بررسی نبرد مصیخ و حضور قعقاع در آن

فارسی 1319 نمایش |

طبری از قول سیف روایت میکند که ایرانیان و قبایل مختلف عرب پس از شکست در حصید، از خنافس به مصیخ که بین حوران و قلت واقع است عقب نشستند و سپاه  پراکنده خود را جمع آوری نمودند. چون خبر اجتماع آنها در مصیخ به گوش خالد رسید، نامه ای به قعقاع، و ابی لیلی بن فدکی، و اعبد بن فدکی، و عروة بن بارقی نوشت و طی آن خاطر نشان ساخت که در فلان ساعت با سپاه زیر فرماندهی خود در فلان جای مصیخ حاضر باشند. آنها نیز در همان موقع و طبق قرار قبلی حاضر شدند و از سه جانب بر سر دشمن که همگی بخوا ب خوش فرو رفته بودند تاختند و از کشته آنها پشته ها ساختند تا جائیکه مردم چنان منظره ای را تشبیه کردند به لاشه گوسفندانی که بر یکدیگر انباشته شده باشند!!
و نیز گوید: در سپاه دشمن در اردوگاه آنان، عبدالعزی نمری، و لبید بن جریر که اسلام آورده و نامه ابوبکر که به اسلام آن دو گواهی میداد به همراه داشتند، حضور داشتند و در این گیرو دار کشته شدند. خبر کشته شدن آن دو نفر به ابوبکر رسید، و بخصوص اینکه عبدالعزی در همان دل شب و با حمله سه جانبه خالد و یارانش بانگ برداشته بود که: ای خدا محمد، تو پاک و منزهی! چون آن دو نفر به ناروا کشته شده بودند ابوبکر خونیهای آن دو را به فرزندانشان پرداخت. عمر از شنیدن کشته شدن آن دو و همچنین مالک بن نویره بر خالد خورده گرفت و ناراحت شد و ابوبکر در مقام تسلیت خاطر عمر میگفت: به هرکس که در میان جنگجویان سر کند چنین خواهد رسید!
حموی بر گفته سیف بدیده اعتبار نگریسته و به استناد آن شرحی بر مصیخ نوشته و آنرا مکانی واقعی پنداشته و گفته است: مصیخ منطقه ای است بین حوران و قلت که جنگی  خونین بین خالد بن ولید و قبیله تغلب در آنجا روی داده است... تا آنجا که میگوید: و قعقاع در آن جنگ به مناسبت چنین سروده است: «از قبیله تغلب نبرد روز مصیخ ما را بپرس، آیا آنکس که میداند با آنکس که نمیداند برابر است؟ وقتیکه ما بر ایشان شبیخون زدیم، بر اثر این شبیخون ما، از ایشان فقط نامی ماند. قبایل ایاد و نمور نیز با قبیله تغلب حضور داشتند و همه آنها این سخنان را که لرزه بر اندامشان میانداخت گوش میکردند».
شما این مطالب را فقط نزد سیف قصه ساز افسانه پرداز میتوانید بیابید چه دیگران هیچگونه اشاره ای به مصیخ و جنگ آنجا ننموده اند، زیرا آنان در مقام حقیقت نویسی بوده اند. نه افسانه سازی.

بررسی سند

حدیث سیف در داستان مصیخ بنی البرشاء دنباله سخن او در مورد وقایع بعد از حیره است که گذشت، بنابراین همان سند را دارد و دانستیم که راویان آن همگی ساخته و پرداخته خیالات او است.

نتیجه سنجش و بررسی

از آنچه گفتیم تاریخ نویسان دیگر چیزی در مورد این وقایع ننوشته اند تا به مقایسه بین گفته ایشان و افسانه های سیف بپردازیم، بلکه تنها این سیف است که چنین اخباری را سرهم میکند،

دست آوردهای داستان مصیخ

یکم- خلق مکانی بنام مصیخ بنی البرشاء که از آن در کتابهای جغرافیا نام برده میشود.

دوم- خلق فردی صحابی بنام اعبد بن فدکی و برادرش ابولیلی و صحابی دیگری بنام تمری که ابوبکر او را عبدالله نامیده و شرح حال آنها طبق افسانه های سیف بیاید.  

سوم- ابیاتی از قعقاع قهرمان افسانه ای تمیم.

چهارم- پیدایش جنگی خونین و بی رحمانه که در آن کشته ها چون لاشه گوسفندان سر بریده در هامون بر هم انباشته شده بدان سان که افسانه پرستان و کرامت خواهان سلف را از سوئی و دشمنان دیرین اسلام را از سوئی دیگر به شادی و طرب وامیدارد. و چنین چیزهائی را بیرون از روایات ساختگی سیف هرگز نتوان یافت.

منـابـع

علامه سیدمرتضی عسکری- یکصد و پنجاه صحابی ساختگی– از صفحه 156 تا 158

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد