احکام افراد جاسوس در حکومت اسلامی

فارسی 1781 نمایش |

اسلام دستور داده است با کسانی که به نفع  بیگانگان جاسوسی می کنند به شدت و خشونت رفتار شود. مرحوم مفید در «ارشاد» می نویسد: «هنگامی که خبر شهادت امیرمومنان علی (ع) و بیعت مردم با فرزند او امام حسن مجتبی به معاویه بن ابی سفیان رسید، جاسوسانی را به عراق فرستاد، مردی از «قبیله حمیر» را به کوفه و دیگری از «بنی القین» را به بصره گسیل داشت تا اوضاع  آن دو شهر را مرتبا به معاویه گزارش  کنند و با تحریک مردم فتنه و شورش برپا سازند. امام حسن (ع) از این جریان مطلع گردید و هر دو نفر را دستگیر نمود و دستور داد مرد حمیری را گردن زدند و به عامل خود در بصره نوشت جاسوس بصره را نیز به کیفر اعمال خود برساند. بعدا به معاویه چنین نوشت: «گروهی را برای ایجاد فتنه و حیله گری می فرستی و جاسوسانی را در کمین می نهی، گویا جنگ را دوست داری و در نزدیکی آن شکی ندارم، منتظر باش که به هم می رسیم.» و همچنین اسلام دستور داده با «اهل ذمه» نیز که در داخل کشور اسلامی به نفع بیگانگان جاسوسی کنند، به سختی و شدت رفتار شود و این عمل نقض پیمان ذمه شمرده می شود.

مرحوم محقق حلی در شرایع در باب «شرائط اهل ذمه» می گوید: «آنان نباید متعرض  زنان و کودکان و اموال مسلمانان شوند و یا به نفع دشمنان جاسوسی و خبرچینی کنند و اگر یکی از این کارها را انجام بدهند، نقض پیمان محسوب می شود». در «کتاب تذکرة الفقهاء» درباره شرایط اهل ذمه می نویسد: «نباید اخبار مسلمانان به دشمنان آنها برسانند و آنان را به مخفیگاه مسلمانان راهنمائی کنند و اگر کسی یکی از این کارها را انجام بدهد، پیمان خود را نقض کرده و خون و مال خود را برای مسلمانان مباح ساخته است، امان الهی و پیامبر او و مومنان از او به دور است.»
و قاضی ابو یوسف در «کتاب الخراج» در این باره می گوید: «درباره جاسوسان سئوال کردی که آنان از اهل ذمه و یا از کفار حربی ویا از مسلمانان می باشند؟ اگر از کفار حربی باشند و یا از اهل ذمه یعنی از یهود، نصاری و مجوس، که به دولت جزیه می پردازند، حکمشان اعدام است، گردنشان را بزن و اگر از مسلمانان باشند، آنها را زندانی کن تا توبه کنند.»

و این از وظائف دولت اسلامی است که سازمان  اطلاعاتی وسیع و سیستم جاسوسی نیرومند و مجهز جهت کسب در امور سه گانه یاد شده، تشکیل بدهد. البته، اسلام (مثل همیشه) در این مسأله نیز حکم کلی و حقیقت امر را بیان کرده و به جزئیات و خصوصات آن متعرض نشده است، و اینکه کیفیت جاسوسی و خبرگزاری و نوع رمزها و سازمان اطلاعات و تحهیزات چگونه باید باشد، به عهده زمان نهاده شده است. البته همه اینها باید با حفظ اصول اخلاقی در مسیر تقوا باشد. بالاخره آنچه از روش زندگی و سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم استفاده می شود این است که خود آن حضرت به این موضوع اهمیت فراوانی قائل بودند، اگر چه این تشکیلات و سازمان هائی که هم اکنون در دنیا هست در زمان پیامبر گرامی وجود نداشت، ولی پیامبر (علاوه بر اینکه گروهی را جهت این کار تعیین نموده بود) مسلمانان را نیز طوری تربیت کرده که همه خود را مسئول امنیت کشور می دانستند و در این رابطه هر خبر بزرگ و کوچک را به اطلاع  پیامبر گرامی می رساندند.

«زید ابن ارقم» جوان پرشور مسلمان است، هنگامی که می شنود یکی از رهبران ستون پنجم «عبدالله بن ابی» می گوید: «لئن رجعنا الی المدینه لیخر جن الاغز منها الاذل» (سوره منافقون/ آیه 8)، «اگر به مدینه بازگردیم، باید جمعیت نیرومند و پرافتخار ( مردم مدینه) افراد ضعیف و ناتوان ( یعنی پیامبر و مهاجران) را بیرون کنند با قدرت هرچه تمامتر به سخنان  شیطانی او پاسخ می دهد و می گوید: به خدا قسم خوار و ذلیل توئی، آنکس که در میان خویشاوندان خود کوچکترین موقعیت ندارد توئی، ولی محمد صلی الله علیه وآله وسلم عزیز مسلمانهاست، دلهای آنها آکنده از مهر و مودت او است.» سپس با عجله جریان را به اطلاع آن حضرت می رساند. آری، در هر زمان این به عهده حکومت اسلامی است که مسلمانان را این چنین تربیت کند به گونه ای که هریکی از آنان به عنوان دفع فساد و نهی از منکر تأمین امنیت را وظیفه خود بداند.

منـابـع

آیت الله جعفر سبحانی- مبانی حکومت اسلامی- از صفحه 659 تا 662

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد