جستجو

اوصاف قیامت؛ عدم پذیرش توبه

یکى از تفاوت هاى عالم دنیا با عالم پس از مرگ این است که انسان در این عالم دنیا بقدرى آزاد و مختار است که دست به هر عملى که بخواهد مى زند چه خوب، و چه بد. و هر گاه بخواهد از عمل زشت خویشتن توبه کند، هم مى تواند، و هم خدا توبه اش را با شرائط مخصوصى مى پذیرد و... به عکس عالم پس از مرگ که انسان بر انجام هیچ عملى قادر نیست. چه خوب و چه بد. و حتى در آن عالم، معذرت و توبه اش هم پذیرفته نخواهد شد. هنگامى که مجرمان خود را با واقعیات دردناک روز قیامت روبرو مى بینند در مقام عذرخواهى و توبه بر مى آیند، ولى قرآن مى گوید: «فیومئذ لاینفع الذین ظلموا معذرتهم و لا هم یستعتبون؛ پـس در آن روز، پوزش آنان که ستم کرده اند سود نمی بخشد، و بازگشت به سوی حق از آنان خواسته نمی شود» (روم/ 57). عالم قیامت صحنه اى است که براى بیگانگان جاى عذرخواهى نیست زیرا شرک و کفر سیرت ذاتى آنان گشته هم چنین عتاب و توبیخ از آنان زائل نمى شود.
این نکته قابل توجه است که در بعضى از آیات قرآن تصریح شده که اصلا به مجرمان اجازه عذرخواهى داده نمى شود: «لا یؤذن لهم فیعتذرون؛ و رخصت نمی یابند تا پوزش خواهند» (مرسلات/ 36)، اما در اینجا مى فرماید: عذرخواهى آنها سودمند نیست، و ظاهرش این است عذرخواهى مى کنند اما اثرى ندارد. البته تضادى در میان این آیات نیست، زیرا قیامت مراحل مختلفى دارد. در پاره اى از مراحل اصلا اجازه عذرخواهى و حرف زدن به آنها داده نمى شود و بر دهان آنها مهر مى گذارند، تنها دست و پا و اعضاء و جوارح و زمینى که گناه بر آن کرده اند بازگو کننده اعمالشان هستند، ولى در پاره اى دیگر از مراحل زبانشان گشوده مى شود و به عذرخواهى مى پردازند، اما چه سود؟ یکى از اعذار آنها این است که گناهان خود را به گردن سردمداران کفر و نفاق بیندازند، به آنها مى گویند: «لو لا أنتم لکنا مؤمنین؛ اگر شما نبودید ایمان مى آوردیم» (سبأ/ 31).
ولى آنها در پاسخشان مى گویند: «أنحن صددناکم عن الهدى بعد إذ جاءکم؛ آیا ما شما را از هدایت بازداشتیم بعد از آن که هدایت به سراغتان آمد و با چشم باز آن را مى دیدید؟!» (سبا/ 32). و گاه در مقام عذرخواهى سعى مى کنند انحراف خود را به گردن شیطان بیندازند و او را بر وسوسه هایش ملامت کنند، ولى ابلیس به آنها پاسخ مى گوید: «الا ان دعوتکم فاستجبتم لی فلا تلومونی و لوموا أنفسکم؛ امروز مرا سرزنش نکنید، خود را سرزنش کنید!؛ من شما را اجبار بر کارى نکردم تنها دعوت دوستانه اى کردم شما هم پذیرفتید!» (ابراهیم/ 22).
در عالم جزاء و پاداش و ظهور سرائر بشر است هرگز عذرخواهى کافران و ستمگران سودى نخواهد داشت از نظر اینکه عذرخواهى شعار و اظهار ندامت اهل ایمان و عمل صالح است و اختصاص به عالم دنیا و هنگام عمل دارد زیرا عذرخواهى در دنیا شعار اهل ایمان است و سبب توبه و رجوع به سوى پروردگار و تقرب به ساحت او است ولى عذرخواهى کافران در عالم قیامت به منظور قرار از عقوبت و شعار آن اظهار عناد است که آتش عداوت و عناد با ساحت کبریائى از درون آنان شعله ور است.
زیرا کافر که در دنیا و دار عمل کفر و عناد و مبارزه با مقام کبریائى را در روان خود پرورانیده و به طور ملکه کفر و عناد در روان و روح پلید کافر رسوخ نموده در عالم قیامت هرگز در مقام عذرخواهى و اظهار عبودیت برنخواهد آمد بلکه عذرخواهى او از نظر اضطرار و خودخواهى و نیرنگ و فرار از عقوبت است و هرگز پذیرفته نخواهد بود: «یوم لاینفع الظالمین معذرتهم و لهم اللعنة و لهم سوء الدار؛ روزی که ستمگران را پوزش طلبی شان سود نمی دهد، و برای آنان لعنت است، و برایشان بد عاقبتی آن سرای است» (غافر/ 52).
سعدى می گوید:
کنونت که چشم است اشکى ببار *** زبان در دهان است عذرى بیار
کنون بایدت عذر تقصیر گفت *** نه چون نفس ناطق ز گفتن بخفت
کنون باید اى خفته بیدار بود *** چو مرگ اندر آید ز خوابت چه سود
کنون وقت تخم است اگر بدروى *** گر امیدوارى که خرمن برى
در این دنیا، هنگامى که انسان با حقیقتى هراس انگیز یا مسئولیتى سنگین رو به رو مى شود، مى خواهد با خدعه از آن فرار کند، و مشاهده مى کنى که به آوردن عذرها و بهانه ها مى پردازد، و در پشت وهمها و پندارها پنهان مى شود، ولى از این گونه چیزها در آخرت کارى برنمى آید: «یا أیها الذین کفروا لاتعتذروا الیوم إنما تجزون ما کنتم تعملون؛ ای کسانی که کافر شده اید، امرزو عذر نیاورید، در واقع به آنچه کردید کیفر می یابید» (تحریم/ 7).
این آیه شریفه خطابى است عمومى به همه کفار، خطابى است که بعد از رسیدن کفار به آتش دوزخ (و زبان به عذر خواهى گشودن، که اگر کفر ورزیدیم، و یا گناه کردیم عذرمان این بود و این بود) به ایشان مى شود که امروز سخن عذرخواهى به میان نیاورید، چون روز قیامت روز جزا است و بس. علاوه بر این، جزایى که به شما داده شد عین اعمالى است که کرده بودید، خود اعمال زشت شما است که امروز حقیقتش برایتان به این صورت جلوه کرده است، و چون عامل آن اعمال خود شما بودید، عامل بودنتان قابل تغییر نیست، و با عذرخواهى نمى توانید عامل بودن خود را انکار کنید، چون واقعیت، قابل تغییر نیست، و کلمه ی عذاب که از ناحیه خدا علیه شما محقق شده باطل نمى شود. این معنایى است که از ظاهر خطاب در آیه استفاده مى شود.
ولى بعضى گفته اند: عذرخواهى کفار بعد از داخل شدن در آتش است، و عذرخواهى خود نوعى توبه است، و بعد از داخل شدن در آتش، دیگر توبه قبول نمى شود، و در معناى جمله ی «إنما تجزون ...» گفته اند: معنایش این است که در مقابل اعمالى که کرده اید آن جزایى را به شما مى دهند که حکمت لازمش مى داند.

تذکر:
الف: اعتذار غیر از توبه است؛ زیرا در اعتذار برای ترک وظیفه عذر آورده می شود و در توبه هیچ گونه عذری مطرح نیست. از این رو در آن به گناه اعتراف می شود و بخشش مطلوب است.
ب: اعتذار سودمند نباشد ولی از نظر روانی مقداری اثر دارد و در قیامت فرصت عذرخواهی به تبهکار داده نمی شود.

منابع

  • ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج‏ 2 صفحه 258 و ج‏ 15 صفحه 267 و ج‏ 16 صفحه 486
  • سید محمدحسین طباطبائی- ترجمه المیزان- ج‏ 15 صفحه 403 و ج ‏19 صفحه 562
  • جوادی آملی- تفسیر موضوعی- ج 4 صفحه 376
  • محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- ج‏ 1 صفحه 411 و ج‏ 16 صفحه 119
  • شیخ طبرسی- ترجمه مجمع البیان- ج‏ 3 صفحه 106
  • سلطان علی شاه و سلطان محمدبن حیدر- ترجمه بیان السعاده- ج‏ 3 صفحه 87
  • حسین بن احمد حسینی شاه عبدالعظیمی- تفسیر اثنا عشری- ج‏ 9 صفحه 446
  • محمدجواد نجفی- تفسیر آسان- ج‏ 15 صفحه 379
  • محمد حسینی همدانی- انوار درخشان- ج‏ 14 صفحه 349
  • سید محمود طالقانی- پرتوى از قرآن- ج‏ 2 صفحه 200
  • میرزا حسن مصطفوی- تفسیر روشن- ج‏ 3 صفحه 304
  • صفی علیشاه- تفسیر صفی- صفحه 87

کلید واژه ها

قیامت قرآن تفسیر توبه کافر تربیت گناه عذاب الهی

مطالب مرتبط

اوصاف قیامت؛ ممنوعیت سخن نامهای قیامت؛ روز کبیر و روز عقیم اعمال کافران؛ خاکستری بر سینه تندباد اعمال نیک کافران؛ خاکستری بر سینه تندباد عوامل ورود در جهنم (به سخره گرفتن ارزش‌ها) وسعت دامنه پذیرش توبه عوامل ورود در جهنم (استهزای ارزش‌ها)

اطلاعات بیشتر

اوصاف قیامت (ناسودمندی معذرت و مال و فرزند) اوصاف قیامت (گشودن نامه ها) اوصاف قیامت (فزع) اوصاف قیامت؛ ممنوعیت سخن

ابزار ها