خطبه فاطمه (ع) دختر امام حسین (ع) پس از شهادت حضرت سید الشهدا ( ع)

فارسی 4204 نمایش |

در میثر الأحزان و لهوف گویند: فاطمه صغری در سخنانی خطاب به کوفیان فرمودند: «حمد و سپاس خدای راست، به عدد رمل و ریگ و وزن عرش و فرش ستایشش می کنم و به او ایمان می آورم و بر او توکل می کنم و گواهی می دهم که خدائی جز او نیست و محمد بنده و رسول اوست که نوادگانش بر شط فرات ذبح شدند، بدون آنکه خونی ریخته  یا دیه ای بر عهده داشته باشند! خدایا من به تو پناه می برم از اینکه بر تو دروغ بندم یا بر خلاف آنچه بر او نازل فرمودی، سخن بگویم. سخن درباره پیمانهائی که برای وصی او علی بن ابی طالب گرفتی. همان مقتول پیشین- که مانند فرزندش، کشته دیروز- به قتل رسید. در خانه ای از خانه های خدا، در حضور جمعی که به زبان مسلمان بودند. مرگ بر آنها باد که- در حیات و مماتش از او دفاع نکردند. تا آنگاه که او را، ستوده رأی، پاک سرشت، خوشنام و خوش مرام، به سوی خود بردی و او در راه تو از سرزنش هیچ ملامتگری نهراسید. زاهد دنیا و مجاهد راه تو که به صراط مستقیم خود هدایتش فرمودی. اما بعد، ای اهل کوفه! ای اهل مکر و فریب و خودنمائی! ما اهل بیتی هستیم که خداوند ما را به شما و شما را به ما مبتلا فرمود. امتحان ما را نیک قرار داد و علم و فهمش را نزد ما نهاد تا ما جایگاه علم خدا باشیم. به کرامتش ما را گرامی داشت و به وسیله نبی اش محمد صلی الله علیه و آله وسلم بر بسیاری از خلایق برتری مان بخشید. اما شما تکذیبمان کردید و کشتنمان را حلال و غارت اموالمان را روا دانستید. چنانکه گوئی اولاد ترک یا کابل ایم. حال با خونی که از ما ریخته اید و اموالی که از ما به غارت برده اید خرسندی نکنید، که عذاب الهی شما را فرا گرفته و لعنت خدا بر ستمکاران است. ای کوفیان مرگتان باد! چه خونی از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بستانکار بودید و چه دیه ای بر عهده اش داشتید که با برادرش علی بن ابی طالب جد من و فرزندان و عترتش چنین کردید تا فخر کننده شما بدان افتخار کرد و گفت: ما علی و اولاد علی را کشتیم، با شمشیرهای هندی و نیزه ها، و زنانشان را چون اسیران ترک اسیر کردیم و آنها را براندیم، چه راندنی! خاک بر دهانت باد! به کشتن  قومی افتخار می کنی که خداوند در کتابش آنها را تزکیه و تطهیر فرموده و رجس و پلیدی را از آنان زدود است؟! پس چمبک بزن چنانکه پدرت چمبک زد، و هرکس به دستاورد خویش می رسد. آیا بدانچه که خدای تعالی به ما بخشیده بر ما حسادت می کنید؟ «این فضل خداست که به هرکس بخواهد می دهد. و هرکسی که خدا نورش نداده نوری نخواهد داشت».
ناگهان شیون و زاری فراگیر شد و گفتند: «بس است ای زاده پاکان! قلوبمان را آتش زدی و درونمان را شعله ور ساختی» و او سکوت کرد.

منـابـع

علامه سیدمرتضی عسکری- بازشناسی دو مکتب (جلد سوم)– از صفحه 197 تا 199

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها