مصطلحات راههای دریافت حدیث

فارسی 179 نمایش |

محدثان، راههای دریافت حدیث را به مصطلحات و مراتب زیر نامگذاری و تقسیم کرده اند:

مرتبه اول- سماع از استاد

سماع و شنیدن از استاد نزد محدثان، برترین طریق درک و دریافت حدیث است- چه از حافظ استاد باشد و چه از نوشته او- در این طریق، شاگرد و گیرنده حدیث می گوید: «سمعت فلانا، او حدثنی» یعنی «از فلانی شنیدم. یا فلانی برای من بیان کرد» و این می فهماند که استاد آن را برای او خوانده است. گاهی هم می گوید: «انبأنا» یعنی: «ما را خبر داد».

مرتبه دوم- قرائت نزد استاد

این رتبه را «عرض» نامیده اند چون قاری، حدیث را بر استاد خود عرضه می کند- از حفظ  یا از نوشته - و استاد نیز آن را، با اصلی که نزد خود دارد یا اصلی که نزد ثقه دیگری است و یا با آنچه در حافظه دارد، مقابله می کند. گیرنده حدیث در این طریق هرگاه بخواهد آن را روایت کند می گوید: «نزد فلانی خواندم، یا نزد من خوانده شد و من شنیدم واستاد آن را تأیید کرد» و می تواند بگوید: «برای ما بیان کرد و ما را خبر داد» با این قید که نزد استاد خوانده شده باشد. و در هر دو حال، اگر دیگری با او باشد آن را به لفظ جمع می آورد و می گوید: «حدثنا و انبأنا» یعنی: «برای ما بیان کرد و ما را خبر داد» و پس از آنکه تمام حدیث یا نوشته شنیده شد، استاد اجازه می دهد که شنوندگان آن را روایت کنند.

مرتبه سوم- مناوله یا دستگردان

الف- مناوله یا دستگردان همراه با اجازه، که «عرض المناوله» گویند که برابر «عرض القرائه»، و مرتبه آن دون مرتبه «سماع » است.

ب- مناوله یا دستگردان بدون اجازه، به این نحو که استاد نوشته ای را به شاگرد بدهد و بگوید: « این شنیده من یا روایت من از دیگری است» و نگوید: «از قول من روایتش کن یا به تو اجازه دادم که از قول من روایتش کنی» و صحیح آن است که روایت آن برای شاگرد جایز نباشد. البته برخی از محدثان آن را جایز دانسته اند. در این حال، هرگاه بخواهد آن را روایت کند می گوید: «حدثنا فلان مناوله او اخبرنا مناوله» یعنی: «فلانی از طریق مناوله برای ما روایت کرد یا از طریق مناوله به ما خبر داد» و به مجرد لفظ «حدثنا و اخبرنا» بسنده نمی کند که با مرتبه «سماع» یا «قرائت» اشتباه شود.

مرتبه چهارم –  نوشتن

یعنی اینکه استاد به خط خود چیزی را برای شخص غایب یا حاضری بنویسد یا به فرد ثقه ای اجازه نوشتن دهد. و آن را بر دو نوع است:

الف- نوشته همراه با اجازه: بدین نحو که به او بنویسد: «به تو اجازه دادم که آنچه را که برایت نوشتم، یا نوشته ای را که برایت فرستادم، و عباراتی مانند آن (از قول من روایت کنی) و این نوشتن در صحت و قوت همانند مناوله و دستگردان همراه با اجازه است.

ب- نوشته بدون اجازه: که در جواز و عدم جواز روایت آن اختلاف کرده اند.

مرتبه پنجم – اجازه

اجازه یا اذن و موافقت، مانند اینکه استاد بگوید: «اجازه دادم فلان مطلب را روایت کنی» یا: «فلان کتاب را روایت کنی» یا: «شنیدهای مرا روایت کنی» یا: «هر چه در این فهرست من است روایت کنی» و اجازه دادن به آنچه که خود اجازه دهند دریافت نکرده، جایز نیست. اجازه گیرنده می تواند آنچه را که اجازه روایت دارد به دیگری نیز اجازه دهد و بگوید: «به تو اجازه دادم آنچه را که اجازه دارم روایت کنی».

مرتبه ششم- اعلام

یعنی اینکه، استاد به شاگرد خود اعلام می کند که روایت یا سماع این کتاب یا این حدیث  از قول فلانی است، بدون آنکه بگوید: از قول من روایتش کن، یا روایتش را به تو اجازه دادم و امثال آن. در جواز و منع روایت آن دو قول است.

مرتبه هفتم – و جاده یافتن

یعنی اینکه، انسان حدیث یا کتابی را به خط یکی از معاصران خود، یا غیرمعاصر، بیابد ولی آن را از او نشنیده، و اجازه ای هم از او نداشته باشد. در این مورد، به نظر جمیع اهل فن، نمی تواند آن را روایت کند بلکه تنها می گوید: یافتم، یا به خط فلانی خواندم که: «فلانی برای من روایت کرد» و بعد بقیه اسناد و متن را به دنبال آن می آورد یا می گوید: به خط فلانی یافتم، یا در کتاب فلانی از فلان دیدم....در همه موارد مذکور، سخن از مجهولی برای مجهول دیگر از مجهول ثالث نیست، بلکه سخن پیرامون استاد و شاگرد و حدیث یا کتاب است که همگی در خارج موجود و معلوم و مشخص اند.

منـابـع

علامه سیدمرتضی عسکری- بازشناسی دو مکتب (جلد سوم)– از صفحه 319 تا 322

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها