نمونه هایی از عملکرد امام علی(ع) در اجرای حکومت اسلامی(1)

فارسی 362 نمایش |

علی (ع)، مربی و امامی است که اهل ملل و ادیان عالم (حتی دانشمندان مارکسیست مانند پطروشفسکی)، به عظمت او اقرار میکنند. ادیب جهانی مسیحی، جرج جرداق لبنانی او را صورت عدالت انسانی مینامد و پنج جلد کتاب بی نظیر درباره ی او می نویسد و دست تمنا به سوی تاریخ میگشاید و به تاریخ خطاب میکند: آیا نمیشود به نام تکرار تاریخ یک علی بن ابی طالب دیگر به بشریت ارزانی داری؟ گوشه هایی از شناخت امیرالمؤمنین و حکومت اسلامی را اینجا بیان می کنیم:

1- امیرالمؤمنین (ع)، به مالک اشتر گفت به هنگام رسیدن به قدرت، نور چشمان و نزدیکان و وابستگان را به خود نزدیک مساز، و برای آنها «حاشیه ی امن» درست مکن، زیرا نزدیکان قدرت، ویژه خوارند و تجاوزگر؛ اینان به حقوق مردم دست درازی می کنند و تن به عدل و انصاف و قانون نمی دهند؛ تو ریشه اینان را قطع کن (ثم ان للوالی خاصه و بطانه فیهم استئثار و تطاول...).

2- در روزهای اول خلافت حضرت علی (ع) –پس از عثمان- چند تن از شخصیت های مشهور اصحاب پیامبر (ص)، نزد امیرالمؤمنین آمدند، و از مساوات علی(ع) در تقسیم بیت المال شکایت کردند، و مانند دوران دو خلیفه پیشین، امتیاز مالی و سهم بیشتر خواستند... علی (ع) فرمود: «این قرآن است در پیش روی ما، و این سیره و رفتار پیامبر است که هنوز ما فراموش نکرده ایم. از نظر قرآن هیچکس بر دیگری برتری ندارد مگر به تقوی و پایبندی به ارزش ها. آیا شما بر خدا و پیامبر خدا منت می گذارید که به اسلام درآمده به آن خدمت کرده اید؟ اگر راست می گویید باید خدا را شکر کنید که شما را به دین اسلام هدایت کرد (نه اینکه ویژه خواهی کنید و در طلب رانت خواری و موافقتهای اصولی باشید، و در پی پستهای پولساز و تأسیس شرکتهای دزدپرور)».

3- امیرالمؤمنین(ع) می فرمود: «خداوند بر پیشوای اسلامی واجب کرده است که زندگی او با پایین ترین فرد جامعه همسطح باشد، تا اگر کسی دچار فقر و کمبود گشت، ناراحت نشود و مسئولان جامعه را با خود همسطح ببیند (کی لا یتبیغ بالفقیر فقره).

4- امیرالمؤمنین (ع) می فرمود: «حاکم اسلامی نباید مهمانیهای اشرافی که اشخاص فرودست در آنها دعوت نشده اند و حضور ندارند و فقط سفره ها و مهمانی ها و سالنهای عروسی، مخصوص اشراف است [و در این زمان، باید گفت: در هر لباس]، شرکت کند و نباید بر سر چنین سفره هایی بنشیند».

5- روزی در ایام عید قربان، دختر امیرالمؤمنین (ع) گردنبندی از بیت المال – با ضمانت متصدی بیت المال- به عاریه گرفت که پس از سه روز برگرداند؛ امیرالمؤمنین چنان بر مسئول بیت المال خشم کرد که فرمود، اگر دخترم آن را به ضمانت نگرفته بود، دست او را به نام دزد بیت المال قطع می کردم. آنگاه سطح برخورد را عوض کرد و از مؤاخذه ی یک مسئول مالی – به اندازه ی بلندای آفتاب- بالاتر برد و به خود دختر درباره ی ضرورت مساوات در جامعه ی اسلامی سخنی گفت که چون خورشید تا هماره ی هماره، لحظات حیات بشری را گرم و سرشار می کند، فرمود: «آیا همه زنانی که از مدینه به کوفه آمده اند امروز، این چنین گردنبنید دارند که تو می خواهی داشته باشی؟ ای دختر علی! مگذار شیطان بر تو مسلط شود (یعنی تفاوت خواهی و فاصله های طبقاتی، از اعمال پلید شیطانی است و بر باد دهنده ی جامعه و ارزش ها، و میان فرزندان حاکمیت و دیگران کمترین فرقی نیست)».

6-امیرالمؤمنین می فرمود: «مبادا تصور کنید جامعه بدون اجرای عدالت اصلاح می شود». اصلاحات بدون اجرای عدالت (و بر اساس مکتبهای اقتصاد سرمایه داری) چیزی است که عاملان نفوذی استعمار دیکته می کنند و خواب و خیالی بیش نیست «الرعیة لا یصلحها إلا العدل»، «توده را جز اجرای عدالت چیزی اصلاح نمی کند.» و جز بازگشت به عدالت چیزی ننگ مفاسد جامعه های فاسد اقتصادی و اقتصادهای فاسد قارونی را برطرف نمی سازد.

7- امیرالمؤمنین(ع) می فرمود: «پستها و مقام های حکومتی و اداری، امانت است در دست شما، نه دکه چپاول اموال عمومی و غارت اموال خصوصی» (و إن عملک لیس لک بطعمة، و لکنه فی عنقک أمانة...).

8- امیرالمؤمنین (ع) می فرمود: «باید بر بازارها، نرخ ها و ترازوها نظارت شود، و ناظر خائنی که پولی می گیرد و از ستمهایی که در خرید و فروش بر مردم بی پناه می رود چشم می پوشد، به شدیدترین وجه مجازات شود... تازیانه بخورد، و در دور شهر گردانده شود، تا همه ی مردم خائنان را بشناسند».

9- امیرالمؤمنین (ع) می فرمود: «اگر حسن و حسین خطایی کنند، کمترین گذشتی در حقشان نخواهم کرد».

10- امیرالمؤمنین (ع) می فرمود: «من هنگامی که به حاکمیت شما رسیدم، چیزی جز چند درهم اندکی لباس مندرس که خانواده ام بافته اند نداشتم، حال اگر به هنگام پایان کار، بیبش از این چیزی داشتم، من خائنم و به جامعه و مردم خیانت کرده ام».

11-امیرالمؤمنین(ع)، همیشه مانند یک کارگر پرکار کار می کرد، و از زحمت خود نخلستانهایی پدید آورده بود، هنگامی که درآمد این نخلها را می آوردند (و گاه مبلغ زیادی هم می شد )، همه را به مستمندان و نیازداران می داد. یکبار چنین کرد و هر چه آورده بودند بخشید، بطوری که هیچ چیز برایش نماند. این بود که به بازاری رفت و شمشیر خود را برای فروش عرضه کرد و می گفت: «اگر شام امشب را می داشتم شمشیرم را نمی فروختم». و در آخر هم همه ی نخلستان هایی را که به دست خود پدید آورده بود وقف کرد، و «اوقاف علی» معروف بود.

12- امیرالمؤمنین(ع)، یکی از شخصیت های بسیار برجسته و مشهور شیعه ی بصره، یعنی ابوالاسود دوئلی را، در بصره به منصب قضاوت گماشت. سپس اندکی نگذشته بود که او را –با وجو نداشتن نیروی انسانی کافی- از قضاوت عزل کرد. ابوالاسود پرسید: چرا معزولم کردی، من که نه جنایتی کرده ام، نه خیانتی. فرمود: «درست است، لیکن یک روز دیدم به هنگام سخن گفتن با مراجعه کننده به دادگاه، صدایت را از صدای او کمی بلندتر کرده ای؟!». ای روزگار! ای روزگار، می شنوی!... می شنوی که علی (ع) چه گفت و چه کرد؟ و می شنوی که چه دادگاه هایی را اسلامی می نامند؟ ای روزگار، اگر مردم از اسلام ببرند و بی دین شوند (مردمی که نمی دانند حقیقت اسلام چیست، و حاکم اسلامی کیست، و عملکردش چگونه بوده است، و دادگاه اسلامی یعنی چگونه دادگاهی؟) آیا گناه آن به گردن علی(ع) و ابوالاسود عزل شده است؟ یا...

13- امیرالمؤمنین (ع) گناهکاران را به توبه فرا می خواند، و اصرار نداشت که هر طور شده آنان رسوا شون. اجرای حد، در اسلام – درباره ی بعضی گناهان- برای پاک شدن خود شخصی است که گناهی بزرگ مرتکب گشته است؛ نیز پاک شدن فضای زندگی و تطهیر جامعه از آثار بد گناه و امواج مضری که گناه منتشر می کند. با وجود این امور، روزی مردی نزد امیرالمؤمنین (ع) آمد و گفت: من زنا کرده ام، یعنی حد زنا را بر من جاری کن. حضرت سؤالاتی از او کرد که شاید جوابی بدهد که حد از او بر داشته شود، و سرانجام که پس از چندین بار مراجعه ی مرد و اقرار او، اجرای حد لازم شد، خشمگین گشت و فرمود: «چرا این مرد در خانه ی خود و نزد خدای خود توبه نکرد، و آمد و نزد ما اقرار کرد. «فوالله لتوبته فیما بینه و بین الله، أفضل من إقامتی علیه الحد»، «بخدا سوگند، اگر او بین خود و خدای خود توبه کرده بود، خیلی (برای پاک شدن او و آمرزیده شدنش، و سلامت اجتماع)، بهتر بود از اینکه نزد من آید و حد خدا را بر او جاری کنم...».

14- امیرالمؤمنین (ع) می فرمود: «مبادا حکومت اسلامی، همیشه برای اجرای عدالت به میان طبقات ضعیف برود، و اموال آنان را بگیرد، و زیر فشار قرارشان دهد، تا از حکومت ببرند و مأیوس شوند.» یعنی باید اغنیا و توانگران را به میان کشد و از آنان بگیرد که غالب یا همه ی اموالشان غصبی و نامشروع است، و بگونه ای از آن خود مردم محروم است. و اکنون و در این اوضاع ضد قرآنی و ضد علوی – از نظر چپاول تکاثری اموال بوسیله ی شماری جنایتکار، و پدید آمدن «قله های ثروت» و «دره های فقر» - چرا احکام «قصاص مالی» فراموش شده است؟!

15- امیرالمؤمنین (ع) می فرمود: «عالمان و آگاهان جامعه، در برابر محرومیت محرومان بی پناه، و قدرت مالی و نفوذ ثروتمندان که موجب همه گونه برخورداری آنان می شود، در نزد خدا مسئولند».

منـابـع

محمدرضا حکیمی – مرام جاودانه – صفحه 44 و 51

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد