بررسی افسانه نبرد فراض و حضور قعقاع، صحابی ساختگی در آن
فارسی 1699 نمایش |طبری از قول سیف چنین روایت میکند که پس از واقعه مصیخ فراریان تغلب در الثنی و زمیل اجتماع کردند و خالد بن ولید به همراهی قعقاع آنها را مانند نبرد مصیخ کشتند آنوقت مینویسد که خالد بسوی فراض که در مرزهای شام و عراق است عزیمت نمود. سیف میگوید رومیان به خشم آمدند و از مرزبانان ایران به جنگ افزار و نفر کمک گرفتند، و از قبایل مختلف عرب چون تغلب و ایاد و نمر یاری جستند و بدینسان نیروئی عظیم فراهم کرده مدتی طولانی با خالد ولید به نبردی خونین پرداختند. سرانجام رومیان شکست خوردند و همگی روی بگریز نهادند. خالد دستور داد تا فراریان را از دم تیغ بگذرانند، سواران ایشان را گروه گروه با سر نیزه به یک جا گرد آورده، گردن میزدند. شماره کشته شدگان به این ترتیب و میدان جنگ رویهم به یکصد هزار تن بالغ گردید! سپس طبری مینویسد که در این نیروکشی خالد، جنگهای متعددی صورت گرفت و حماسه های بسیاری خوانده شد... سپس خالد به حیره بازگشت و در این بازگشت عاصم بن عمر و برادر قعقاع را فرمان داد تا به همراهی سپاهیان حرکت کند، و بر دنباله سپاه شجره فرزند اعزرا فرماندهی داد و چنین شایع ساخت که خود در دنباله سپاه جای دارد. پس دور از چشم دیگران، پنج روز باقی مانده از ماه ذیقعده، از سپاه بیرون شد و از آن کناره گرفت و به قصد حج بسوی مکه عزیمت نمود. و زمانی بازگشت که هنوز دنباله سپاه به حیره نرسیده بود. خبر این عزیمت ناگهانی خالد بر خلیفه ابوبکر گران آمد و بر آشفت و بعنوان تنبیه وی را از عراق به شام مأمور ساخت.
بر این روایت حموی اعتماد کرده و در مورد فراض میگوید: بنابر آنچه در کتاب فتوح سیف آمده، خالد بن ولید (رض) ناگهان بر قبیله بنی غالب در فراض که از مرزهای مشترک شام و عراق و جزیره و در قسمت شرقی فرات واقع است، و رومیان و عرب و ایرانیان در آنجا اجتماع کرده بودند بتاخت و جنگی سخت و خونین کرد. سیف میگوید: در آن جنگ یکصد هزار نفر کشته شدند، آنگاه خالد ده روز به آخر دیحجه سال 12 هـ باقی مانده که از سفر حج به حیره بازگشت و قعقاع به مناسبت در آن چنین سروده است: «در سرزمین فراض گروههای پارسیان و رومیان را دیدیم که طول ایام سلامت ایشان را کسل و غمگین ساخته بود. چون ما به ایشان رسیدیم، جمعیتشان را پراکنده ساختیم، و سپس به قبیله بنی رزارم شبیخون زدیم، و هنوز سپاه اسلام درست جابجا نشده بود که دشمنان چون گوسفندان سر بریده پخش شده بودند.»
بررسی سند
راویان حدیث فراض سیف، محمد و مهلب میباشند که وجود خارجی ندارند و از مختلفات سیف میباشند. همچنین ظفر بن دهی است که از جمله اصحابی است که او آفریده است و نیز مردی از بنی سعد که ندانستیم که سیف نام او را چه خیال کرده تا در باره اش تحقیق کنیم.
نتیجه این بحث
نبرد الفراض از به ناگهان تاختن خالد و شبیخون زدن و کشتن یکصد هزار انسان، و خودستائیها و رجزخوانیهای قعقاع در آن و غیره، و حج گزاردن خالد دور از چشم دیگران، همه و همه، چیزهائیست که سیف به تنهائی گوینده و بافنده آن خیالانست و طبری نخستین تاریخ نویس مشهور و معروفی است که آن افسانه ها را از او گرفته و در کتاب تاریخ مورد اعتماد دیگرانش ثبت کرده، و از طبری دیگر تاریخ نویسان بعد از وی اقتباس نموده اند. تنها تفاوت مشهور در این نوشته ها اینست که طبری طبق عاداتی که داشته از نوشتن اشعار و رجزها در تاریخش خودداری کرده، گرچه اشاره نموده که در آن جنگها رجزهای بسیار سروده شده است.
اما حموی جغرافیانویس معروف، قسمتی از آن رجزهای قعقاع را با تصریح به کتاب فتوح سیف، و قسمت دیگری از آنها را به هنگام سخن پیرامون معرفی الفراض در کتاب خود آورده است. ولی مطلب قابل تأمل در اینست که طبری از قول سیف مینویسد که خالد بن ولید چنین وانمود کرد که در ساقه لشکر است، آنوقت دور از چشم دیگران و پنج روز باقیمانده از ماه ذیقعده به قصد حج از فراض بیرون میرود، و بنا بقول حموی ده روز باقیمانده از ماه ذیحجه مراجعت کرده و به سپاه خود ملحق میشود. باید دید که چطور شده در این مدت بیست و پنج روز عدم حضور فرمانده کل قوا در سپاه محسوس نیفتاده است؟! در این مدت چه کسی با سپاهیان نمازگزارده، افسران سپاه چطور از غیبت او مطلع نشده اند، و بالاتر از همه شخص خالد چگونه توانسته است مسافت بین حیره و مکه را در آن روزگار در مدت نه روز بپیماید؟!. اینها مواردی است که ما را به تأمل وامیدارد، و موجب آن میشود تا درباره این قبیل مطالب بیشتر به بحث و تحقیق بپردازیم.
دست آوردهای داستان جنگ فراض
یکم- افتخاری برای خالد بن ولید قهرمان مضری و قعقاع پهلوان تمیم در میدانهای نبرد.
دوم- ذکر کرامتی برای خالد در طی مسافتی بس دور و دراز در مسیر حج.
سوم- خلق فردی صحابی بنام شجره جزء اصحاب رسول خدا.
چهارم- یکصد هزار کشته از انسانها، چیزی که دشمنان اسلام را با بدست آوردن چنین دست آویزی شاد و خرسند میسازد.
پنجم- اشعاری که بر ثروت ادبی اسلام افزوده گردیده و بالاخره قصه و داستانی که دوست داران افسانه ها و هواداران کرامت سلف را به طرب وامیدارد.
منـابـع
علامه سیدمرتضی عسکری- یکصد و پنجاه صحابی ساختگی– از صفحه 158 تا 161
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها