند. این جاست که می بینیم بعضی از مأموران، خود را به جهت انجام کاری که در شأن حاکم اسلامی نبود ولی از او سرزده بود، به شدت توبیخ می کند. ما نمونه آن را در مکا تبات آن حضرت به فرمانداران خود به خوبی ملاحظه می کنیم. این نامه ها فراوان است که ما در این جا  تنها به نقل قسمتی  از نامه های آن حضرت را که به «عثمان بن حنیف» نوشته است، اکتفاء می کنیم. «عثمان بن حنیف» پیرمرد پرهیزگاری بود و به خاطر سابقه ای که در اسلام داشت از طرف امیرمومنان علی(ع) به فرمانداری «بصره» برگزیده شد. شبی یکی از توانگران بصره، او را به مهمانی دعوت نمود و مجلس ضیافت با شکوهی ترتیب داد. گزارش این ضیافت به علی (ع) می رسد. بر علی (ع) بس گران می آید که یکی از فرمانداران، با طبقه اشراف «روابط سر سفره» برقرار کند. امیرمومنان این نامه را به عنوان توبیخ به «عثمان بن حنیف» می نگارد:

«اما بعد یا بن حنیف فقد  بلغنی ان رجلا من فتیه اهل البصره  دعاک الی مادبه فاسرعت الیها تستطاب لک الالوان و تنقل الیک الجفان و ما ظنـــنت انک تجیب الی طعام قوم  عائلهم مجفو و  عنیهم مدعو»، «ای پسر حنیف! شنیده ام یکی از جوانان بصره تو را به میهمانی دعوت کرده است و تو مشتاقانه و حریصانه به آن مهمانی رفته ای، ( میزبان)  در سفره غذاهای گوناگون و رنگارنگ در قدح های بزرگ برای تو آراسته بود. من گمان نداشتم تو در مهمانی و جشن مردمی شرکت کنی که فقیران را از خود برانند و توانگرشان را بخوانند.»

از کلمه «بلغنی» ( به من گزارش شده است) استفاده می شود که در آن شهر از طرف امام، بازرس و گزارشگری بوده است که این گزارش را به امام رسانیده است، و غیر این نیز نمی تواند باشد زیرا او به «مالک اشتر» دستور می دهد برای خود گزارشگرانی انتخاب نماید تا از وضع حال مأموران خود در جریان باشد. برخی از علمای اسلام نیز از حاکم زمان خود خواسته اند گزارشگرانی به اطراف اعزام دارند.

«ابو یوسف» در کتاب «الخراج» به حاکم زمان خود توصیه می کند که: «من صلاح می دانم گروهی از افراد لایق و پاک و کسانی که در دین و امانتداری مورد اعتماد هستند به شهرها گسیل دارید، تا از اوضاع و رفتار و نحوه عملکرد مأموران دولتی تحقیق نمایند و اگر بر تو گزارش رسید که از فرمانداران و مأموران دولتی کسانی هستند که به مردم ظلم و تعدی و خیانت می ورزند، در این صورت بر تو حرام است بار دیگر آنها را به کار بگماری. سپس «ابو یوسف» اشاره به نامه امیرمومنان علی (ع) می کند که به یکی از فرمانداری خود به نام «کعب بن مالک» نوشته است و در آن این چنین آمده است: «گروهی از یاران  خود را روانه شهر کن تا از اوضاع مأموران دولتی بپرسند و روش آنان را در نظر بگیرند.»

منـابـع

آیت الله جعفر سبحانی- مبانی حکومت اسلامی- از صفحه 642 تا 645

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها