نظام علمی در فرهنگ اسلامی

فارسی 372 نمایش |

مقصود از «نظام علمی»، دستگاه آموزشی و مجموعه آیینها و روشهایی است که در یک فرهنگ زنده و غنی و کامل، برای آموزش و نشر علم و تربیت عالمان و انتقال فرهنگ و دانایی، وجود دارد. با توجه به عظمت و  وسعت و دوام فرهنگ اسلامی، به اهمیت نظام علمی آن نیز پی می بریم. فرهنگ اسلامی دارای نیرومندترین و فراگیرنده ترین نظام علمی بود. اگر کسی نظام علمی اسلامی و جوانب گوناگون آن را نیک بشناسد، آن را بر همه نظامهای جدید نیز ترجیح می دهد. اسلام یک دستگاه آموزشی همه گیر را پی نهاد که از فریضه ساختن طلب علم برای همه آغاز گشت. این پایه مستحکم ( فرض بودن طلب علم بر هر مسلمان)، بنیاد عظیمترین سازمان آزاد تعلیم و تعلم گشت و یاد دادن و یادگرفتن را به درون زندگی برد و با نفس و حیات همراه کرد، سپس آن همه تکریم و تشویق عالمان و طالبان علم و خدمتگزاران به علم و عالم باعث شد تا افراد جامعه، همه و همه، در رابطه با علم و دانایی قرار گیرند، بیاموزند، بیاموزانند، به آموزگاران و دانش اندوزان بپیوندند و در حرکت علمی سهیم باشند.

کسانی که از روی صدق و راستی و طلب و علاقه به سوی دانش طلبی بروند، بیگمان از بسیاری چیزهای زندگی محروم می گردند و این باعث چند نتیجه فاسد می گردد. یکی اینکه طالبان علم از نیمه راه بازگردد و به طلب موافق زندگی و وسائل حیات بشتابند. در این صورت حاملان مشعل دانش و فروغ آگاهی، یکی پس از دیگری، این مشعل را بر زمین می نهند و این رسالت را رها می کنند. نتیجه تباه دیگر اینکه دانش را دستاویز طلب مادیات سازند. در این صورت، هویت علم مسخ می گردد و هویت عالم و استاد نیز، چون هویت علم هویت معنوی است نه هویت مادی. و چون معنی را در خدمت ماده درآورند مسخ هویت است و نسخ اصالت. نتیجه فاسد دیگر در طلب علم و نشر آن، اندازه نگاه می دارند، یعنی تا آنجا دانش می طلبند که نیازهای مادی را برآورد و تا آنجا به نقل و نشر علم و دانش و آگاهی تن می دهند و در این راه می کوشند که وسایل تنعم فراهم آید. در این صورت علم و دانش کالایی می شود «پیمانه ای» و به خرید و فروش گذاشته می شود، و استادان و عالمان ترازو دارانی می گردند حریص و حقیر.

اسلام- در نظام تربیتی خویش- دو مسئله را مطرح کرد و درباره آنها جدیت بسیار نشان داد، تا این نتایج تباه کننده به بار نیاید، طالبان علم از ادامه راه باز نگردند، هویت علم مسخ نشود، و دانش متاعی «پیمانه ای» نگردد. این دو امر، یکی اخلاص نیت بود، که همواره تأکید کرد تا مردمان علم و دانش را برای خدا طلب کنند و در آن قصد قربت و عبادت داشته باشند. از سوی دیگر جامعه را به تعظیم و احترام به عالمان فرا خواند و در این باره تأکید بسیار کرد، تا بدینگونه، کمبودهای زندگی آنان جبران گردد. اسلام گفت، نگاه کردن به صورت عالم عبادت است، نگاه کردن به در خانه ای که عالمی در آن سکنی دارد و مرد دانشی در آن زندگی می کند، عبادت است. بدینگونه خواست تا جامعه یکپارچه در برابر علم و عالم خضوع و احترام و گرامیداشت باشد، و عالم و طالب علم کاستی و بی ارجیی احساس نکند. 

این تعلیم چنان تأثیری داشت و دارد که تا هم اکنون توده های مسلمان، نسبت به عالمان و آگاهان، احترامی پیامبرانه قائلند. و این است که بنایان و عملگان مسلمان، بهترین کار خویش را، پس از ساختن مسجد، ساختن مدرسه علمی می دانسته اند و با نهایت اخلاص و شوق بدان می پرداخته اند. متمکنان و توانگران مدرسه می ساخته اند، کتاب وقف می کرده اند. برای استنساخ کتابها و رونویــسی متنها هزینه می داده اند. و سرانجام، در مخاطرات، جانپناه عالمان و طالبان علم می شده اند. این بود وضع عمومی در جامعه اسلامی که تا هم اکنون نیز ادامه دارد، مگر در جاهایی که دست استعمار کار خود را کرده است.

منـابـع

محمدرضا حکیمی- دانش مسلمین– از صفحه 336 تا 338

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها